?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago
اگر به دغدغههای علوم انسانی کشور علاقهمندید، دیدن چند غذفه علوم انسانی نمایشگاه مدار، مربوط به مرکز نوآوری و تعالی کوثر در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران تجربه آموزندهایه.
۳۵ مگابایت چیزی نیست برای بار عجیب امشب. وقتشه ببینیمش.
https://t.me/juliaboutros_persian/169
امروز زیاد به کوهها فکر کردم. یه یادداشت مینویسم «تاملی فلسفی در باب کوه»
یلدا در زبان سریانی به معنای زایش و تولده. در طولانیترین شب سال آناهیتا، خدای آبها، در میان آبهای دریاچهی هامون از نطفهی زتشت بارور میشه و اون شب، میترا متولد میشه. میترا در یک جنگ خورشید رو شکست میده و در نهایت تصمیم به صلح با خورشید میگیره و بهش…
راستی میترا مرده و زن نیست. :)))))
یلدا در زبان سریانی به معنای زایش و تولده. در طولانیترین شب سال آناهیتا، خدای آبها، در میان آبهای دریاچهی هامون از نطفهی زتشت بارور میشه و اون شب، میترا متولد میشه. میترا در یک جنگ خورشید رو شکست میده و در نهایت تصمیم به صلح با خورشید میگیره و بهش…
دلم برای اینکه توی راهرو بچهها برام دست تکون بدن تنگ شده بود.
من تازه با مقولهی کلیک راست+رفرش آشنا شدم و واقعاً زندگیم عوض شده.
این شلوارو بپوشم و سیگار رو بکشم و دیگه فقط توسعه فردی، توسعه فردی، توسعه فردی.
آخرین امتحان رو ساعت نه شب دادم. از اشتباه کردن خستهام. دستم از نوشتن کلمات اشتباه خستهست. با خودم فکر میکنم لابد میتونم خودم رو نجات بدم. موهام رو میبافم و گوجه میکنم، تیشرت سفید تنم میکنم-چون عاشق اینم که تمام تابستون رو تیشرت سفید بپوشم و برای همین هم پنجتا تیشرت ساده تو کشو دارم.- به نظرم حالا وقت جشن گرفتن تابستونه اما هنوز به خاطر لیوان قهوهی صبح میلرزم. دراز میکشم روی زمین. مامان با لیوان آبقند بالای سرم ایستاده. سیاهی رفتن چشمهام که بهتر میشه گوشیم رو باز میکنم و برای دوشنبه وقت متخصص قلب میگیرم. یک سال و نیمه که از برگشتن به مطب قلب میترسم. از نشستن روی صندلی بیمار و روایت کردن درد خسته شدم. از اینکه بشنوم «اونقدری شدید نیست که بشه دارو داد، بیشتر عصبیه.» خستهام. به این فکر میکنم که کاش میشد همهی عصبهای بدنم رو قطع کنم تا دیگه هیچ درد عصبی سراغم نیاد. بلند میشم و پیامهای تصحیح فاینال فرانسه رو چک میکنم. بعد نوتیف پیام محمد رو میبینم. به یاد میارم که استرس بدحالترم میکنه، دلم نمیخواد چیزی درباره انتخابات بخونم. دوباره برمیگردم روی زمین و سعی میکنم توی ذهنم دریا رو تصور کنم. دریا و حس شن روی پاهام و تیشرت سفید. چرا به چیزی فکر میکنم که هیچوقت دوستش نداشتم؟
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago