?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago
بارها در کلاسهای #ادبیات_خلاق گفتهام، ما، چه #مرد و چه #زن، صورت متوالی همهی پدران و مادرانمان هستیم!
#پدر، #پدربزرگ ، جد پدری...
#مادر، #مادربزرگ ، جد مادری...
#علم_ژنتیک هم همین است! توالی #دی_ان_ای ما میراثدار همهی آن خصوصیات #فیزیولوژیک و #روانی یادگاران دور است!
چه بسا اگر از زمانهای قدیم تصاویری مثل اکنون ثبت می شد؛ این شباهتها (که حداقل آن خصوصیات ظاهریست) در مسیر اتفاقی تلاقیشان، انتقال خصوصیاتی چند را، از نسلی به نسلی نشان میداد!
شاخههایی از #علم_روانشناسی و #هیپنوتیزم حتی بازگردانی #خاطرات و حوادث ثبت شده در این ناخودآگاه متوالی را بررسی میکند!
.
.
شاید از این روست که سعی در ارائهی نسخهی بهتری از خود، نسخهای انسانیتر، پالودهتر، شاید بتواند مسیر این تکرارها را عوض کند. #میراث_ما در حداقلترین شکل ممکن، نام و خاطرهای خوب، آثاری به یادگار و تأثیری عمیق حتی به اندازهی شکفتن لبخندهایی باشد کوتاه!
.
.
.
#روز_پدر بهانهای برای این #یادبود است برایم. یادگارانی که در شجرهی #فرزندان_عباس_میرزا آمده است، #شهیر یا #گمنام ، #حکایت توالی دو خصیصهی مهم است به نظرم:
《 #ایران_دوستی و #هنر_دوستی ! 》
.
.
.
بر پدرم یحیی ضیائی، درودها باد و توتیای چشمم میکنم نام مبارک بسیاری که در این درخت زندگی آمده و رفتهاند.
.
.
#آموزگاران ما از کتابهای #نویسندگان_بزرگ تا معلمان و اساتید معنوی و #هنری ما نیز، همین نقش را دارند. درود بر افکار متعالی ایشان!
درود بر مادرانی که جان حیات این شجرهی مبارک بودهاند.
.
#وحید_ضیائی
#روز_مرد_مبارک
#روز_پدر_مبارک
#روز_پدر_بر_تمام_پدران_سرزمینم_مبارک_باد
چند روز پیش با یکی از اساتید هنر، گپ و گفتی داشتیم و گلایه داشتند از اخلاقیات ناپسندی چون؛ بدگویی و زیرآبزنی و تخریب و دروغ بستن به یکدیگر، کنار هتاکی و پروندهسازی کذایی و... که همهی اینها ذیل عبارت (فلاکت اخلاقی) قابل بررسی است! گلایه میکردند که چرا اینقدر در این شهر بین (خاص و عام) منفینگریها و عملکردهای غلط حاکم است...
عرض کردم؛ به نظرم چون تأکید بر کشف و معرفی و تبلیغ کردار و رفتار و پندار نیک، توسط افراد و ارگانهای ذی ربط نبوده و هر چه بوده تأکید بر جنبههای منفی شخصیتی، تاریخی، سیاسی و... بوده است؛ عادت به تبلیغ درست در مقابل اشاعهی زشتکاریها را نداشتیم.
اینهمه بدگویی و تبلیغ زشتکاریها، به شهر و شهروندان نسبت داده میشود، اما دریغ از دو خط تعریف و تمجید از زیبایی و مدنیت که از قدیم بوده و اکنون باید دست به دست و دهان به دهان تبلیغ شود: شاعر شعر مینویسد، فحش میدهد به شهر و تاریخ و همولایتیهایش، رماننویس رمان ضد اردبیلی تبلیغ میکند و افتخارش سیاه جلوه دادن تاریخ و مدنیت شهر است! روزنامهنگار در صدد بیان و روشنگری دردهای اجتماع است، میافتد توی چالهی غرضورزیها و پروندهسازیها و بازیهای سیاسی این جناح و آن جناح!
