?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago
دعا کردن و اجابت یا عدم اجابت دعا در آثار مولانا و آیین یاری:
یکی از مباحثی که در آثار مولانا بسیار مورد توجه بوده؛ دعا و اظهار نیاز در برابر خدای شنونده دعاست،
در عالم مولانا خداوند همه دعاها را می شنود و خودش آموزگار همه دعاهاست و نیز خودش برآورنده یا رد کننده همان دعاهاست؛ بازی شگفتی است؛
"هم دعا از تو اجابت هم ز تو"
اما چرا برخی دعاها اجابت نمی شود؟ در بیان دلایل عدم اجابت دعا، مولانا در خلال حکایت های مثنوی به چندین دلیل اشاره می کند از جمله اینکه برآورده شدن آن دعا به مصلحت دعا کننده نیست؛ اما دعا بهانه ای می شود که دعا کننده لحظاتی به خداوند نزدیک شود. یکی دیگر از دلایل برآورده نشدن دعا عدم هماهنگی درون و برون فرد است.
وقتی کسی با احساس بد یا روح کدر دعا می کند؛ آن کدورت و حس ناخوشایند مانع اجابت دعا می شود.
یعنی اگر احساس درونی ما به هر دلیلی( بدخواهی، غم، ترس، کینه و...) خوب نباشد هیچ دعای منتج به تجسم رویایی که برایش دعا می کنیم نخواهد شد.
کلام مقدس:
"منمانو جلا
حق و کوی آمین منمانو جلا
و گردن لاری بوانیم صلا
و رمز جاوید سنگ مو و طلا
یاران نجات مو نه بد و بلا
قلای تار و طم داخان مو ولا"
به قلم: افسانه مرادی
کانال: عروج با مثنوی
((دین یا انسانیت))
✍️سید طهمورث میره بیگی
تازگیها زیاد با این جمله مواجه میشویم:
«دین مهم نیست، مهم انسانیت است.»
اگر از جامعه آماری بگیرید، شاید بیش از ۵۰ درصد افراد، تمام ادیان را رد کنند و این شعار را تکرار کنند که:
«دین مهم نیست، انسانیت مهم است.»
تا اینجا، همهچیز عالی به نظر میرسد؛
زیرا اصل، همان انسانیت است و هدف دین نیز رسیدن به مقام و منزلت انسانی است.
به ظاهر، نتیجه چنین دیدگاهی شگفتانگیز است:
جامعهای که مردمانش تمام ایدئولوژیها را کنار گذاشتهاند و به انسانیت عشق میورزند.
نکته جالب دیگر این است که بسیاری از دینداران جامعه، صرفاً به دلیل تظاهر، ریاکاری یا منافع مالی و اجتماعی دم از دین میزنند. اما اگر در خلوت از همین گروه هم آمار گرفته شود، رأی و نظر آنها هم این جمله خواهد بود:
«دین مهم نیست، مهم انسانیت است.»
چه ملت رویاییای!
اینهمه انسان عاشق انسانیت.
اما تلخی ماجرا اینجاست...
تلخی ماجرا اینجاست که در بطن جامعه، حتی رنگ و بوی انسانیت هم به چشم نمیخورد.
قبلاً همه میگفتند مقصر این وضعیت، دین است؛
دین انسانها را خراب کرده، آنها را گرفتار خرافات و جهل کرده و از انسانیت دور ساخته.
اما امروز که دین عملاً از میدان خارج شده،
چرا باز هم نتیجهای حاصل نشد؟
پس آرمان انسانیت، صداقت و مهرورزی کجاست؟
امروز که دین تقریباً کنار گذاشته شده و بسیاری دیگر آن را جدی نمیگیرند،
چرا باز هم خبری از صداقت، مهربانی، عدالت و انسانیت نیست؟
اگر دین مشکل بود، پس حالا که حذف شده، چرا تغییری حاصل نشده؟
آرمانهایی مثل صداقت، مهرورزی، وفاداری و اخلاق که قرار بود جایگزین شوند، کجایند؟
جامعهای که ادعای عشق به انسانیت را دارد، چرا در عمل چیزی از آن نشان نمیدهد؟
شاید مشکل از جای دیگری است؛
مشکلی که با حذف دین، نهتنها حل نشد، بلکه عمیقتر هم شد.
غربیها در ظاهر بدون دین به پیشرفتهای علمی، اقتصادی و اجتماعی رسیدند، اما این موفقیتها ریشه در دورهای دارد که ارزشهای اخلاقی و فرهنگی آنها توسط دین (مسیحیت) و آموزههای معنوی شکل گرفت.
در دوران رنسانس و روشنگری، آنها با کنار گذاشتن خرافات دینی و تأکید بر علم، خرد و انسانگرایی، از ظرفیتهای خود بهره گرفتند. اما نباید فراموش کرد که بسیاری از اصول اخلاقی و اجتماعی، مانند حقوق بشر، عدالت و همبستگی، بر پایههای دینی و فرهنگی قبلی بنا شدهاند.
غرب توانست میان سنت و مدرنیته تعادل ایجاد کند و اخلاق و قوانین انسانی را بهعنوان جایگزین مناسبی برای دین رسمی به کار گیرد.
یکی از ریشههای موفقیت غرب در کنار گذاشتن خرافات دینی و تمرکز بر علم و خرد، به دوران طلایی ادبیات و فلسفه بازمیگردد.
در دوران رنسانس و روشنگری، فیلسوفان و نویسندگان بزرگی چون کانت، دکارت، ولتر و شکسپیر به ترویج ایدههای انسانی، آزادی فکر، و نقد استبداد دینی پرداختند. این دوران، زمان بازاندیشی در اصول اخلاقی و بازسازی ارزشهای جامعه بر پایه خرد، تجربه و مطالعات علمی بود.
ادبیات و فلسفه در آن زمان، الهامبخش جنبشهای اجتماعی شد و به افراد آموخت که میتوانند بدون وابستگی به دین رسمی، دنیایی اخلاقی، عادلانه و پیشرفته بسازند. این تغییر نگرش، مسیر تمدن غرب را به سمت شکوفایی هدایت کرد.
جامعه امروز ایران، بدون مطالعه و اندیشه عمیق، و تنها با نفرت از دین و رد هر نوع ایدئولوژی، نمیتواند به جایگاه واقعی انسانیت و ارزشهای عمیق انسانی برسد.
نفرت و انکار، بهتنهایی جایگزینی برای آگاهی و فهم نیست.
ارزشهای انسانی مانند صداقت، عدالت و مهرورزی، نیازمند پشتوانه فکری، فرهنگی و تربیتی هستند. وقتی جامعهای بدون تفکر و تأمل، فقط به نفی گذشته بپردازد، به جای ساختن آیندهای بهتر، در هرجومرج اخلاقی و اجتماعی گرفتار میشود.
پیشرفت به مطالعه، خودشناسی و بازاندیشی نیاز دارد، نه صرفاً انکار یا نفرت.
" حکایت جستجوی حقیقت"
روزی یک جوینده حقیقت نزد پیر حکیمی رفت و از او پرسید:
«چطور میتوانم راه درست را پیدا کنم؟ حقیقت کجاست؟»
پیر با لبخند جواب داد:
«فرض کن به تو یک کوزه کوچک بدهند و از تو بخواهند تمام آب یک چشمه بزرگ و بیپایان را در آن بریزی. فکر میکنی چه میشود؟»
جوینده کمی فکر کرد و گفت:
«کوزه خیلی کوچک است و چشمه بینهایت بزرگ. نمیتوانم همه آب را در آن جا بدهم.»
پیر ادامه داد:
«درست همینطور است. حقیقت هم مثل آن چشمه است؛ یک جریان بیپایان که نمیتوان آن را در عقل محدود انسان جا داد. اگر بخواهی حقیقت را درک کنی، باید خودت با آن یکی شوی، مثل آب که با جریان چشمه همراستا میشود.»
پیر توضیح داد:
«حقیقت را نمیتوان فقط با فکر و استدلال پیدا کرد. حقیقت در جریان زندگی است، در احساسات و تجربیات روزمره. وقتی خودت را از محدودیتهای ذهنی رها کنی و با قلبی باز به زندگی نگاه کنی، آنوقت حقیقت در وجود تو نمایان میشود.»
جوینده با این حرفها به فکر فرو رفت و در دل خود حس کرد که برای درک حقیقت باید به آن نزدیک شود، نه تنها با عقل بلکه با تمام وجودش.
اینگونه جوینده متوجه شد که حقیقت همیشه در اطراف اوست، در هر لحظه و در درون خودش، و باید آن را در جریان زندگی پیدا کند.
✍️سید طهمورث میره بیگی
زمانی که فرد به آگاهی و عرفان(شناخت) میرسه ،( گاهی نه همیشه) ، تحمل این زندگی سراسر نقصان و تضاد دشوار میشه،
و اونجاست که به قول سقراط ، مرگ یک درمان محسوب میشه
چرا دیگر معجزه ای اتفاق نمیافتد؟
گالیله:
((بر خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورتهای فلکیاش به دور زمینِ ناچیز ما نمیگردد!))
ساگردو:
((پس یعنی همه اینها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟))
گالیله:
((مقصودت چیست؟))
ساگردو:
(( خدا ! خدا کجاست؟))
گالیله:
(( آن بالا نیست. همان طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در اینجا پیدا کنند، در زمین گیرش نمیآورند.))
ساگردو:
((پس خدا کجاست؟))
گالیله "با عصبانیت":
((من که در الهیات کار نکردهام! من ریاضیدانم.))
ساگردو:
(( قبل از هر چیز تو آدمی و من از تو میپرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟))
گالیله:
(( یا در ما یا هیچ جا !))
#منبع
زندگی گالیله، برتولت برشت
《پ.ن
جهان تجلی ذات حق است و تمام جهان خداوند است.
اما شناخت خداوند با خودشناسی امکان پذیر است و خداوند قبل از اینکه در جایی دیگر باشد در درون ماست》
سخنی با جوانان یارسان
درود بر شما
چه آنانی که این متن را میپسندند ، چه آنانی که مخالف این نوشته هستند،
درود بر شما که در این هیاهو و جار و جنجال ، نیم نگاهی به معنویات دارید،
درود بر شما که در قیل و قال عالم و در این زمانه ی پر از تنش و استرس ، گوشه ای از ذهنتان به عالم معنا می اندیشد،
درود بر شما که در این عصر لودگی، زور زدن برای شاد بودن های الکی، تلاش برای دلقک شدن، و جلب رضایت جامعه ی دلقک پرست و دلقک دوست ، اندکی عمیق میشوید و خود را در لابلای رازها و بیکرانگی کائنات عظیم گم میکنید،
درود بر شما که در زمانه ای که کسی پشیزی برای عقاید معنوی ، دین و دیانت شما ارزش قائل نیست، شما به معنویات و عرفان فکر میکنید، به جهان سراسر معنویت، به آرامشی که از پس معنویت خود را نمایان میکند.
منم مثل شما،
گاهی خسته میشوم از نشدن ها،
از نرسیدنها،
از تمسخرها،
از نگاههای سراسر حقارت جامعه ای حقیر شده،
از دعاهای به در بسته خورده،
از درهای بسته شده،
از ضعیف شدن عقیده و باور،
و از شک های بیشمار ،
از گمراه شدن و بیراهه رفتن....
اما باید به راهمان ادامه دهیم....
آخر راه نور و روشناییست...
معنویت دین نیست
معنویت مذهب نیست
معنویت آگاهیست،
لطفا در یک مذهب و در یک دین تعصب وار دست و پا نزنید...
دین اولین دروازه ی ورود به دنیای معناست،
در اولین دروازه گرفتار نشوید....
✍️سید طهمورث میره بیگی
حجاب معاصرت دردیست که جامعه ی ما بیشتر از جوامع دیگر به این درد دچار است.
این اصطلاح را که اولین بار در کتابی از استاد بزرگ فلسفه جناب دکتر دینانی مطالعه کردم خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد.
البته ایشان این اصطلاح را برای افراد عالم و دانشمند بکار میبرند اما میتوان گفت که همه ی ما به نوعی دچار حجاب معاصرت هستیم و تا زنده ایم این حجاب مانع شناخت ما توسط اطرافیانمان میشود.
حجاب معاصرت چیست؟
یعنی ما انسانهایی را که با آن ها هم عصر هستیم و میتوانیم به طور مستقیم با آنها ارتباط برقرار کنیم ، توانایی ها و استعدادها و خوبی های آنها را نمیبینیم.
در واقع شخص زنده در گوشه ی عزلت و گمنامی زندگی را سپری میکند و کسی به او توجهی ندارد،
دردهایش را نمیبیند،
توانایی های سرشارش را درک نمیکند،
اما زمانی که از دنیا برود ورق برمیگردد و تازه همگی به بزرگی آن فرد اعتراف میکنند،
اما دیگر چه فایده ای دارد...؟
مدام برای افراد گذشته مدیحه سرایی میکنیم و بزرگداشت برگزار میکنیم و از بزرگی و خوبی آنها یاد میکنیم.
در کل بشر به گذشته و آنچه که دیگر در دسترسش نیست علاقه ی بیشتری نشان میدهد،
بزرگی بودند که تا زمانی که در قید حیات بودند از شهر و زادگاه خود از دست کینه و دشمنی بدخواهان و تنهایی و بی حمایتی یاران گریختند، و امروز برای او هزاران نفر در همان شهر گرد هم میآیند و مراسمی با شکوه برگزار میکنند،
اکثر بزرگان بعد از وفاتشان به بزرگیشان پی میبرند و دوستدارانی میبابند و آثارشان دست به دست به نسل های بعد منتقل میشود،
بسیاری از نقاشان در زندگی خود با فقر و گمنامی دست و پنجه نرم میکردند و بعد از مرگشان ، امروزه تابلوهای نقاشیشان با قیمتهای بسیار بالا معامله میشود و در منازلی از جهت فخر و چشم و هم چشمی نصب میشود،
اینکه همیشه در تمام علوم و زمینه ها بشریت چشم به افراد پشت سرش دوخته و به افرادی که در قید حیات هستند اعتماد و علاقه ای ندارد ، علت همان حجاب معاصرت است،
همه حجاب دارند،
کسی بی حجاب معاصرت زندگی نمیکند،
اینکه همه برای هم افراد عادی هستیم ، علت همین حجاب است و چه بسا بعد از فرو افتادن حجاب دریابیم که اطراف ما چه فرزانگان و عالمان و هنرمندانی که زندگی میکردند و ما از وجودشان بی بهره بوده ایم،
یک مثال ساده تر که همه با آن برخورد کرده ایم،
همگی بارها شنیده ایم و دیده ایم که کسی تا زنده است،اسم و یاد و نشانی از او نیست ولی زمانی که از دنیا میرود ذکر و یاد او آغاز میشود و خوبی هایش حتی از زبان دشمنانش هم نقل میشود،
این خوبی ها در زمان زنده بودن شخص با او و در وجودش بوده اما همان حجاب معاصرت مانع از دیدنش شده است.
و یکی از علت های مرده پرست بودن ما گاهی رفع عذاب وجدانی است که به علت کم توجهی به شخص در زمان زنده بودنش در وجود ما ایجاد شده است.
بارها دیده ام که اشعار و نوشته های شاعران و نویسندگان معاصر که در قید حیات هستند را بدون ذکر نام دست به دست ارسال میکنند و گویا نوشتن نام شخصی که زنده است برای ما سنگین و دشوار است یا اگر نام او در پایین متن ذکر شود دیگر آن متن صلابت و زیبایی خودش را از دست میدهد به همین خاطر بدون هیچ عذاب وجدانی نام نویسنده را از پایین متن پاک کرده و آن را ارسال میکنیم.
اگر بزرگان در زنده بودنشان به بزرگیشان قدر و ارج نهاده شود ،بزرگ تر خواهند شد و ما از برکت وجودشان بیشتر فیض میبریم،
شعری زیبا (که برای گوینده اش اسامی فراوانی ذکر میشود) را خدمت شما ارائه میدهم که حقیقتا زبان شعر بسیار گویاتر از هزاران صفحه نوشتار است.
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند،
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آئینه بدانیم چو هست
نه در آن وقت که افتاد و شکست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی زنده کش مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
آه میترسم شبی رسوا شوم،
بدتر از رسواییم تنها شوم
آه ازآن تیر و از آن روی و کمند،
پیش رویم خنده پشتم پوزخند
حجاب معاصرت ما را کور کرده ، و همه به این بیماری کوری دچار هستیم و یک بیماری عمومی است ،
اما راه درمان هر بیماری ابتدا شناخت و کشف بیماریست
پس سعی کنیم این بیماری را در وجود خود کشف کنیم و سپس سعی کنیم آن را درمان کنیم تا به افراد در زمان زنده بودنشان ارج و احترام بگذاریم نه اینکه بعد از مرگشان از آنها تعریف کنیم و در مدحشان زیاده گویی کنیم.
✍سید طهمورث میره بیگی
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 3 weeks ago