?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
یک زن به مَردی احتیاٰج دارد که بهترینها را برایش بخواهَد، نه پسربچهای که بهترینهاٰ را از او بخواهد.
امیدواٰرم در نبودم، زندگی و آدمها چون من آزارت ندهند، تا این غم، این دست کشیدن، این رفتنِ پرگلایه و حسرت، ارزشش را داشته باشد.
میم سادات مهربان و لطیف. مدتهاست با عشق میخونمتون، در عین دختر بودن یک زنانگی و متانت و وقار خاصی دارید. اصالتتونو خیلی دوست دارم. ممنونم که بین نوشته ها بهمون درس زندگی هم میدید. روزتون مبارک زن قوی?
دیدید بَعضی روزهاٰ روزتون نیستْ؟!
من این قَرن، قرنَم نبود!
هم اکنون هموَطَنانِ خاٰرجکیِ لاکچریِ مخالفِ عرب پرستی و مدافعِ فقیران و نیازمندان در ایامِ محرم، در صفِ خرید درختانِ کریسمس و کلاهِ مخمل قرمزِ منگولهدارن، درحالیکه شعرِ جینگلبِلز جینگلبِلز میخونن و برای تولدِ مسیح برنامهی بوقلمون پزی میذارن.
درود برکوروش!
https://www.instagram.com/share/BBPZzNJczN
مدتهاٰ بود تو مجازی طولانی ننوشته بودم. مدتیه در نشر نوشتههام خسیس شدم… اما امروز فقط نوشتم. نوشتم و بغض کردم. نوشتم و گریه کردم… امروز روز نوشتن بود…
این یادداشت بمونه از این روزهای غریب…
بخونید و بگید چه عنوانی بنظرتون مناسبه؟ چند ده خط نوشتم که فقط به خط آخرش برسم!❤️?
نشستهام به حاشیهی فَرش ناخُن میکِشَم، پُرزش را میکَنَم، همراه با تیکِ کوچکی که زیر پلکم میزند، پُرغم و ابلهانه و فکری میخندم. ماٰدرم نبات میغلتاند در لیوانِ دهن گشاد میدهد دستم. میگوید:«بخورهاٰ!» میگیرم. سرماٰی دستِ لرزانَم میچسبد به شیشهی داغ. میگویم:«خانه را دزد بزند میرقصیم؟» پشتِ میز گردویی آشپزخانه، الویه را سخت هَم میزند. سُسَش کم آمده، به دیوارهی ظرف و قاشقِ پهن میچسبد. میپرسد:«خُلی؟ دمنوش را داغِ داغ هورت بکش. اگر بو داد دماغت را بگیر. فهمیدی؟ رنگ نداری! چقدر گفتم اخبار را نبین؟ گورِ پدرِ آن بی پدرها! » بعد تشر میزند:«فرش کچل شد دِ! ول کن!»
دستم را عقب میکشم. آنقدر که جمع شود، برود توی آستینِ کرکیِ ژاکتم. از سکوتم میفهمد خُل نیستم. میپرسد :«چرا برقصیم؟» میگویم:«فکر کن خانه بد است. نَم میدهد. تنگ و نمور است. چراغ ندارد. زر و اسکناسی هم در گنجه و پشمِ بالشت نداریم… بود و نبودش فرق نمیکند!» قاشقِ سسی را میلیسد، میاندازد در سینک، میگوید: «خانه، خانه است! حالا هرطور میخواهَد باشد… نمیدانم! اما حتیٰ یک احمق هم میفهمد بودنِ جایی که مالِ خودت است، هزاری بهتر از نبودنش است…» باز دستم میپَرد سمتِ پرزها، پلکم میزند…
انگاٰر که فقط من و خداٰ تنهاٰ ماندهایم..
همهی عُمر دویده بود تا بتواند با نفسهاٰی بُریده بُریده روی پنجهی پا، قد بکشد و بوسهی محکمی از لبِ کسی که دوست دارد، بچیند. چید! اما شور و طعمِ سالهای قبل را نداشت.. برای مزه مزه کردنِ حسِ رسیدن، حساٰبی پیر شده بود!
میم سادات هاشمی | قصهفروش.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago