?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 4 weeks ago
«وقتی که سیل سرازیر میشود جایی که قطرهی عرق ما چکید پاک خواهد شد و نقش پایمان بر خاک از بین خواهد رفت، اما شاید بومادران و بابونه در یادِ سبز خود نگه دارند روزی که ما به بوی خوش پاکشان سلام میدادیم، و روی برف نوشتیم زندهایم.»
[بعد از صعود، ابراهیم گلستان. مرداد ۱۳۴۶]
امروز نشر برج دو نسخه از چاپ هفتم کتاب «من دینامیتم، سرگذشت فریدریش نیچه» را برایم فرستاد. ترجمهاش را اوایل سال ۹۸ شروع کردم. کار یکسال و نیم طول کشید و در اواسط اسفند ۹۹ منتشر شد. حالا سه سال گذشته... درگیریهایم در طول روزها و ماههای ترجمه را کمابیش اینجا نوشتهام و قصد بازگو کردنش را ندارم.
پیش از چاپ کتاب، تصمیم گرفتم این شعر هُلدرلین، به ترجمهی بیژن الهی، را به آغازش اضافه کنم:
«خطهای عمر گوناگونست،
مانند راههاست، و مانند مرزهای کوهها.
آنچه را که اینجا ماییم، خدایی آنجا افزون تواند ساخت
با هماهنگیها، پادافره جاوید و آشتی.»
حالا بیش از پیش به این حرف هُلدرلین ایمان دارم. تقدیرم این بوده که همیشه بیثباتیِ زندگی را دستاول لمس کنم. مدتهاست دیگر مأیوس نمیشوم، اما هنوز حیرت میکنم. بهقول همین رفیقمان نیچه، دیگر «از تقدیرم آگاهم». آدمیزاد اگر با خودش صادق باشد، یکجایی بالاخره همهچیز را میفهمد.
اگر آنسالها کلیّت زندگی را پُرتلاطم و بیثبات میدانستم، امروز دیگر، به لطف اتفاقاتی که در طول دو سال گذشته رخ داده، به همین فردایش هم چشمداشتی ندارم. نمیدانم حتی یکسال آینده را میبینم یا نه. اهمیتی دارد؟ نه. زندگی یکجاهایی شطرنج است و قابل پیشبینی و میتوان بنابر قواعد بازی کرد و مهرهها را حرکت داد؛ یک جاهایی هم تختهنرد است و شانس محض و چارهای نیست جز تاسریختن: باید بازی را ادامه داد، هرچند که
ای احوال ده این هر دو جهان
جفت است ترا فرد است مرا
با اینهمه، حالا فکر میکنم غایتِ زندگی، و طالعِ مطلوب، باید فراموششدن باشد: این که جایی ردِ محوی از حرکت مهرههات بماند اما از خودت نه. راستی هم انگار آرامش در فراموششدن است.
گاهی اصلاً نمیدانی رشته فکری را که کلیّتش در ذهنت شکل گرفته باید از کجا شروع کنی به بافتن و شکل دادن. امروز عصر تازه رسیده بودم که زنگ در خانه را زدند. میدانستم پیرزن صاحبخانه است که خواهر پیرتر از خودش یک ماهیست بد مریض افتاده. او بود که هنوز هوش و حواس…
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 4 weeks ago