از تو که صبر می‌کنی تا آهنگم تموم شه بعد ویست رو گوش بدم، سپاس گذارم.

ولی من معتقدم همه چیزهایی که قراره روی تو اثر بذارن، پیدات خواهند کرد. پس شل کن.

В этом городе надевают фальшивые лица
И любить его не за что, вроде бы
Угораздило как-то влюбится

They put on fake faces in this town
And there is nothing to love him, like
Somehow managed to fall in love...

مناسب نیستم امروز.

گر مرده‌ی من به پیش او بردی
یادت نرود قفس
حیرانی من در آب و آیینه
یادت نرود
وقتی که بلند،
فریاد زدم که دوستش دارم
یادت نرود
وقتی که کنار دست او هستم
من نیستم، اختیار من دستم نیست
پیغمبر وحشیان عالم هستم
یادت نرود قفس
باران دمادمم
دریا یادت نرود
در اطلس چشم‌های او ویرانم
تاراجم
آوارم
مظلومی عشق و عاشقی
در فقر نجیب
یادت نرود

آهو و صفیر تیر،
تیر و زعفران پاشیده
بر جنگل برگ
یادت نرود
من رعد لبالبم
فریاد بلند ارغوانم من
درچنگ نفس
آن قاره‌ی گم‌شده
- گنجینه‌ای از نمای بندرها
جادوی دهان و چشم آدم‌ها
و پچپچه‌ی لبان و گیسوها –
بین من و او
یادت نرود

گفتند که خویش را رویین کن!
کردم
افسوس!
با دیده‌ی بسته من شنا کردم
در چشمه
اکنون
یک تیر دوسر به چشم من خفته‌ست
مظلومی عشق و عاشقی
در فقر نجیب
آهو و صفیر تیر،
تیر و زعفران پاشیده
بر جنگل برگ
یادت نرود
گر مرده‌ی من به پیش او بردی
گر زنده شدم
یادت نرود قفس
بگذار به پشت میله‌ها باشم
پیغمبر وحشیان عالم هستم
من رعد لبالبم
فریاد بلند ارغوانم من
باران دمادمم
دریا
یادت نرود
گر مرده‌ی من به پیش او بردی

اسفندیار شاید
رضا براهنی

الان موقع مناسبی برای مرور کردن نیست. خفه شو.

رای ما وحید کرامتی?

دوست دارم هر روز یه چیزیو ثبت کنم. یه شعر. یه متن. یه عکس، یه چیزی که ثابت کنه اون روز من داشتم نفس می کشیدم.