?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
حافظه چیست؟
خانهی محبوب چیزهای غایب.
من متخصص نادیده گرفتن هستم. متخصص در خود رنج بردن. برای همین است که در این روزگار خودم را یگانه و بیگانه میبینم. مگر نادیده گرفتن معنای دیگری هم دارد؟
تعهد تعهد تعهد. چرا آدما انقدر دوس دارن همدیگه رو متعهد کنن؟ اونوخ تا چشم کار میکنه همه دارن زیر تعهدها میزنن یا از تعهدها فرار میکنن.
خودبسایی، اتّکا به خویشتن در همهٔ موارد و اعتقاد به اینکه «آنچه از آنِ من است در درون من است» به یقین مفیدترین خصوصیت برای سعادتمند بودن است[...] زیرا از سویی تقریبا به طور قطع نمیتوان به کسی جز خویشتن امید بست و از سوی دیگر، ناراحتیها، زیانها، خطرات و دلزدگیهایی که در اثر بودن با دیگران به وجود میآیند، نه تنها بیشمار بلکه ناگزیرند.
#آرتور_شوپنهاور
? #در_باب_حکمت_زندگی
ترجمهی #محمد_مبشری
#انتشارات_نیلوفر
به زبان آرتور شوپنهاور: «جهان سوگناک است.» و چه تعبیر درستی است که ما همواره در سوگ فانتزیها و خواستههایی میمانیم که در کودکی درونمان به وجود آمدند اما هیچگاه با واقعیت منطبق نشدند، سوگی که با خود مجموعهای از خشم و بغض و اندوه و درماندگی به همراه میآورد. اکنون مسأله این است که اگر پیوسته به فانتزیهایمان بچسبیم و خواهان رسیدن به آن باشیم، فرصت سبک زیستن و رها بودن را از دست خواهیم داد، هرچند شاید بتوانیم به بخشی از فانتزیهایمان برسیم اما واقعیت این است که همهی ما هیچگاه نمیتوانیم به همهی خواستههای ذهنمان دست یابیم، بهتر آن است که به درون خود بازگردیم و با نگاهی مُصلحانه به جای جهان بیرون، دنیای درون را تغییر دهیم، بپذیریم که هستهی تعارض درون خود ما قرار دارد، نه دنیای بیرون، اینگونه میتوانیم ظرفیت سوگوار بودن را به دست بیاوریم و میتوانیم بفهمیم که “حسرت” بخشی از زندگیست، “پشیمانی” گریزناپذیر است، به تعویق انداختنِ “سوگ” رنج بیشتری به همراه میآورد و در پایان آنکه دنیای درون روانیاش را میشناسد و میداند که چگونه با خودش در صلح باشد، جام جادویی اندوهش را خواهد شکست
چه اشتباه غمانگیزی! چهبسا که احساسهای ما همه از همین دست باشند. خود را میان موجوداتی شبیه خویش میپنداریم، اما جز صخرههای یخپوش و سنگستانی با زبانی نامفهوم چیزی پیرامونمان نیست. میخواهیم به دوستی درود بگوییم و دست پیش میبریم تا دستی را بفشاریم، اما دستمان بهلختی فرو میافتد و لبخند بر لبانمان میخشکد، زیرا در مییابیم دوستی در کار نیست و یکسره تنهاییم.
#دینو_بوتزاتی
? #بیابان_تاتارها
ترجمهی #سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
هیچکس نبود که هشدارش دهد و بگوید: «مواظب باش جووانی دروگو!» او در بند توهمی سمج بود. گل جوانیاش رو به پژمردگی میرفت، اما چشمهی شباب را خشکناشدنی میپنداشت. دریغا که از تیزپایی زمان هیچ نمیدانست. حتی اگر جوانیاش همچون خدایان صدها و صدها سال میپایید، سهمش از آن به همین ناچیزی میبود. اما او انسان بود و عمری کوتاه و معمولی داشت که هیچ نبود جز شهابی پرشتاب و بیدوام، نعمتی ناچیز که با تنگچشمی به او داده شده بود و آدمی میتوانست سالهایش را با انگشتان دست بشمارد و هنوز به دست نیامده از دست میرفت.
#دینو_بوتزاتی
? #بیابان_تاتارها
ترجمهی #سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
روزهای بسیاری خواهد گذشت تا دروگو از آنچه بر سرش رفته است آگاه گردد. آنگاه، گویی با شنیدن شیپور بیدارباش، به اطراف خود خواهد نگریست و واقعیت را باور نخواهد کرد. بعد صدای پاهایی را از پشت سر خواهد شنید. مردانی را خواهد دید که پیش از او بیدار شدهاند و شتابزده و مضطرب میدوند و از کنارش میگذرند تا زودتر از او به منزل برسند. ضربان نبض زمان را خواهد شنید که شتابان رشتهی عمر را ریزریز میکند. دیگر در قاب پنجرهها چهرههای خندان نخواهد دید و اگر از باقی راه بپرسد، همچنان افق را نشانش خواهند داد، اما با اشاراتی عاری از خیرخواهی و چهرههایی عاری از خوشرویی. دیگر همگامان دیرین را کنار خود نخواهد یافت. یکی توان باخته و در راه مانده و دیگری از او پیشی گرفته است. چون باد میشتابد و دیگر جز نقطهی ریزی در افق چیزی از او پیدا نیست.
#دینو_بوتزاتی
? #بیابان_تاتارها
ترجمهی #سروش_حبیبی
#نشر_ماهی
مطربی هَروَله میکرد که: "سازم! سازم!
رفت آن همنَفَسِ زخمهکشِ غمّازم!
گاه بر وفقِ سهگاه است، ولی اهلِ وفاقْ_
_نیست، تا کوکِ مخالف کنم و بنوازم!"
گفتم: "ای یاوه! کجایی؟! که منِ گنجَفه باز
دل بیارم که در این داو ببازم بازم!"
گفت: "چندیست کزین خسته نمیپرسی حال"
گفتم:" آن دورِ بَد انجامْ نمیآغازم!
سخنم بنگر و انصاف ده ای ماهِ نصیف
تا ببینی که مگر در تو نمیپردازم
قفسِ سینهی من کهنهی زاغ و زغن است
من کجا و تو کجا مرغِ هزار آوازم؟!
حیفم آید که به چنگ افتی و در بند آیی
زین سببْ دام به سوی تو نمیاندازم!
ترسم از قربتِ هم هر دو گرفتار شویم
ور نه ای چهچههزن! من که قناری بازم!"
طرزی از عشق بر این ژنده قبا باید دوخت
طرزْ میزان کن و پیش آی که من طرّازم!
گنجفه: کارتهای مخصوص قمار در قدیم
نصیف: در این جا هم به معنای نیمه است و هم معجر و خِمار
طرز: حاشیهی منقّشِ قبا در قدیم
طرز _در مصرع دوم بیت آخر_: علاوه بر معنای پیشین، نامِ گوشهای است در راست پنج گاه و همایون، که البته هر دو معنا با کلمهی میزان که در ادامه آمده همخوانی دارد.
میزان کردن: بریدن و مهیای دوخت کردن و نیز کوک کردن ساز
طرّاز: دوزندهی طرز
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago