?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago
*🔹درمورد پرورش فرزند: از Emile تا Sovereign Child*
یکی از ایدههایی که اخیرا خیلی داره بحث میشه، قضیهٔ «taking children seriously» یا TCS [که به طور خلاصه میشه «بیشینهکردن آزادی فرزند» تعریفش کرد] است. من اولینبار در وبلاگ نوال با این موضوع آشنا شدم. همونجایی که با david deutsch صحبت میکردند و تقریبا متفقالقول بر این نظر بودند که ما باید به بچهها امکان دسترسی به هر چیزی رو بدیم [تا...]! اون موقع، خیلی قطعی با این قضیه مخالف بودم و اصلا مسخره هم بهنظرم میاومد [و حتی برای چندین نفر هم تعریفاش کرده بودم]. اما همین موضوع باعث شد که درمورد این موضوع alert و کنجکاو بشم و متوجه شدم که از پیچیدهترین موضوعاتی است که شاید بشه واقعا «حلنشده» در نظرشون گرفت.
یکی از جالبترین کتابهایی که چند ماه پیش در این زمینه پیدا کردم، کتاب معروف و قدیمی «امیل - نوشتهٔ روسو» [که حالا تقریبا از محبوبترین نویسندههای من هم محسوب میشه] (نسخهٔ صوتی) بود. حواشی و دردسری که نوشتن این کتاب برای روسو داشت، خوندناش رو برام جذابتر هم میکرد! جالبه بدونید که روسو، بخاطر نوشتن این کتاب، از کشورهای مختلفی اخراج شده بود و این کتاب رو بارها سوزانده بودند و...! [پس بنظر میاد که ارزش خوندن داشته باشه؟ :)]. توصیهٔ نهایی این کتاب، «فراهمآوری شرایط سخت روزگار برای فرزند» بود تا امکان درک لذت رو داشته باشه و [به نظر من] کاملا منطقی و درسته.
حالا برخورد مجدد من با این موضوع، بواسطهٔ اپیزود جدید پادکست tim ferriss اتفاق افتاد که در این اپیزود، naval و aaron stupple درمورد کتاب the sovereign child و کلا این موضوع صحبت میکنند. نویسندهٔ این کتاب اما معتقده که والدین باید دریچهای برای دسترسی به علایق کودکانشون باشند و همونطور که از اسم کتاب مشخصه، بر بیشینهکردن آزادی و دسترسی و... کودکان تمرکز داره. من فعلا نظری درمورد این ایده ندارم، اما خیلی پیشنهاد میکنم که این اپیزود رو ببینید و در جریان بحثها و صحبتهایی که بیشتر شبیه به مناظره بودند، قرار بگیرید. البته پیشاپیش این رو بگم که ایدهٔ این کتاب رو نمیشه متضاد ایدهٔ امیل در نظر گرفت. خیلی ارتباط مستقیمی ندارند و حضور همزمانشون هم ممکنه. ولی از نظر دیدگاه فلسفی، به کل چیزهای متفاوتی هستند و هر کدوم، به عقیدهٔ من، بخشی از حقیقت رو دارند.
پینوشت: میدونم که این بحث به فضای محتوایی این کانال نمیخوره. ممکنه اصلا دغدغهتون هم نباشه. اما خب برای من واقعا محل سوال شده بود و همچنان هم هست و ممکنه بواسطهٔ همین پست ساده، برای شما هم محل سوال بشه. :)
ضمنا، این برنامه شامل کارگاههایی هم بود که از طریق لینکهای زیر میتونید به صورت رایگان به فایل ضبطشدهی اونها دسترسی داشته باشید. شدیدا هم پیشنهاد میکنم که اگر قصد آشنایی با این موضوعات رو دارید، این فایلها رو از دست ندید!
?جلسهی آقای ساجدی:
https://t.me/jaraghe_event/80
?جلسهی آقای فرجی:
https://t.me/jaraghe_event/110
https://t.me/jaraghe_event/111
?جلسهی آقای کیانی:
https://t.me/jaraghe_event/112
?جلسهی آقای دوستی:
https://t.me/jaraghe_event/113
*?مسئلهی دیتا در کارهای هوش مصنوعی پزشکی*
قبلا چند باری پیش اومده بود که موقع صحبت با اساتید دانشگاه، این رو میشنیدم که دوست دارند به تحقیقاتشون یک هوش مصنوعی هم «بزنند» تا ارزشمندتر بشه. اما متاسفانه یک ویژگیای که بین تقریبا همهشون میدیدم، این بود که اصلا متوجه نبودند که «ملزومات» یک کار هوش مصنوعی دقیقا چه چیزهایی هست و البته حق هم میدادم بهشون.
این شد که تصمیم گرفتم یک مطلبی رو دقیقا با هدف اساتید (و افراد مشابه) بنویسم و کلیات درک درست از دیتای مورد نیاز برای این پروژهها رو توضیح بدم. یک پیشنویسی هم آماده کرده بودم و همین روزها هم قصد داشتم ویرایش و در MedX منتشرش کنیم. اما امروز با یکی دیگه از اساتید صحبت میکردم و خوشبختانه متوجه شدم که اوضاع یه کمی بهتر شده. یعنی حداقل این موضوع جا افتاده که دیتا، چیز «مهمی» توی این کارهاست و اتفاقا، اصل قضیه هم هست. اما مسئلهای که همچنان وجود داره، توضیح دیتای «خوب» و همچنین توضیح «تقریبا» بهدردنخور بودن دیتایی هست که دارند!
الان اوضاع طوری شده که اساتید و مسئولین دانشگاه و بیمارستان فکر میکنند که چون «دیتا» دارند، دادناش به ما، میتونه بهمون خیلی کمک کنه. اما حقیقت اینه که اون دیتای کثیف و نصفه و نیمهای که دست اونها و HIS بیمارستان و درمانگاههاست، به ندرت به درد کار هوش مصنوعی (و پژوهشگرها) میخوره. اون دیتا «در بهترین حالت» حجم بسیار زیادی از کارهای مهندسی دیتا رو میطلبه تا به چیزی تبدیل بشه که یه جوری «بشه» باهاش کار کرد و این کار یکی دو هفته نیست. حس میکنم این روزها باید این قضیه رو بیشتر توضیح بدم تا جا بیفته و امیدوار باشم که وارد مرحلهی جدیدی بشیم.
بجز این قضیه، اخیرا متوجه موضوع جالبی هم شدم. موضوع اینه که ما خیلی از دیتاها رو کلا نداریم. یعنی نه که مشکل «clean نبودن» داشته باشند، خیر. نداریمشون. چون یا ذخیره نشدهاند (خیلی جاها اصلا الکترونیکی هم نیستند). یا اصلا تولید نشدهاند! مثلا ما در خیلی از بیمارستانها (چند جا رو خبر دارم) اصلا برای تصاویر CXR و CT چیزی تحت عنوان «گزارش رادیولوژی» نمینویسیم! علتاش هم کمبود رادیولوژیست و اولویتدادن سونوگرافی به بقیهی مدالیتهها برای نوشتن گزارشه. این هم در نوع خودش عجیب بود برام و عملا «پیادهسازی دقیق» یکی از پروژههایی که اخیرا درگیرش شدهام رو غیرممکن میکنه.
?خلاصه که چالشهای عجیبی در این سمت ماجرا وجود داره و خیلی خوب میشه اگر افراد علاقهمند وارد کار بشن و این نوع مشکلات رو حل کنند تا شتاب حضور و اضافهشدن هوش مصنوعی به صنعت سلامت تا جای ممکن بیشتر بشه.
دو روز پیش، openai سری جدید مدلها رو با نام o1 معرفی کرد و در medx، یک گزارشی درموردش نوشتیم. البته با چاشنی پزشکی! اگر علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنم که یک نگاهی بیاندازید.
*?پاول دورف، TON و پول عصر جدید*
نویسنده: محمدمهدی دوستی | startuplab
واحد پولی عصر جدید، نه رمزارزها و ایردراپها و فیاتها، بلکه «اعتماد» است. کافیست آدمها به کسب و کارتان اعتماد کنند تا شما آن را به پول نقد تبدیل کنید. با ورود اعتماد آدمها به کسب و کار و افزایش آن در گذر زمان، اعتمادهای دیگری هم به کسب و کارتان سرازیر میشود و ارزشاش را افزایش میدهد. خروج اعتماد هم دقیقا نتیجهای معکوس دارد.
اعتماد، «ضد تورم» و نسبت به تغییرات واکنشپذیر است و اگر یک کسب و کار، اعتماد «تمام» مشتریان حاضر در یک صنعت را به دست آورد، رقبا دیگر نمیتوانند آن اعتماد را در انباری خود به پول تبدیل کنند و این اعتماد، تعدادش محدود و به دست آوردنش سخت و از دست دادنش به شدت راحت است. اعتماد، ارزشمندترین پول دنیاست که افراد کمی با آن آشنا، ولی «همه» مشغول استفاده از این پول هستند.
یادتان نرود که تکنولوژی زمانی ارزشمند شد که «بستری برای لیست شدن اعتماد» در سرتاسر خود و خرید و فروش همین اعتماد ایجاد کرد. چنانچه شما قبل از خرید یک محصول، نظرات مرتبط با آنرا را میخوانید، یا در هنگام انتخاب فیلم به امتیاز آن توجه می کنید و یا... فلذا اگر از محصول یا خدمتی ناراضی هستید و کسی به شکایت شما رسیدگی نمیکند، به راحتی میتوانید شبکههای اجتماعی را اهرم و با ضریبی هزاربرابری که از همراهیشدن توسط افراد بهوجود میاید، طلب خود را با تاثیر بر روی پسانداز نکردن اعتماد در آن کسب و کار پس بگیرید. حالا شاید زمان مناسبی باشد که به ارتباط پاول دوروف، TON و پول عصر جدید بیاندیشید.
*?تمام مقالات paul graham در یک فایل*
یک نفر اومده و کل مقالات paul graham رو در یک فایل epub قرار داده و توی تقریبا هزار و سیصد صفحه، میتونید تمام مقالات ایشون رو داشته باشید.
پینوشت: من به چندین نفر پیشنهاد کردم که با خوندن این مقالهها، یادگیری درمورد کسب و کار رو شروع کنند و این فایل، احتمالا به همین جهت خیلی کمککننده باشه.
*?«"کارنکردن" در جایی که استانداردهای کاری پایین است.»*
این موضوع، ممکنه خیلی واضح به نظر برسه. اما واقعا حیاتیه و علیرغم اینکه ممکنه خیلی جاها درموردش صحبت بشه، من قصد دارم که درموردش بنویسم تا حداقل یک یادآوریای بشه. اگر چند سال پیش کسی این موضوع رو برای من تاکید میکرد، احتمالا چندتا از چیزهایی که قبول کردم رو قبول نمیکردم و عملا دارم برای خود گذشتهام مینویسم.
پایین بودن استانداردهای کاری، [برای من] به معنی این هست که اون سازمان، شرکت، یا تیم، سطح بالایی از تعهد، تلاش و کار رو نمیطلبه و انتظارش از یک همتیمی، بسیار بسیار پایینه. مثلا اگر جایی کار میکنید که عقبافتادن ددلاینها به یک اتفاق روتین تبدیل شده، شما در جایی با استانداردهایی به شدت پایین مشغولید. یا اگر در تیم شما دیرتر حاضرشدن در جلسهها مشکلی نداره، شما در همچین تیمی حضور دارید.
و خب متاسفانه این استانداردهای پایین، قرار نیست لذت و راحتی رو با خودشون همراه کنند. اتفاقا بیشتر اوقات بحث و مشکل و دردسر درست میکنند و در نهایت هم همهچیز به دلخوری میانجامه. اون مسئولی هم که استاندارهای پایینی رو برای شما قرار داده، آدم مهربونی نیست. صرفا داره شما رو جوری train میکنه که نتونید توی جایی با استاندارهای بالا [که قراره موفقیتآمیزتر باشه] فعالیت کنید و اگر دقیقتر نگاه کنید، میبینید که داره در حقتون خیانت میکنه!
آیا کسی که در جایی با استانداردهای پایین کار کرده، نمیتونه در جایی با استانداردهای بالا کار کنه؟ تونستناش رو، میتونه. اما به شدت سخت هست پذیرش این موضوع که مدل و روش کاریای که قبلا داشته، کلا اشتباه بوده و روش درست کارکردن جور دیگریه! بخاطر همین، به شخصه ترجیح میدم که با کسی کار کنم که تجربهی کاری نداشته، تا اینکه تجربهی کاری در محیطی با استانداردهای پایین داشته!
اصلا یکی از مهمترین علتهای اینکه بودن در شرکتهای خیلی موفق رزومهی خوبی محسوب میشه هم همینه. توی اون مدل شرکتها، استانداردهای کاری خیلی بالایی تعریف شده [و اتفاقا همین استانداردهای بالا هم هستند که اونها رو موفق کردهاند] و کسی که با اون استانداردها کار کرده، احتمالا قراره استانداردهای تیم شما رو هم بالاتر ببره و در نهایت هم احتمال موفقیت بیشتر میشه.
فلذا اگر اول مسیرتون هستید، بهتر هست که وارد جاهایی بشید که استانداردهای کاری بالاست. بخاطر همین هم هست که پیشنهاد میکنم که اگر میتونید، وارد تیمهای «خیلی خیلی خوب» بشید. متاسفانه اغلب تیمهای دانشجویی [در کمیتهها و انجمنها و...] خیلی خوب نیستند و واقعا ارزش داره که برای پیداکردن تیم خوب زمان زیادی رو بگذارید و بگردید.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 2 weeks ago