*? BAL ?***

ام‌ابیها خوانده او را مصطفی یعنی
بر گردنِ باباش حقِ مادری دارد...

#قلم_دل

جریانِ زندگی؛ داستان دست‌هایی که می‌نویسند و به اشتراک می‌گذارند.?****

تو هر جای جهان باشی
برات از دور می‌میرم...¹²⁸

#قلم_دل

ادب را شیر کرد و نوشِ‌جانِ بچه‌هایش کرد
که بی‌شک همسرِ شیرِ خدا شیرآفرین بوده

#قلم_دل

ما بی‌‌کسیم و معرکه خونخوار یا علی
ما را به لطفِ خویش نگهدار یا علی...

#قلم_دل

شکستم خدعهٔ اهل سقیفه لاجرم وقتی
علی را قصد با وصفِ امیرالمؤمنین کردم

#قلم_دل

حضرت مادر نگاه کرد به حسینش؛
نگاهی از روی حسرت،و آهی کشید...

?لوامع الأنوار مرندی (خطی)، ص ۹۹

#حدیث

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریادِ بی‌صدا، غمِ دل بود و آه بود...

#دو_خط_روضه