پاكسازي نيست
مدتي نبودم و تعداد زيادي لفت دادن ، اگر اينجارو چك ميكنيد فور كنيد و ايدي بذاريد تا يه فولدر جدا براتون قرار بدم.

پاکسازی❗️
به لیمیت رسیدم و روح چنل خیلی زیاد شده و ریزش چنل بیشتر داره میشه.
اگه اینجا رو چک میکنید این پیامو فور کنید یا اگه به هر دلیلی نتونستین فور کنید ناشناس تگتون بدین.
فولدر درست میکنم و کسایی که این پیامو فور نکردن یا تگشون ندادن
با کمال شرمندگی از چنلشون لفت میدم.

#Senario
جونگکوک داخل جگوارش لم داده بود و از زیر کلاهش فضای توی کوچه رو دید میزد.
و همینطور حواسش به دوربینی که کنار پلاک ماشین جاسازی کرده بود هم، بود.
پسر چند دقیقه ای بود چیزی نگفته بود.
+تو موقعیتی خوشگله؟
تهیونگ در جواب پسر هوم کشداری کشید.
+استرس که نداری.
-میدونی که هیچ وقت مهم نبوده.
+میدونی که آخریشه؟
-اینم مهم نیست جونگکوک.
+اگر میخوای همین الان جمع میکنیم،میریم.
-من این همه راه نیومدم مکزیک که برگردم.
+پس مشکلت چیه؟
مشکلش؟
نمیدونست؟
مشکلش چی میتونست باشه یعنی؟
از داخل دوربین خیابون رو چک کرد.
-جونگکوک یه نگاه به خودمون بنداز، دوتامون سی رو رد کردیم.‌.من هنوز مغز این حرومزاده ها رو سوراخ میکنم تو هم جسدشونو پاکسازی میکنی‌.
جونگکوک شرمنده از پسر سرش رو پایین انداخت.
-و حدس بزن چی؟‌‌‌...من تحت تعقیب پلیس اینترنشنال ام و تو مظنون به قتل پسر نخست وزیر چین.
+اینو خودمون انتخاب کردیم.
-آره انتخاب کردیم ولی نه من نه تو هیچ موقع خبر نداشتیم که نمیتونیم مثل آدمای عادی سر قرار بریم باهم قدم بزنیم روی صندلی بشینیم و از ویژگی های همدیگه تعریف کنیم...خبر نداشتیم که دیگه نمیتونیم با رفیق و دوست هامون مثل آدمای عادی تفریح کنیم و مست کنیم..و حالا این تفنگ بیشتر از تو به من و اون ماشین بیشتر از من به تو، نزدیکه.
جونگکوک آهی کشید.
چیزی جز حقیقت نمیشنید.
-میخوام بدونی که این آخرین تیری هست که شلیک میکنم.
و بلافاصله ماشه رو کشید و جسد سوژه مورد نظر روی زمین افتاد.
تفنگش رو جمع کرد‌.
بقیش با جونگکوک بود.
باید زودتر از ساختمون بیرون میومد تا قبل از اینکه کسی گزارش صدای گلوله رو نداده.

❗️پاکسازی❗️ ریزش داشتیم،فوروارد‌کنید‌آیدی‌بزارید‌برگردم‌و‌حمایت‌کنم‌و‌توی‌چنل‌های‌جدید‌جویین‌شم‌.

@Kim_VITTI