?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago
علیجانی معتقد است که پاک سازی جهان از شر مقیسه و رازینی به نفع دموکراسی نیست !
اینکه یک فعال ملی مذهبی نگران دموکراسی باشد دقیقا مثل این است که یک سلاخ از حقوق حیواناتی که آنها را می کُشد دفاع کند؛ " دموکراسی" دشمنی بزرگتر از "تئوکراسی" نداشته است،در واقع حکومت های ملی _مذهبی برای نابود کردن دموکراسی ساخته شدند و اگر بخواهیم صرفا عملکرد سالیان اخیر فرقه ملی مذهبی را برسی کنیم نیز می بینیم که حکومت موسوم به جمهوری اسلامی به لطف همین سوپاپ اطمینانهایش تا کنون باقی مانده است.
جماعتی که هنوز از اعدامهای دهه شصت دفاع می کنند و سقف آرزوهایشان بازگشت به همان دورانی است که آن را ( دوران طلایی) می نامند ،همیشه مخالف دفاع مردم در برابر سرکوبگر_ کشتارگران حکومتی بوده اند و منظورشان از راهکار دموکراتیک رای دادن به امثال روحانی و پوزیده ای است که راه رازینی و مقیسه ها را " روشن " می دانند.
همینها که مجازات شدن مقیسه و رازینی باعث خشم و اندوهشان شده هنگام اعدام شدن امثال مجیدرضا رهنورد ها و محسن شکاری ها از حکومت ستمگر طرفداری کردند .
توقع دارند مردم از قاتلانشان قدردانی هم بکنند!
بارداری ناخواسته
جنین؟! فرزند؟! میوۀ زندگی؟! بار؟!
دقیقاً نمیدونه اون که داره حملش میکنه، کدومشونه! جنین، فرزند، میوۀ زندگی، بار ...
اما با تمام توانش تلاش میکنه که سالم به دنیا بیاد، حتی دغدغۀ بعد از زایمانشُ هم داره!
با اینکه این «جنین» از رابطۀ عاشقانه و حتی خودخواسته به وجود نیامده! بلکه محصول تجاوزهای پیاپیه!
حتی نمیدونه کدوم یک از تجاوزها!
با اینکه تجاوزها ادامه داره، با اینکه لحظهلحظۀ تجاوزها، مثل زخمهایی است که خشک نمیشوند، بلکه مدام عفونت میکنند و بدتر و بدتر ....
اما ذهنش روی دردها متمرکز نیست، تمام تمرکزش روی سالم به دنیا آوردن «جنین» - جنین محصول تجاوزها - است!
چرا؟ چرا کسی که ناخواسته و تحت تجاوزهای پیاپی باردار شده، باید نگران فرزند ناخواستهاش باشه؟؟؟؟؟
■■■
مطمئن نیستم که این تشبیه درست/ اخلاقی هست یا نه، حتی حدس میزنم به احتمال زیاد زشت و نادرست باشه، اما به هر حال این حس در من به وجود آمده!
احساس میکنم که ناخواسته باردار شدم و این بار (یا جنین) در پی تجاوزهای فراوان و ادامهدار در من ایجاد شده...
■■
اون شب خیلی سرد بود و من هم بعد از دو سال زندگی تو بوشهر بدنم تازه داشت به گرما عادت میکرد که برگشتم تهران، و از شانس خوردم به یکی از سردترین پاییزهای کل زندگیم!
اون شب خیلی سرد بود و خیلی هم خوابآلود بودم. شب قبلش تو پانسیون بودم و کمتر از یک ساعت خوابیدم (خواب که چه عرض کنم، چه خوابی! همهاش ذهنم درگیر درد دلهای هماتاقیهام بود، آدمهایی که به هزار امید اومدن تهران که زندگی خودشون و خانوادهشون رو نجات دهند، اما...)
اون شب خیلی سرد بود و خیلی هم خوابلازم بودم و چون صبح زود تو تهران کار داشتم، دیگه نرفتم پرند، منزل مادرم.
تحمل پانسیون هم خیلی برام سخت بود، اگرچه به چشم پژوهش جامعهشناسی بهش نگاه میکردم، ولی...
تصمیم گرفتم بیآرتیخوابی رو تجربه کنم... اولش گزینۀ راحتتری (به نسبت ترمینالخوابی و پانسیونخوابی) به نظر میرسید. فقط از استاد معین تا ایستگاه امام حسین!