مایی که بیش از نیم قرن، چوب استبداد پیشا استان شدن را، با انواع محدویتها و در حاشیه ماندنها و نادیده گرفته شدنهای سیاسی و فرهنگی و ادبی و اجتماعی و اقتصادی، توسط همانهایی خوردهایم که حالا برای ما شدهاند دایه ی عزیزتر از مادر! پاشنهی آشیلمان قدرنشناسی داشتههای معنوی و توانمندیهای بالقوهی اردبیل به عنوان کهن پایتخت فرهنگی آذربایجان بوده و است!
اردبیل امروز در یک رنسانس همه جانبهی فرهنگی و اجتماعی و هنری و حتی اقتصادی و سیاسی دارد از زیر یوغ نابرادری و نابرابریهای تحمیل شده با عرضهی فرزندان خودش خارج میشود. به هیچوجه راضی نیستیم به هیچ بهانهای شخصیتها، عملکردهای صحیح و اقدامات بزرگ انجام شده توسط هنرمندان، تلاشگران مدنی، برخی متولیان دلسوز و آحاد مردم فرهیخته، توسط عدهای که نانشان از تخریب نام دیگران در میآید، در تند باد حوادث آسیب ببیند. تا توان داریم، در انعکاس نام بلند و زیبای باستانی این شهر مقدس خواهیم کوشید و آنقدر از نور خواهیم گفت که تاریکی پا پس بکشند!
بحث آمار شاخص فلاکت بیشتر ناظر بر دو مسئلهی رفاه اقتصادی و آمار بیکاری است! که هر دو برمیگردد به عملکرد دولتها و زیر مجموعههاشان طی این سالها
واژهها نیرو دارند! قدرت دارند! روح دارند! واژه، بیشتر از آنچه در معنای ظاهری و کارکرد لغوی خود نشان بدهد، قدرت القا، شکلدهی یا تخریب دارد!
فلاکت وقتی در قالب کلامی، به عنوان اصطلاحی اقتصادی و سیاسی به کار گرفته میشود، وابسته به آمار و نمودارها و شاخصهای قابل تفسیر و تغییر است؛ اما خود واژه، در کارکرد اجتماعی و عمومی خودش دارای بار عاطفی و معمایی دهشتناکی است که همهی جوانب و شاخصها و شمایل کلی یک سیستم، مجموعه یا محیط را شامل می شود.
تیترهای واقعی یا بزرگنمایی شده که رسانهها برای انعکاس اخبار بدون در نظر گرفتن این بعد از تداعی معنای ضمنی به کار میبرند؛ تخریب چهرهی کلی یک جامعه، کشور یا استان و شهر را میتواند در برگیرد!
انتقادی که با کلمات و لحن درست ادا نشود، همدستی با کسانی است که سالهاست در پی تخریب همه جانبهی نام مبارک اردبیلند!
در استفاده از کلمات، عبارات، واژهها بسیار دقت کنید! مبادا آنچه دلسوزانه میخواهید عنوان کنید، تخریب همه جانبهی حال و آیندهی یک شهر و تزریق یک افسردگی جمعی باشد!
محبوبکم ! حالا که عمیق میشوم حدس میزنم عشق خیلی شبیه پرورش گل و گیاه است . لابد پدر بزرگ ها و مادربزرگهای ما که خیلی عمر می کردند و خیلی هم خاطر هم را می خواستند ( حالا اسمش را عشق هم نگذاشتی مهم نیست ) و حیاط بزرگ خانه های قدیمی شان پر بود از گلدان های رنگ و وارنگ یک نسبتی با هم داشت این محبت و آن گل بازی شان . خانه ما این روز ها بیست پنج گلدان کوچک و بزرگ دارد . هر کدام با ناز و کرشمه و ادا و اصول و قر و غمزه ی خودشان : یکی حساس است به آب زیاد , یکی آب میخواهد این هوا ...یکی نور می طلبد یکی سایه ... یکی زود رشد میکند و یکی اصلن گل نمیدهد فقط برگ است و بالاپوش ... فقط نقطه مشترکشان این است که وقتی خوب بهشان می رسی رشد می کنند و تازه آنوقت است که گلدان تازه میخواهند تا ریشه هاشان فراخ تر شود و تن بدنی ساقه و برگی بزک دوزک کنند ... بقول ما آدم ها نان و آبشان یک طرف ... محبت خواستن های هر روزه شان یک طرف ... با بزرگتر شدنشان هم باید ظرف شان را بزرگتر کنی که محبتت جواب بدهد ...
غمگنانه ترینش هم این است درست مثل ما آدها غصه هاشان معلوم نیست ... رو نمیکنند که محبت نمیبینند ... توجه می خواهند ... آب و نورشان کم و زیاد است .... مریضی گرفته اند ... در خود لاغر می شوند ... خیلی یواش یواش برگ می ریرند و تو وقتی متوجه می شوی که طراوتشان از بین رفته , گل دادنشان کمتر شده ... لبخندشان هم ... تو حسب عادت از دور به رنگ سبز ِ همیشه شان عادت کرده ای و آنها از ریشه زرد می شوند ...
حالا می فهمم چرا قدیمی ها گیاهی پرورش می دادند ... تا صبوری را تمرین کنند ... تا هر روز به محبوب عشق ورزیدن را بیاموزند ... هر روز سلام کردن ... نیازش را دانستن و به وقتش پاسخ دادن ... حواس جمع داشتن نسبت به هر تغییر کوچک ولو نامحسوس ... می دانی عزیزم :
عشق توجه مدام ... اظهار محبت مدام ... گفتگوی مدام عاشقانه و زل زدن است گاهی ... زل بزنی ساکت توی چشمهایش و ببینی آهسته آهسته رسیدن ِ آن شراب ِ چهل ساله را توی ابری ِ میشی ِ چشم هایش ... هر چند تلخ گاهی ...هر چند نامهربان گاهی ... عشق ابراز ِ تو است و حتی سکوت ِ محبوبکت... پاسخ ِ او سرزندگی اوست بعد ِ عمری که با تو به سر می کند ... عشق لخند ِ غنچه ایست که خیلی طول میکشد که بفهمد همه زحمت گیاهی ست که تظاهرش لطیف تر است و قشنگترین .
تو را مثل خودت دوست دارم که یکرنگ, سبز ِ اشتیاقی .
وحید ضیائی
شعر و قصه تار و پود هویت شرقی و بخصوص ایرانی ست ! نخستین ترانه ها با لالایی های مادرانه ما را به آرامش فرا میخواند و چه زمزمه های شعرآجین شبانه ای که صبح فتح و پیروزی را برای جنگویان و فاتحان به ارمغان نمی اورد !
.
.
.
شرق به قدرت کلام و معجزه ی آیات واقف است ! اقوام این فلات بزرگ _ ایران _ آلام روحی و روانی شان را با ترانه ها و اواز هاشان تسکین می دادند .
.
.
اقوام بزرگ جهان نیز اینگونه زیستی داشته اند . .
.
.
حالا که در امر درمان های جنبی ، شعر درمانی ، قصه درمانی و بطور کلی هنر درمانی جایگاه ویژه و تخصصی ای در جهان امروز یافته و این شیوه ها با متد های علمی زمانه باز تعریف شده است ، حدود نیم قرن پیش زمزمه های استفاده ی متدیک و علمی از ایشان در کتاب ها و مجامع آکادمیک ایالات متحده و سپس ایران آغاز شد اما در هاله ای از ابهام و بسیار کم رنگ ..
.
.
طی مطالعات و پژوهشهایم در سالهای اخیر در حوزه ی هنر درمانی و بخصوص شعر و قصه درمانی دستاورد ها و یادداشتها و مقالات بسیاری داشتم که جنبه های نویی به این جهان دیر شناس برایمان باز می کند :
تطبیق علمی ، بروز رسانی ، کاربردی کردن این نظریه ها در حوزه ی علوم و ...
مجموعه ی شرح انگیزشی غزلیات حافظ ( حافظ درمانی ) پخش شده از رادیو سراسری فرهنگ ، برگزاری همایش های علمی و استفاده از تکنیک های آن در کلاس ها و کارگاه ها و بازخورد مثبت ایشان ، حتی شروع حرکت هایی چون تورهای ادبی داخلی و خارجی با محوریت حکمت درمانی نتیجه این اهتمام من در پرداختن جدی به این امر بوده است .
.
در این همایش علمی حاصل این پژوهش ها را با شما علاقمندان به اشتراک خواهم گذاشت و دو عزیز هنرمند بسیار عالی استادان نادر محمدی پیکر تراش و نقاش و غزل نمادی وثوقی نقاش نیز همراهی ام خواهند کرد
حوزه ی زبانی فارسی از بلخ تا فرغانه ، حوزه ی هم زیستی زبان ها و اقوام مختلف است زیر سایه ی زبانی که تظاهر بسیارش شعر بوده و ادبیات ! هر چند سالها تاریخ پر فرار ونشیب این منطقه جغرافیایی بزرگ و سیاست های جهانی ، دست به تغییر رسم الخط ها برای فراموشی متون گذشته ، سانسور زبانی و حذف واژگانی و هجوم زبانهای استعماری برای غلبه بر فرهنگ بومی داشته اما همچنان گویش زبان فارسی همان است که بود .
از زبان مادری وقتی میگویند و با حسرت از گذشته ی زبانی و گویشوران و نویسندگان و علاقمندان آن صحبت میکنند این وظیفه را نیز بر خود واجب میدانند که نسل های حاضر را علی رغم مشکلات و هجوم بی امان زبان های رسانه ای قدرتمند اموزش دهند و با ادبیات ترغیبشان کنند تا بنویسند و میراث گذشتگان را حفظ کنند .
همایش بین المللی علمى "محيط ادبى تاجيكان ازبكستان: نتيجه ها و پيش آمدها"
که توسط شعبه منطقه (فرغانه) آكادمى علوم توران ازبكستان برگزار شد سخنرانانی شهیر داشت از جمله :
آكادمسين، پروفسور دکتر عبدالجبار رحمان زاده سفیر ویژه و تام الاختيار جمهورى تاجیکستان در جمهورى ازبکستان و محقق تاجيك
خانم دکتر مطلوبه میزایونس دکترای علوم فلولوژى و پروفسور دانشگاه دولتى خجند
دکتر جوره ایف فرهاد ريس شعبه اکادمی علوم توران در منطقه ى سوخ ولايت فرغانه (برگراركننده اين همايش بين المللى علمى)
خانم دکتر اميده غفارآوا دکترای علوم فلولوژى
و پروفسور دکتر جعفر خال مؤمن اف (جعفر محمد ترمذى) از ازبکستان شاعر و نویسنده و استاد شهیر معاصر که مجموعه فعالیت های ادبی، علمى و فرهنگی ایشان در ترویج زبان و ادبیات فارسی، خلق آثار و اشعار بیشمار و تربیت شاگردان و تاسیس و اداره محافل و مجامع ادبی و نقش گستره شان در ایجاد الفت ادبی بین کشور های فارسی زبان چنان شگرف و عمیق بوده که طی ٣٣ سال فعالیت حرفه ای دایره ی ادیبان و ادب دوستان تاجیک و ازبکستانی را غنا بخشیده است .
.
موضوع سخرانی من 《 تاثیر ساختار شعری دکتر جعفر محمد ترمذی بر تازگی زبان فارسی در ازبکستان 》 و تاثیر ایشان در گستره فرهنگی زبانی این سرزمین فرهنگی پهناور بود. پیوند های قومی و زبانی این جغرافیای بزرگ قصه ی آشتی و زندگی شکرین وهنری دو زبان فارسی و ترکی ست بقول مولانا :
گفتم ز کجایی تو ، تسخر زده و گفتا
نیم ایم ز ترکستان ، نیم ایم ز فرغانه
#وحید_ضیائی
.
.
.
تاییدیه اکادمی علوم ازبکستان و حضور در اینجمع باشکوه افتخار بزرگی برایم بود . .
.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months, 1 week ago