امروز مجبور شدم جوکم رو توضیح بدم و این لحظه رو برای دشمنم هم نمیخوام. دیگه بعد از این هیچی نمیتونه من رو زمین بزنه.

بنظرم مامانم به عنوان کسی که بچه‌اش داستانای شکسپیر و آنتوان چخوف رو ترجمه میکنه نباید چهار اثر فلورانس بخونه.

یبار یکی از دوستام گفت: آدم‌هایی که باهاشون در ارتباطیم مثل کارنامه آدم میمونن. اونا قراره یه بخش هرچند کوچیکی از زندگیت باشن و یه بخشی از تمرکز و قلب و وقتت رو بگیرن. نمیشه تاثیرشون رو توی زندگیت نادیده بگیری، حالا هرچقدر هم که کم باشه. هرکی هرکی رو تو زندگیت راه نده چون واقعا روح و روان خودت مهم‌تره.

دیروز توی توییتر همینجوری میگشتم و یکی از کار جدیدی که اخیرا انجام داده گفته و مثل‌اینکه خوشش نیومده بود و در آخر جمله‌اش گفت "فهمیدم این سرگرمی برای من نیست." و داشتم فکر میکردم که توی این جو توییتری که هرکس از هرچی خوشش نمیاد به اون‌کار و کسایی‌که اونو انجام میدن توهین میکنه، ایشون چقدر قشنگ فقط گفت که "برای من نیست".

هیچ‌چیز وحشتناک‌تر از این نیست که انسان جایی زندگی کند که به آن تعلق ندارد.

🪶خاطرات خانهٔ اموات، فیودور داستایفسکی

هردوتا ورژن این موزیکو دوست دارم و واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم کدومو بیشتر. پس جفتشو باهم میذارم و شماهم جفتشو گوش بدید.

نتایج اومده، اگر سهمیه بالای ۲۰ درصد ندارید مبارکتون باشه بچه‌ها🤍 اگر چیزی که خواستید نشد باید بگم هیچی از ارزش‌هاتون کم نمیکنه، اگر هم میخواید یکسال دیگه‌هم بمونید باید بگم از چیزی عقب نمیمونید خودتونو اذیت نکنید و با آرامش و انگیزه شانس بعدیتونو امتحان کنید🤍🎀

توی اپیزود ۱۴ رادیو چهرازی وقتی حبیب کلی منتظر میشینه تا دلبر نگاهش کنه و وقتی دلبر نمیگنره، ناامید و ناراحت رو به جمشید میگه "سیگار داری؟". اون زمان که بهش گوش میدادم یه دوستی داشتم که باهم دیالوگ‌های رادیو رو تکرار میکردیم و هروقت ناراحت بودیم ،با اینکه…

having so much love in ur heart is beautiful and amazing‌ right up until you're alone in your bedroom clutching at your chest and whimpering like a wounded dog.