اما ایستگاه بعد از امام حسین (به طرف تهرانپارس)، از تو ماشین پلیس، سربازا ریختن تو اتوبوس. به ما (مسافرها) گفتن که سرهامونو بیاریم بالا (اکثرمون خواب بودیم، سرهامونو به پشتی صندلی تکیه داده بودیم)
سربازها جوری که انگار دنبال مجرم میگردن به چهرههای ما نگاه میکردند. به دو نفر (با لحنی که انگار مجرم گرفتن) گفتن بیاید پایین!
دو نفر هر دو افغان بودند. بردنشون تو ماشین پلیس و اتوبوس بدون اونا راه افتاد!
■
تا قبل از این داشتم فکر میکردم مایی که این ساعت (سۀ نصفشب) توی بیآرتی هستیم، چه بدبختهایی هستیم!
بعضیا دارن میرن سر کار، خیلیا هم که جای خواب ندارن اینجوری از شر سرما راحت میشن.
از ایستگاه آزادی تا دپوی شرق (تهرانپارس) نیمساعت تا چهلوپنج دقیقه خواب در حرکت!
ولی همین خواب نسبتاً کمتر دردناک هم برای اونکه به گمان خودش از افغانستان به اینجا پناه آورده...
■
چند شب به این روند ادامه دادم؛ از ساعت یکِ شب تا شش صبح تو اتوبوس بیآرتی، و هر شب صحنههای دردناک و فجیع تازهای دیدم.
فهمیدم افغانها رو که از اتوبوس پیاده میکنن، اگه غیرقانونی باشن، معمولا ازشون باج میگیرن یا که تحویلشون میدن ...
حالا اونا که مثلاً شهروند ایران هستن و پلیس گیر نمیده، هم اوضاعشون کم فجیع نیست.
یه چیزی رو میدونی؟ به چهرۀ آدمها که نگاه کنی، انگار کل هزاران صفحۀ داستان زندگیشون تو اون خطهای روی صورتشون معلومه! نگاها حس نداره. همه داغون، همه جر خورده، مثل مردههای متحرک، مثل چرخدندههای زنگزدۀ یک دستگاه ...
■
روزها سر و کارم با آدمهای فوق خرپوله. اونا که از بس پول دارن، نمیدونن چطور خرج کنن. و نصف شبها (از دو تا شش صبح) کنار آدمهایی که از بس فقیرند، دیگه نمیدونن چی رو باید درز بگیرن که بگذره...
دندون درد؟ درز بگیر.
جای خواب؟ درز بگیر...
باید بمونن تا یک و دو نصف شب که مسئول بلیط گرفتن بره. تا پنج و شش صبح تو اتوبوس بخوابن، اونم با اعمال شاقه. هی تهرانپارس پیاده شو برگرد آزادی. آزادی سوار شو برگرد تهرانپارس. تازه اگه پلیس گیر نده. اگه ...
■■■
شروع به کار میکنم. برای آدمهای خرپول. تصویربرداری، بروشور... برای محصولات کارخونههاشون فیلم و محصولات تبلیغاتی تهیه میکنم و...
تحملشون سخته. ولی به چشم یهجور کار رابینهودی بهش نگاه میکنم. از خرپولها پول میگیرم که حداقل چند نفرو با پولش نجات بدم.
■
ظهره و درگیر کارم؛
نه فقط کار معمولی برای تامین نیازهای معمولی..
باید مواظب آدمهایی که قربانیان اصلی این اوضاع فجیع هستند هم باشیم..👇
به چه می اندیشد؟
علی عباسزاده، کارگری که پس فاجعه #معدن_طبس ، حافظهاش را از دست داد !
اینکه به یاد نمیآورد سهم دستانش که زمین را در قعر دنیا به لرزه در میآورد به ۱۰ میلیون هم نمیرسید...
اینکه به یاد نمی آورد چگونه همکارانش جان باختند
اینکه....
□حکم قطع انگشتان دست راست دو برادر متهم به سرقت در زندان ارومیه اجرا شد. شهاب و مهرداد تیموری پس از اجرای حکم به بیمارستان ارومیه منتقل شدند.
▪︎
طی سالهایی که زندانی بودم ،با بیش از پنجاه زندانی که انگشتانشان به اتهام سرقت قطع شد ،همبند بودم،رد مال آنها و تمام زندانیان تیپ یک زندان تهران بزرگ/ بیش از ده هزار زندانی متهم به سرقت ،کمتر از مبلغ اختلاس یکی از نورچشمی های حکومت است،بسیار دیدیم انسانهایی که بابت مبالغ کمتر از پنج ملیون زندانی و محکوم به قطع انگشتان شده اند...
▪︎ پیشتر مصاحبه رئیس سازمان زندانها را منتشر کردم که گفت: دلیل زندانی شدن بیش از هفتاد درصد از افراد " فقر" بوده است.
( آنچه خودم و بسیاری چون من در زندانها دیدیم نیز تأیید همین آمار است،چه در بند قتلی ها و چه در بند سارق،موادفروش،قاچاقچی ...
اکثر زندانیان از افراد فقیر جامعه و ساکن شهر ها و محله های محروم بودند.
(
طبق احکام اسلامی اگر شخصی در مملکت اسلامی اقدام به سرقت کند باید چهار انگشت او قطع شود،اما مشروط بر اینکه اقدام به سرقت از سر ناچاری نبوده باشد،در غیر این صورت ( یعنی اگر مردم از سر فقر/ ناچاری دزدی کنند ) باید دست حاکم شهر قطع شود.
■
☆☆
■■■■■■
#یادآوری :
■چهاردهمین رئیس قوه مجریه در حکومت موسوم به جمهوری اسلامی که همزمان ریاست حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز بر عهده دارد، حکمی را ابلاغ کرده که بر اساس آن، زهرا مشیر استخاره، همسر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، به عضویت «ستاد ملی زن و خانواده» منصوب شده است.
...
مشیر استخاره عضو خیریهای به نام «متوسلین به امام رضا» بوده ... شورای شهر تهران تحقیق و تفحصی درباره این خیریه انجام داد که نتایج آن تیر ماه ۱۴۰۰ منتشر شد.
بر اساس این گزارش در زمان شهرداری قالیباف زمین ۵۰ هزار متری در منطقه ۲۲ در سال ۱۳۹۲ به قیمت هر متر ١۴٩ هزار تومان از سوی #شهرداری_تهران به این خیریه واگذار شده است که بسیار پایینتر از قیمت واقعی آن به شمار میرود.
این تنها مورد کمکهای قالیباف به خیریه همسرش نبود، گزارش نشان دهنده کمک های مالی هنگفت شهرداری به این خیریه هم بود...
"زندگی ؛پس از مرگ.
برای من که اینطور بود( از خیلی ها که اوضاعی شبیه من را تجربه کردند هم شنیدم که برای آنها هم اینطور بود:
در سلول انفرادی ،مخصوصا در بازداشت اول_از اولین روز تا یک ماه ( البته در بازداشتهای بعد و حتی برای کسی که بیش از سه سال انفرادی را تحمل کرده هم چنین بوده :
در سلول انفرادی انگار مغز بیش فعال یا مترکز می شود ،افکار منفی / پرسشهای تکراری و پیاپی ...چیزی شبیه هذیان گویی اما در جهان درونت!
قطعا پیش از زندانی شدن این پرسشها را از خودت پرسیده ای،اما اینجا رگباری تکرار می شوند _ انگار یک شخصیت منفی گرا و خودخواه درونت متولد یا تقویت می شود :
چرا؟ چرا تو ؟ / به تو چه ؟
همه دارن زندگیشونو می کنن، از اون ملیونها آدم بیرون زندان کی می دونه تو چی داری می کشی این تو ؟
پس فردا قسط بانک رسالت،سه شنبه قسط بانک ملی،ده روز دیگه سر برجه اجاره خونه ،دو ماه دیگه سر ساله ،صاحبخونه چقد میزاره رو پول پیش ؟ چقد رو اجاره ؟
همسر،فرزند،مادر،پدر....چه بلایی سر خانواده میاد؟؟؟؟
■■■
قبل از اینکه تصمیم به مبارزه بگیری بارها به این چیزا فکر کردی
ولی اینجا خیییییییلی فرق داره!
برای غلبه به این افکار ،باید خیلی قوی باشی،مثل اینه که تو رینگ بوکس چند تا غولپیکر تر از خودت از چند جهت بهت حمله کردن_ هیچ قانون و خط قرمزی در کار نیست!
اسمش مشت زنیه ،ولی چاقو هم بهت می زنن
پنجه بوکس ،چوب چماق ،شوکر ...
داور هم با اوناس!
اسمش تحقیقات( بازجویی) است،اما کتک می خوری،فحش،تهدید ،آزار خانواده ات ...
قاضی با اونا،بازپرس با اونا،دادیار با اونا زندانبان با اونا ....
■■■
گوشه ی رینگ افتادی و از هر طرف مشت،لگد،خنجر و...
و هیچ عدالتی هم در کار نیست.
▪︎▪︎
چی می تونه تو رو برگردونه و حتی برنده بشی ؟
تو کشته شدی و مگر ممکن است که "مُرده" "زنده" شود؟!!
_ بله
بله
ممکنه!
انگیزه
انگیزه
انگیزه!
اون آدم که گوشه رینگ از نفس افتاده ،از چند طرف خنجر تو تنشه...
فقط با مرور انگیزه هاش دوباره زنده میشه
■
مغزت تکرار می کنه :
تو چرا ؟
و تو جواب میدی:
چرا من نه؟
مگر خون من رنگینتر است از اینهمه دادخواه که سرکوب/ اعدام/ شکنجه شدند ...؟؟؟؟
اگر همه بگن چرا من ؟ پس چطور آزادی و عدالت ساخته می شود؟
محمد مختاری همسن من بود،عاشق بارسلونا ،جوان،پر از امید...
اما گفت مرگ بهتر از تحمل ذلت است.
مگر آن زندانی سیاسی که وقتی بیست ساله بود بازداشت شد و حالا پس از تحمل ۲۴ سال حبس ۴۴ ساله شده " آرزو " ندارد؟
خانواده ؟
نیاز...
آیا غول چراغ جادویی در کار است که آزادی،عدالت و برابری را به ما هدیه دهد؟
_ هرگز
هرگز!
این جنگ به ما تحمیل شد
حالا فقط دو انتخاب داریم:
تحمل ذلت
یا
مبارزه .
■■■
سلول انفرادی _ تحمیل تنهایی است،
سلول انفرادی محرومیت از همزیستی/ زیست طبیعی است!
ممکن است تو در آلمان ،فرانسه ،آمریکا _هر جایی که از نظر خیلی ها آباد ترین و آزادترین جای جهان است باشی اما در حقیقت یک محکوم به تنهایی/ محروم از همزیستی با همنوع/ همدرد / هم اندیشت....
■
از نظر من بهترین دفاع " حمله " است:
پیش از آنکه افکار منفی به وجدانت حمله کنند ،تو به آنها حمله کن:
آیا من می توانم حتی در سلول انفرادی هم برای آنها خطرناک باشم؟
آیا می توانم برنده ی این نبرد نابرابر باشم ؟
●●
شاید غیر ممکن به نظر برسد_ ولی تو فریاد بزن:
غیر ممکن" غیر ممکن " است.
آبان اینگونه آبان شد....
#آبان_ادامه_دارد
...
✍️
#سهیل_عربی
و طبس!
:
دو روز قبل از #_فاجعه_طبس ، نشت گاز گزارش میشود و بر اثر آن، قسمتی از معدن ریزش میکند. کارگران در اعتراض به خطرات کار، تجمع میکنند، اما نمایندهی پیمانکاران، خیلی محترمانه میگوید: «اگر نمیتوانید کار کنید، تشریف ببرید حسابداری و پس از تسویه حساب بروید خانههای خودتان». به همین سادگی. تکراریترین جملهی تاریخ کارگری جهان، دوباره از زبان کارفرمایان شنیده میشود. کارگران نیز چون میدانستند فردای روز بیکاری چه سرنوشتی منتظر آنها و خانوادههایشان خواهد بود، مطابق معمول و بدون هیچ پناه و پشتیبان، «ماندند»، «کار کردند» و «مردند» اما بیکار نشدند.
افراد زیادی هر روز، فجایعی همچون انفجار معدن طبس را پیش بینی می کردند !
از جمله همان کارگرانی که دانسته، گام در راهی گذاشتند که میدانستند به احتمال زیاد این رفتن برگشتی ندارد و البته معدنداران و کارفرمایانی که از خطرات مطلع بودند و میتوانستند با اندکی سرمایهگذاری، میزان ریسک را به حداقل برسانند. با اینحال #کارگران را در پایینترین میزان ایمنی، بهجایگاهی فرستادند که محل کار صدها نانآور خانواده بود، همان جایگاهی که مقصد بیبازگشت دهها «کارگر» شد. کارگرانی که جانشان را در این فاجعه از دست دادند نیز میدانستند که ابزار ایمنی آنها به هیچ وجه، ناجی جانشان نخواهد شد و با علم به همین موضوع، مجبور بودند که بدون اعتراض، تن به کاری سخت با احتمال بالای مرگ دهند! اما چرا؟ تنها عبارت ممکن برای توجیه این کار پر خطر، یک کلمه است: «#نیاز»!
مدعی است در زندان سوئد که پیش از رفتن به سالن ملاقات مورد بازرسی بدنی تحقیر آمیز قرار می گرفت،او را لخت می کردند ...
مدعی است مورد ضرب و شتم قرار گرفته ...
چندین برابر فجیع تر از تمام شکنجه هایی که مدعی است در زندان سوئد علیه او اعمال شده ،در ایرانِ آخوند زده از چند دهه اخیر
تا کنون ادامه داشته،در اکثر زندانها دوربین نصب شده،بگویید فیلم سالن بازرسی زندان تهران بزرگ،قزلحصار یا هر زندان دیگر را پخش کنند،دیروز،امروز،هفته پیش،پنج سال پیش فرق ندارد!
به زور زندانیان را لخت می کنند و مجبورشان می کنند ده بار بشین پاشو بروند ،در آگاهی شاپور و تیپ یک زندان تهران بزرگ " انگشت کردن در مقعد " و اعمالی فجیع تر از این بارها گزارش شده ،حتی خانواده زندانی هم مورد چنین اعمالی قرار می گیرند،دختران خردسال را به فجیعترین شکل بازرسی می کنند در حالی که لخت کردن و لمس بدن ممنوع است.
بازجویی تحت شکنجه و اکراه و حتی ضرب و شتم حین تحمل حبس در سلولهای انفرادی و بندهای عمومی را بارها تجربه کردیم،۲۸ فروردین ۹۳ معروف به پنجشنبه خونین اوین پس از اینکه در کریدور سربازان از دو طرف باتوم به سر و تنمان کوبیدند یک بار دیگر در راهروی جلوی افسرنگهبانی به ما حمله شد و پس از انتقال به بند تنبیهی آنجا هم مو و سبیل ما را به شکل تحقیر آمیزی تراشیدند (روی سرمان با موزر چهارراه باز کردند و سبیلها را از وسط تراشیدند ) و بعد به زور لختمان کردند و به ما می خندیدند .
به زور تراشیدن مو و سبیل به این شکل را بارها در بندهای تنبیهی( سوئیت تهران بزرگ و گوهر دشت ) علیه ما انجام دادند .
چند روز پس از افشاگری درباره اوضاع زندان ،در سلول خواب بودم که با مشت دماغم را شکستند،۱۱ بهمن ۹۶وقتی از اوین به زندان تهران بزرگ تبعید تنبیهی شدم در سالن بازرسی گفتند باید لخت شوم و بشین پاشو بروم،قبول نکردم و ده سرباز و پاسیار با لوله و باتون و پوتین آنقدر کتکم زدند که از حال رفتم،به اوش آمدم دیدم تمام لباسها و کتابهایم را پاره کرده اند...
اگر بخواهم تمام شکنجه ها را بنویسم بیشتر از هزار صفحه می شود،البته که اوضاع در زندانهای اهواز،زاهدان،سقز،ارومیه و چنین شهرهایی بسیار فجیع تر است.
حمید نوری شکنجه گر یک هزارم از همین بلاهایی که خودش و همدستانش هزار بار بدترش را سر مردم آوردند را هم تجربه نکرده و چنین زار می زند ،ما که نه شکنجه گر بودیم،نه اختلاسگر، خودمان و چند نسل قبل ما کارگر و کارگر زاده بودیم و فقط به دلیل دادخواهی این شکنجه ها بر ما تحمیل شد.
☆☆☆
نوری در دادگاه بار ها از رفتار انسانی پلیس ها تشکر کرد . فقط گفت من چای لیپتونی می خورم که عادت ندارم من چای دم کرده نیاز دارم .
چای مسئله او در زندان بود!
. در انفرادی که می آمد پشت پنجره و با خانواده اش که در خیابان مشرف به پنجره سلول بود همدیگر را می دیدند . جدا از ملاقات در زندان . تمام هزینه دادگاه وکیل و هزینه حضور خانواده را در دادگاه دولت سوئد از مالیات های مردم پرداخت می کرد .
خود زندانی های گوهر دشت در دادگاه شهادت می دادند و از شکنجه ها میگفتند به خصوص دار زدن های سال ۶۷ انقدر جلسه دادگاه سنگین می شد که خود قاضی و وکلا نفس در سینه شان حبس میشد و تقاضای تنفس می دادند.
او فقط نگران دارایی اش در ایران بود شرکت هایی که مالکش هست و چک هایی که باید وصول می شد .
تمام جلسات دادگاه او علنی بود و از کانال هایی مستقیم پخش می شد .
به او در زندان تبلت داده بودند و امکان استفاده از اینترنت را هم داشت ...
اما با فرض درستی تمام ادعاهای او در این برنامه
تمام این شکنجه ها در ایران بدترش بر زندانیان اعمال شده است .
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago