کانال هُنرواره | Art

Description
🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝


این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠

راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911

اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

3 days, 6 hours ago

درود بر همراهان فرهیخته و عزیز، این نقاشی یکی از آثار معروف "ژوزف_دزیره_کورت" نقاش فرانسوی هست که آثارش موضوعات تاریخی و آیینی دارند و تحت‌تأثیر جنبش رومانتیسم با احساسات عمیق و مضامین انسانی همراه هستند، این نقاشی از اون دسته آثار هنری هست که میشه تفاسیر گوناگون و معانی مختلفی ازش دریافت کرد، مرد که با چهره‌ای تیره در حال نجات پیرمرد هست و زن و کودک رو رها کرده میشه نمادی از انسانی که سنت‌ها و آیین‌های گذشته رو در هر حالتی بر آینده ترجیح میده همینطور که اگر به تاریخ نگاه کنیم بارها در واقعیت چنین اتفاقی افتاده و چه جنگ‌های خونین و بزرگی که به خاطر حفظ آیین و سنت‌های گذشته به قیمت از دست رفتن آیندگان و نابود کردن اون‌ها به وجود اومده و در حالت دیگر می‌تونیم به این شکل هم تفسیرش کنیم که انسان در طول زندگی هر تصمیم مهمی که بگیره باید از چیزهای دیگری که ممکنه اون‌ها هم مهم باشند چشم‌پوشی کنه و انتخابش رو فقط برای یک‌ هدف‌ مهم و سرنوشت‌ساز می‌تونه بزاره نه بیشتر و در آخر هم به این نقاشی از دید مثبت اگر‌ بخواهیم نگاهی داشته باشیم میشه گفت که این مرد در لحظه فقط یک نفر رو می‌توانسته نجات بده یا پیرمرد و یا زن و کودک، انتخاب بیشتری نمی‌توانسته داشته باشد. می‌تونم بگم این نقاشی یک شاهکار هنری فوق‌العاده و سرشار از معنا و مفهوم هست.

3 days, 6 hours ago

مرد برای نجات پدر دستش را دراز کرده است، اکنون پس از پشت‌ سر گذاشتن تجربه‌ی مدرنیته و پَساروشنگری، می‌دانیم که نه تنها هر کدام از انتخاب‌های مرد، همان سوژه‌ی نقاشی "ژوزف_دزیره-کورت" نقاشِ اثر بلکه هر انتخابی اشتباه است. انتخاب‌ها در هر حالت در دوگانه‌های ارزشی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فلسفی واجد ارجحیت‌های متضاد هستند و این وضعیت را می‌توان یک مسئله یا بحرانی طبیعی در نظر گرفت چرا که محدوده‌های این امتناع را منطق مکان و زمان، پیشاپیش معین کرده است. پس به همین اعتبار هر انتخاب ضرورتا یک انتخاب اشتباه است، چرا که انتخابِ هرکدام با احتمال پذیرش یک وضع ممکن و رد یا طردِ دست‌کم یک وضع ممکنِ دیگر تعریف می‌شود به اعتبار همین امر است که علی‌رغم اینکه انتخاب می‌تواند یک نتیجه‌ی ایجابی مشخص داشته باشد، همواره حامل التهابی ناشی از بی‌اعتنایی، روی‌گردانی، طرد و ردِ دست‌کم یک یا چند وضع محتمل دیگر است که می‌توانستند نتایجی موجه باشند.

#نقاشی@Honarrvareh

3 days, 6 hours ago

این نقاشی درباره‌ی سرنوشت مردمانی می‌باشد که در بحبوحه‌ی طوفان و طغیان بزرگ از کشتیِ نجات‌ نوح بازمانده‌اند، منتقدان فمینیست در تفسیری از این نقاشی، سوژه‌محوری یعنی مرد را فردی بزدل و نالایق توصیف کرده‌اند که از زن و کودکش روی گردانده و نجات پدر پیرش را به عنوان سمبل پدرسالاریِ کهن انتخاب کرده است، همچنین منتقدان مدرنِ متأثر از روشنگری، مرد را که با سر و صورتی تاریک در مرکز تابلو تصویر شده است، نمادی از جهالت واپَس‌گرای سنتی توصیف کرده‌اند که به‌ جای نجات آینده (کودک) یا نجات وطن و عشق (زن)، نجات پدر (گذشته و سنت) را انتخاب کرده است و با ذهن تاریک خود واپس‌گرایی فناتیک را به جهان تاریخیِ معطوف به پیشرفت مدرن ترجیح داده است. مرد به چشمان پُر از وحشت پدر چشم دوخته است اما پیشاپیش، قبلِ از مطرح کردن این تفسیرهای اخلاقی یا ارزشی که تنها از منظر یک ایده‌ی استعلایی و سرمدی ممکن‌‌ هستند به نظر می‌رسد چیزِ شبح‌وار دیگری سال‌ها در لایه‌هایی از این اثر نادیده مانده است و آن شبح چیزی است که عجالتا آن را "عدم امکان یا امتناع انتخاب مطلوب" می‌نامیم. مرد ناگزیر به تنها یک انتخاب در میان چندین امکان موجه است، او تنها می‌تواند زن یا پسر یا پدر را در یک دقیقه‌ی مشخص و در یک مکان و زمان مشخص نجات دهد، به عبارت دیگر نجات تمام این سه نفر در یک دقیقه‌ی مشخص ممکن نیست. بداهت این عدم امکان یا امتناع با امکانات توجیه امر واقع و ملموس چندان هم دشوار نیست، به فرض محال تصور کنید که اگر مرد در عوض نجات پدر، پسر یا زن را نجات داده بود، بی‌شک منتقدانی از اردوگاه سنت‌گرایان یا مدافعان نظریه‌ی عدالت افلاطونی به اعتبار نابرابری ارزش‌های جنسیتی یا اخلاقی، مرد را در پیشگاه قضاوت‌ قرار می‌دانند، از همین‌رو است که بداهت امتناع انتخاب مطلوب آشکار می‌شود.

#نقاشی@Honarrvareh

1 week, 2 days ago
کانال هُنرواره | Art
1 week, 2 days ago
کانال هُنرواره | Art
1 week, 2 days ago
کانال هُنرواره | Art
2 weeks, 1 day ago

این کتاب که از تاریخ 26 شوال 1321 تا 28 ربیع‌الاول 1322 قمری جمع‌آوری شده، اثری است که اطلاعات ارزشمندی را از روزهای جوانی یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی ایران ارائه می‌کند. "محمدعلی_فروغی" که او را با عنوان "ذکاءالملک" نیز می‌شناسیم، این یادداشت‌ها را در اوج جوانی‌اش به نگارش درآورده اما حتی در آن دوره هم شاهد فعالیت‌های فرهنگی و عملکرد درخشان او در کسوتِ یک روشنفکر هستیم. این خاطرات علاوه بر عملکرد حرفه‌ای او، نشانگر تفکر متعالیِ اجتماعی او، آشنایی با تمدن غرب، زبان‌دانی و تسلط او بر علومِ زمان و ذوق و دقت انتقادی او هستند و نشان می‌دهند که چطور در دوره‌ی غلبه‌ی خرافات و جهل، "محمدعلی_فروغی" کوشید تا دری به روی پیشرفت فرهنگی و ارتقای شرایط زندگی در ایران باز کند. یادداشت‌های روزانه‌ی او، حلقه‌ی دوستان و اطرافیان او را نیز شامل می‌شود و اطلاعات کم‌نظیری از مسائل ایران و جهان در آن دوره به دست می‌دهد. دغدغه‌های او به عنوان یک ایرانی و یک انسان، در کنار نقدهایی که به جامعه‌ی زمان خود داشته است بار دیگر بر بینش بلند او صِحّه می‌گذارد و سبب می‌شود خواننده برای شناخت بیشترِ شخص "ذکاءالملک" و تاریخ فرهنگی و سیاسی ایران مشتاق‌تر شود. این برگ از زندگیِ او که تنها چند ماه از حیات آگاهانه و فعالانه‌ی او را پوشش می‌دهد به اندازه‌ی چندین سال، مطلب خواندنی دارد و تجربه‌ی مطالعاتی متمایزی خواهد بود.

@Honarrvareh

2 weeks, 1 day ago

دانلود کتاب "یادداشت‌های روزانه"
نویسنده "محمدعلی_فروغی"
به کوشش: "ایرج_افشار"

@Honarrvareh

2 weeks, 1 day ago
مملکتِ ما استعداد ضایع‌کن است، آمدم …

مملکتِ ما استعداد ضایع‌کن است، آمدم منزل سعیدالاطبا، زنی که خوب می‌خواند آن‌جا آمد قدری خواند. چقدر صدای خوبی دارد، افسوس خوردم از این که مملکت ما استعداد ضایع‌کن است، اگر در فرنگ بود این استعداد پرورش می‌یافت و این زن در تئاترها و مجامعِ عالیه آواز می‌خواند و شخصی محترم بود و حال آن که حالا ضعیفه‌ای است دربه‌در و بیچاره و دست‌خوشِ هوا و هوسِ مردمی رذل...(فروغی، 1390: 279)

از کتاب "یادداشت‌های روزانه" نوشته‌ی "محمدعلی_فروغی" به‌ کوشش "ایرج_افشار" (1321,1322)

@Honarrvareh

3 weeks, 1 day ago

"کی اشکاتو پاک می‌کنه"
خواننده: "ابی"
آهنگساز: "سیاوش_قمیشی"
ترانه‌سرا: "امیر_فرخ‌ تجلی"
آلبوم: "ستاره‌های سربی"
سال اجرا: "1374"
@Honarrvareh

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 4 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago