اتاق تفکر

Description
بیان اعتقادات‌ به زبانی ساده
{بر اساس آیات قرآن و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام}

کتاب (دروس في عقائد الإمامیّة)
تألیف استاد حاج حسن کاشانی(حفظه الله تعالی)


"نجف اشرف"
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 3 weeks ago

11 months ago

?عناوین این برنامه :

?00:00 آماده خدمتگزاری فاطمیه می‌شویم!
?03:23 سرّ حیات
?10:00 سرمایه‌ای که با خون‌دل به‌دست ما رسیده ...
?15:13 راه حل هایی برای روضه آپارتمانی!
?23:17 کارهای کوچک ِبزرگ
?25:29 یاد یار؛ سلام ای وارث فاطمه
?29:26 مشتاق کربلا؛ خدا خیر شما رو خواسته...
?32:01 بازهم چالش های روضه خانگی را برای ما بفرستید !

?شما میتوانید با کلیک روی دقیقه های ذکر شده ، به بخش مورد نظر خود دسترسی داشته باشید

@khedmatgozaran_radio

1 year ago

درسنامه معارف امامیه:

فرق علم الهی از علم بشری

یکشنبه ۱۸ ربیع الاول ۱۴۴۶

کانال درس های اعتقادی ⬇️

https://t.me/darsnameh_maaref

1 year ago

#صلی‌الله‌علیک‌یا‌سکینه‌بنت‌الحسین ?
#پنجم_ربیع

بانو فرمودند:

چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بی‌‏هوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم می‌‏فرمود:

شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى
اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی...


تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی

راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم:
اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی

آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش...
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی

می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش
کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش
کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش:
كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی

بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری
می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری:
وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی

1 year, 1 month ago

?مرام‌نامه (مانیفست) دوستی و رفاقت!

?…عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
?«لَا تَكُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ كَانَتْ فِيهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَكُونَ سَرِيرَتُهُ وَ عَلَانِيَتُهُ لَكَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِي أَنْ يَرَى زَيْنَكَ زَيْنَهُ وَ شَيْنَكَ شَيْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَيِّرَهُ عَلَيْكَ وِلَايَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا يَمْنَعَكَ شَيْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا يُسْلِمَكَ عِنْدَ النَّكَبَاتِ.»
?الكافي، ج۲، ص۶۳۹

?از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:
?«دوستی (میان دو نفر) وجود ندارد، مگر با وجود شروط دوستی.
?پس کسی که (همه‌ی) این شروط یا بعضی از آن‌ها در او باشد، می‌توانی به او نسبت دوستی دهی
?و کسی که هیچ‌یک از این شروط در او نبود، او را به هیچ حدی از دوستی نسبت نده.
?اولین شرط دوستی این است که: پنهان و پیدایش برایت یکی باشد.
?دوم این‌که: زیبایی‌های تو را زیبایی‌های خود بداند و عیب‌های تو را عیب‌های خودش.
?سوم این‌که: (رسیدنش به) مقام و مال، رفتارش (با تو) را تغییر ندهد.
?چهارم این‌که: چیزی (کاری) که توان (انجام)اش را دارد، از تو دریغ نکند.
?پنجمین شرط که همه این شروط را در خود جمع کرده، این است که: هنگام مصیبت‌ها (گرفتاری‌ها) تو را رها نکند.»

1 year, 1 month ago

#شب۷صفر
#شهادت_امام_مجتبی_علیه_السلام
نجف اشرف

?عوامل مظلومیت امام مجتبی علیه السلام
?مظلومیت امام حسن تا هنگام شهادت
?عدم ‌معرفت خواص به مقام امام مهم‌ترین عامل مظلومیت امام
?معرفت امام حکمت است که خدا به هر کسی نمیدهد
?تعریف صحیح امامت در حدیث امام رضا علیه السلام
?مقام امام در عالم هستی
?معنی امین الله فی ارضه
?نگاه به مقام امام به عنوان حکومت ظاهری یا قیام‌کننده یا عالم‌متقی، انحرافات بزرگی که سبب خون دل خوردن امام مجتبی شد
?شرایط نورانی شدن دل انسان به نور ولایت امام
?تطهیر قلب و‌تسلیم در مقابل امام
?معنی تسلیم، و حکم برخورد با روایات منسوب به اهل بیت علیهم السلام

◾️خونی که خورد در همه عمر از گلو ‌بریخت

استاد حاج حسن کاشانی

➡️➡️ https://t.me/hasankashani

1 year, 1 month ago

مختصر و مفید

1 year, 1 month ago
1 year, 1 month ago

#الشام
#الشام
#الشام

با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت علیهم السلام به دمشق، یزید لعنت الله علیه دستوراتی صادر کرد:

  1. تاجی جواهر نشان و تختی مرصَّع به سنگهای قیمتی آماده کنند.
  2. بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبایی زینت نمایند.
  3. تمام اهل شهر لباس های زینتی بپوشند و خود را بیارایند.
  4. همگی در معابر رفت و آمد نموده، به یکدیگر تبریک بگویند.
  5. پس از آمادگی کامل با طبل و شیپور به استقبال اسرا بروند.
  6. جارچیان در شهر جار بزنند : سرهای بریده و زنان و اطفالِ کسانی بر شهر وارد می شوند که به قصد بر اندازی حکومت عازم عراق بوده اند، ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آنها را کشته است.

هر کس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید.

شامیانِ پست نیز کوتاهی نکرده بر فراز بام ها بیرق های رنگارنگ بر افراشتند و در هر گذری بساط شراب پهن کردند.

نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوی دروازه ی کوفه در دمشق می رفتند و عدّه ای از شهر خارج شده بودند.

این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر صلّی الله علیه و آله را ـ که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود ـ همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند.

آن نابخردانِ پست همینکه جمع نورانی اُسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند.

در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.

▪️▪️▪️▪️▪️▪️

یا ربّ الحسین
بحقّ الحسین
اشفِ صدر الحسین
بظهور الحجّة المنتظر

@tafakkor121

1 year, 1 month ago

صبح اول صفر

شرح خطبه حضرت زینب علیها السلام در شام

شرایط القاء خطبه واعجاز حضرت زینب
ارتباط گناه و معصیت با کفر واستهزاء به آیات الله

1 year, 2 months ago

غلامی که مستجاب الدعوة بود

از سعید بن مسیب روایت شده که گفت: قحطى و خشکسالی عمومى مردم را فرا گرفت، من چشم خود را گشودم، غلام سیاهى را بالاى تپه‌اى تنها دیدم، به طرف او روان شدم، دیدم لب‌هاى خود را حرکت می‌دهد، هنوز دعاى او تمام نشده بود که ابرى آمد، وقتی آن ابر را دید خوشحال شد و برگشت، به قدرى باران آمد که ما گمان کردیم غرق خواهیم شد. من به دنبال آن غلام رفتم تا این‌که دیدم داخل خانه امام سجاد(علیه السلام) شد. من نیز بعد از او داخل خانه آن‌حضرت شدم، و گفتم: اى آقاى من! در خانه شما غلام سیاهى است که به من تفضّل نما و او را به من بفروش؟ آن‌حضرت فرمود: «اى سعید! چرا آن غلام به تو بخشیده نشود؟»، پس به سرپرست غلامان خود دستور داد تا همه غلام‌هایى را که در خانه آن‌حضرت بودند به من بدهند، او غلامان را حاضر ساخت، ولى من آن غلام سیاه را در بین آنان ندیدم، گفتم: غلام سیاهی که من می‌خواهم  در میان آنان نیست! سرپرست غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان است کسى نیست، گفتم: او را بیاور! چون او را آورد دیدم همان غلام سیاهى است که من می‌خواستم.
به امام گفتم: این همان غلام سیاهى است که من می‌خواهم، امام(علیه‌السلام) فرمود: «اى غلام! سعید مالک تو شد، با او برو»، غلام سیاه به من گفت: چه باعث شد که تو بین من و مولاى من جدایى انداختى؟! گفتم: آن معجزه‌اى که من بالاى تپه از تو دیدم،
ناگاه آن غلام دست خود را با تضرّع و زارى به طرف آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا! اگر ما بین من و تو رازى بوده که آن‌را فاش کردى الآن مرا قبض روح کن. امام سجاد(علیه السلام) و حاضران در مجلس گریستند، من هم با چشم اشکبار خارج شدم، همین‌که به منزل خود رسیدم پیغام‌رسان امام نزد من آمد و گفت:  اگر می‌خواهى در تشییع جنازه آن غلام سیاه شرکت کنی بیا!...

t.me/tafakkor121

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 3 weeks ago