من خرابِ نگهِ نرگسِ شهلای توام ..

✍? فروغی بسطامی

تک تک انسان ها، به تو آرامش داده اند
یکی با آمدنش، یکی با رفتنش...
‌
✍? الیف شافاک

چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو...

✍? صائب

یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم رُبود...

✍? افشین یداللهی

راستش وقتی میخوام از تو بنویسم باید بگم که تو برام:
شبیه یه جعبه نون خامه ای بزرگ
شبیه یه رنگ زرد قشنگ که روح آدمو زنده میکنه
شبیه آخرین تیکه ی پیتزا
شبیه آخرین نخ سیگار تو پاکتی که ته جیبم مچاله شده
شبیه خنکی هوای جنگلای شمال
شبیه حسی که قدم زدن روی ماسه های ساحل
شبیه بوی خاک بارون زده
شبیه قرمزی توت فرنگی
کلاً شبیه چیزایی که هیچوقت حس خوبشون کم نمیشه..

و من مطمئنم، اگه تو قسمت من باشی، اگه واقعاً جفت روحی من باشی، اگه تو برای من مقدر شده باشی، اگه ما واقعاً عاشق هم باشیم، مهم نیست چقدر باهم دعوا می‌کنیم و به مشکل می‌خوریم، مهم نیست اگه گاهی باعث رنجش هم دیگه می‌شیم، مهم نیست اگه راهامون از هم جدا می‌شه یا بینمون فاصله میوفته، اگه از هم دور می‌شیم، تو یک روز راهتو به من پیدا می‌کنی، تو یک روز به من برمی‌گردی. ما یک روز بهم بر می‌گردیم.

✍? دیاکو.

‏هرچیزی تو زندگیم اشتباه پیش میره، من درباره‌ی تو گریه می‌کنم.

حواستون به آدمای صبور زندگیتون باشه. اونام یه روز دلخور می‌شن و شما با تصور این که
“این که همیشه و توی هر شرایط هست” از دلشون درنمیارید و بینتون فاصله می‌افته و زیادی دیر میشه.

مشتاق درد را به مداوا چه احتیاج؟

✍? هلالی جغتایی

به یادم بیار
آن روزهای برفی زمستان
که با کیفی در دست
سر راه برگشت به خانه
گرمای نانوایی کوچه‌ به تن‌ام می‌نشست.
یا خوشحال پریدن‌ام به دریا
از آن اسکله‌، در روزهای داغ تابستان را.
به یادم بیار
اولین بوسه
اولین آغوش را ..

✍? اورهان پاموک