?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
این مقاله از من نیست
یکی از چیزهای خیلی بدیهی که برای برخی خیلی هم بدیهی نیست این است که وقتی مقالهای را شما ننوشتهاید، معنایش این است که نویسندهی آن مقاله شما نیستید و وقتی نویسندهی مقاله شما نیستید، نباید آن مقاله با نام شما منتشر شود. چرا؟ چون شما آن مقاله را ننوشتهاید.
این امر بدیهی در برخی از محیطهای فرهنگی و علمی و ادبی نه تنها بدیهی نیست، بلکه خلاف آن به صورت یک قانون نانوشته پذیرفته شده است. یعنی منتشر شدن نام شما به عنوان نویسندهی یک مقاله مشروط به این نیست که شما آن را نوشته باشید. این را برخی از بخشنامهها نیز حمایت و گاه الزام میکند. میگویند، اگر استاد راهنمای رسالهای باشید، مقالهی بیرونآمده از آن رساله باید با نام شما و دانشجو منتشر شود. امّا اگر شما رساله را خوب هم راهنمایی کرده باشید ولی یک سطر از مقاله را ننوشته باشید، چرا باید اسمتان پای مقاله بیاید؟ مگر مقاله را شما نوشتهاید؟
حالا اگر مشاور باشید، آن هم مشاور دومی که به هر دلیلی نه استاد راهنما و نه دانشجو مشورت چندانی یا اصلاً مشورتی با او نکرده باشند چی؟ وقتی اصلاً در جلسهی دفاع شرکت نکرده باشید چی؟ آیا باید نام شما زیر مقالهی بیرونآمده از آن رساله نوشته شود؟ تازه اگر به دانشجو تذکر کتبی داده باشید که ازین کارها نکند و اسم شما را نیاورد، چی؟ اگر دانشجو بگوید به روی چشم، ولی بعد معلوم شود که کار از کار گذشته بوده است، تکلیف چیست؟ چرا باید نام شما یعنی نام من در مقالهای مربوط به تأثیرپذیری عبدالواسع جبلی از حکمت یونانی بیاید، در حالی که حتی یک سطر از آن مقاله نوشتهی شما یعنی نوشتهی من نیست؟
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
چهارپارهی هراز
وحید عیدگاه طرقبهای
مجلهی بخارا،
فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۱.
مدخل «سیف فرغانی»،
وحید عیدگاه طرقبهای،
دانشنامهی جهان اسلام، جلد ۲۵.
بس کنید
بس كنيد ازين سرودهها، بس كنيد ازين سرودهها
بازگفتِ بازگفتهها، آزمونِ آزمودهها
بودههای نانمودهايد، نانمودههای بودهايد
بودهايد و بودههايتان دور بوده از نمودهها
در کلام رنگرنگتان، جا برای لکّهای نبود
از کبودیِ بنفشهها یا بنفشیِ کبودهها
كهنه آهها به سينهها، تازه زخمها به گردهها
پشته پشته پشته پشتهها، توده توده توده تودهها
گرچه شعلههای كينهها بیزبان و بیزبانه شد
مانده در اجاق سينهها دودها هنوز و دودهها
باکتان نه از نگفتهها، شرمتان نه از نهفتهها
دستتان پر از گرفتهها، جیبتان پر از ربودهها
كج نشسته راست گفتهايم، راست نيست رودههايتان
راستی چه وصفِ مهملیست راستی برای رودهها
گوشِ خود گرفته میدویم، میرویم تا که نشنویم
داد میزنیم: پر شدهست گوشمان ازین شنودهها
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
شهر و شهر
یکی دیگر از نمونههای کمتوجّهی به اصول پایهای و بدیهی ادبیات در تصحیح متن، پیرایش بیت زیر است با تکرار فاحش قافیه:
نخست از مهستِ گشایندهشهر
پر از داد و خوبی و پدرامشهر
(جلد هفتم، به تصحیح جلال خالقی مطلق و ابوالفضل خطیبی، ص ۴۲۸، داستان نوشینروان)
با نگاهی به نسخهبدلها درمییابیم که این اشکال در هیچ نسخهای نبوده است و به سبب تصحیح التقاطی روی داده است. به سخن دیگر، در هر نسخهای که قافیهٔ مصراع نخست «شهر» است قافیهٔ مصراع دوم «دهر» است (یا به ندرت «بهر») و در هر نسخهای که قافیهٔ مصراع دوم «شهر» است قافیهٔ مصراع نخست «دهر» است.
بیشتر نسخههای دربردارندهٔ بیت مورد نظر قافیه را به صورت دهر/ شهر داشتهاند و همین باید در متن جای میگرفت. ضبط نسخهٔ بیروت نیز همین است (چاپ طلایه، ص ۸۳۴) و از آنجا که در پیرایش دوم دکتر خالقی مطلق از شاهنامه بدین نسخه توجّه ویژهای شدهاست انتظار میرفت که اشکال قافیه در این ویراست برطرف شود، که نشد (چاپ سخن، بخش ۲، ص ۷۸۴)
البتّه در درستی برخی از دیگر واژههای بیت نیز جای چند و چون هست و تکرار قافیه تنها خطایی نیست که در تصحیح آن رخ داده. با نگاهی به نسخهبدلها درمییابیم که ضبط چاپ دکتر خالقی مخالف اغلب سندها است. محتملترین صورتی که از سندهای موجود برمیآید و نسخهی بیروت هم بر درستیاش گواه است، این است:
نخست از مهست گشاینده دهر
پر از داد خرّاد بیرام شهر
امّا سادهترین و نامحتملترین صورت موجود را جایگزین این نویسش کردهاند و برای مفهوم کردن معنای مصراع دوم، قاعدهی برتری ضبط دشوار را نیز کنار گذاشتهاند و «خرّاد» و «بیرام» را به «خوبی» و «پدرام» دگرگون ساختهاند و چنانکه گفته شد، خطای قافیه را نیز بر این خطاهای روششناختی افزودهاند.
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
دست بداشتن
یکی از ساختهای کهن که در نظم و نثر فارسی کاربرد فراوان داشته است عبارت فعلی «دست بازداشتن» و «دست بداشتن» است بدون حرف اضافهٔ «از». مصحّحان که اغلب با عبارت فعلی متداول «دست از چیزی برداشتن» مأنوس بودهاند ساخت کهنِ بدون «از» را به اشتباه، دگرگون کردهاند و «از»های نااصیلی را به متن افزودهاند. ولی خوشبختانه معمولاً «از»های افزوده را برای رعایت احتیاط علمی میان دو قلّاب قرار دادهاند تا مشخّص شود که نسخهٔ مبنای کار «از» نداشته و آن را از نسخههای دیگری وارد متن کردهاند.
همین گواه خوبی است که بیاصالتی «از»ها را نشان میدهد، چنان که در دو جملهٔ زیر از ترجمهٔ رسالهٔ قشیریه، به تصحیح استاد فروزانفر میبینیم:
هرکه به صدق [از] شهوتی دست بدارد، خدای تعالی شهوة از دلش ببرد و خدای کریمتر از آن است که [از] شهوتی برای او دست بداری، آن دل را دیگر باره بدان شهوة عذاب کند (ص ۴۱).
در تصحیح التفهیم ابوریحان بیرونی، چاپ استاد جلال همایی نیز همین اشتباه پیش آمده:
چرا ستاره [از] حرکت خویش دست باز دارد و بازگردد (ص ۷۸).
به نظر میرسد که در جملهٔ زیر نیز با آن که «از» در قلّاب نیامده و حذفش جملهبندی را تا اندازهای غیر معمول میکند، صورت کنونی درست نیست:
چون پارسیان از کبیسه دست بداشتند.. (همان، ص ۲۷۰).
زیرا در دومین نسخهٔ کهن متن بدین صورت آمده:
چون کبیسه را پارسیان دست بداشتند (همانجا، پانوشت).
در بیت زیر از شاهنامه نیز شاید «از» اصیل نباشد:
شما نیز از اندرز او دست باز
مدارید و از من مدارید راز
(تصحیح دکتر خالقی مطلق، ج ۴، ص ۳۷۲).
مطابق با نسخهٔ فلورانس که بنیاد تصحیح دکتر خالقی بر آن نهاده شدهاست، باید «از» حذف میشد. نسخهٔ س۲ نیز «از» ندارد. البته اجماع دستنویسها را که «از» دارند، نباید فراموش کرد.
گمان میکنم که «از» در جملهٔ زیر از تاریخ بیهقی نیز اصالت ندارد:
از دین پدران خویش چرا دست بازداشتی (چاپ استاد فیاض، ص ۴۲۷. نیز ص ۴۲۵).
زیرا کاربرد بدون «از» در این متن سابقه دارد:
تنی چند را گردن زدند و دیگران را دست بازداشتند (ص۷۲۱)،
قوم ما... تاختند و مردمان سالار و مقدّمان دست بازداشتند (۸۸۰).
برای دیدن شاهدهای بیشتر بنگرید به لغتنامهٔ دهخدا، مدخل «دست بازداشتن».
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
تصحیح افراطی
بسیاری از اشکالهایی که بر چاپ ارزشمند دکتر خالقی مطلق از متن گرانسنگ شاهنامهی فردوسی وارد است، در نتیجهی تصحیح افراطی "hypercorrection" رخ داده است. قیاسهای نادرست و تصوّرات نامنسجم از قاعدهی درست امّا گمراهکنندهی «برتری ضبطهای دشوار بر ضبطهای آسان» و عدم پایبندی به سندها و نسخههای معتبر مانع از آن شده است که در مواردی به صورت اصیل برخی از بیتها دست یابند.
از نمونههای تصحیح افراطی تغییر «رَوِش» و «روشَن» و صورتهای مشابه است به «رَوِشن»، در برخی از بیتها. البته «رَوِشن» کلمهی اصیلی است و کاربرد آن را در شاهنامه هیچ کس منکر نیست؛ از جمله در این دو بیت:
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان روشنِ زمانه مدان
(پیرایش نخست، دفتر ۱، ص ۱۲)
نه آسانیی دید بی رنج کس
روشنِ زمانه بر این است و بس
(همان، دفتر ۷، ص ۱۵۵)
تصحیح افراطی زمانی رخ میدهد که بخواهیم تعداد «رَوِشن»های شاهنامه را هر طور شده، بیفزاییم و برای این منظور حاضر باشیم که همهی سندها و نسخههای موجود را کنار بگذاریم و «رَوِشن» را خودمان بسازیم و وارد متن کنیم، چنان که در بیت زیر کردهاند و «بوش» و «روش» را در قافیهی آن به سلیقهی خود تغییر دادهاند:
که هر چیز کو سازد اندر بوِشن
بر آن سو بود بندگان را روِشن
(همان، دفتر ۷، ص ۲۷۲)
خوشبختانه در برخی از بیتهای دیگر از تصرّف خودداری کرده و از افزودن «ن» به پایان قافیههایی از این دست پرهیز ورزیدهاند:
نبشته چنین بودمان از بوش
به رسم بوش اندرآمد روش
(همان، دفتر ۱، ص ۱۲۹)
چو یزدان چنین راند اندر بوش
بر این گونه پیش آوریدم روش
(همان، دفتر ۱، ص ۲۰۶)
امّا بیت زیر را دچار تحریف کردهاند:
چه دانی روِشنی بود سودمند
همان بر دل هر کسی ارجمند
(همان، دفتر ۷، ص ۲۹۸)
پیداست که برای گنجاندن کلمهی «رَوِشن» مجبور شدهاند که بر خلاف اصول نحوی شاهنامه و دیگر متنهای کهن، «که» را پس از فعل «دانی» بزدایند و به این توجّه نکنند که «چه دانی» نیاز به «که» دارد و حذف آن برخلاف همهی نسخههای معتبر است. بیشتر نسخهها «کزو تن» (یا «کزان تن») داشتهاند که در برخی به «که روشن» دگرگونی یافته و این تصوّر را برای مصحّح ارجمند ایجاد کرده که اینجا هم مانند برخی از موارد دیگر، پای لغتی دشوار در میان بوده که عبارت است از «رَوِشن». بعد که دیدهاند «رَوِشن» در وزن نمیگنجد، به ناچار برای رعایت وزن، پس از «روشن» از جانب خود یک «ی» به متن افزودهاند، بی آن که حتّی یک نسخه در این جایگاه حرفی شبیه «ی» داشته بوده باشد. نتیجهی این تصحیح افراطی به هم ریختن معنای بیت نیز هست. اینجا سخن بر سر شیوه و روش (یا حرکت و گردش) نیست، بر سر «تن» است و این را هم در پرسش میبینیم، هم در پاسخ:
بپرسید و گفت ای خردیافته
هنرها یک اندر دگر بافته
چه دانی کزو تن بود سودمند
همان بر دل هر کسی ارجمند
چنین داد پاسخ که چون تندرست
که دل را جز از شادمانی نجست
چو از درد روزی به مُستی بود
همه آرزو تندرستی بود
در تصحیح بیت زیر از داستان رستم و سهراب نیز علاقه به افزودن تعداد «رَوِشن»های شاهنامه باعث شده که به تضاد آشکار میان «تیره» و «روشَن» اهمّیتی داده نشود و ضبط همهی نسخهها کنار گذاشته شود:
بر این دشت هم دار و هم منبر است
روشنِ جهان زیر تیغ اندر است
(همان، دفتر ۲، ص ۱۷۴)
رستم به سهراب میگوید، اکنون هوا تاریک شده. فردا که خورشید شروع به تابیدن کند، بر این دشت بازنده و برنده آشکار میشود، زیرا جهان زیر تیغ آفتاب (شمشیر هم به ذهن متبادر میشود) روشن خواهد بود:
بدو گفت رستم که شد تیره روز
چو پیدا کند تیغ گیتیفروز
بر این دشت هم دار و هم منبر است
که روشن جهان زیر تیغ اندر است
در بیت زیر نیز، به قیاس «روِشنِ زمانه» در برخی از بیتها، و برخلاف نسخهها، یک «روِشن» دیگر به شاهنامه افزوده شده:
روشنِ جهان بر تو فرخنده باد
دل و جان بدخواه تو کنده باد
(همان، دفتر ۴، ص ۳۰۹)
ضبط نسخهها این است:
که روشن جهان بر تو فرخنده باد
گر او شد، جهان بر تو فرخنده باد
اگر ضبط دومی درست باشد، «او» به جمشید برمیگردد:
ز جمشید تا بآفریدون رسید
سپهر و زمین چون تو شاهی ندید
گر او شد، جهان بر تو فرخنده باد
دل و جان بدخواه تو کنده باد
اگر «که روشن جهان» را بپذیریم، باز هم سخن بیاشکال خواهد بود، زیرا نسبت دادن روشنی به جهان در شاهنامه نمونه دارد:
فریدون چو روشن جهان را بدید
به چهر نوآمد سبک بنگرید
(پیرایش دوم، بخش ۱، ص ۷۴)
برادر که روشن جهان من است
گزیده پسر پهلوان من است
(همان، بخش ۱، ص ۷۰۰)
بار دیگر یادآوری میشود که همگی اشکالهای مورد انتقاد در بالا بر اثر تصحیح قیاسی پدید آمده و در هیچ نسخهای وجود نداشته است.
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
گمنام
شما واقعاً مایهی افتخارید
عدالتشعارید
کرامتمدارید
ولی جرئت بردن نام آقای وحدتشکن را ندارید
فقط عکسی از دور، از مجلس گرم و پرفیض او میگذارید
و من نیز همچون شما مایهی افتخارم
و از افتخارات خود شرمسارم
که تنها نه از بردن نام اینها
که از بردن نام خود نیز پرهیز دارم
میتواند
میتواند پر بگیرد چون کبوترهای دیگر، این کبوتر هم
میتواند در هوا چون ابرها باشد شناور هم
میتواند چون پرِ کاهی رها باشد، رهاتر هم
میتواند سوی بالا بال بگشاید به تنهایی
بالدربال کبوترهای دیگر هم
میتواند بیش از اینها نیز، امّا پای او بستهست
تا بماند تا ابد مهمان این گودال
چون شما پسماندگانِ بیپر و بیبال
خستهاندامی سبکبال است و پاسنگین
ماندهدردامی اسیر حیلهای ننگین
بالبالی میزند گهگاه، بیهوده
یک وجب از هیچ سویی هیچ راهی را نپیموده
پای او را بر زمین بستید
تا فرادست شما چیزی نباشد چون فرودستید
تا نگویند او بلند است و شما پستید
بندش از پا برنمیگیرید، میداند
پر نمیگیرد به سویی، تا شما هستید
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
رفته
این نازنین تنِ به کمارفته
این راه را به لطفِ شما رفته
لطفِ شماست شاملِ حالِ او
فرقی نمیکند به کجا رفته
فرقی نمیکند که چه رخ داده
گفتن ندارد این که چرا رفته
گر زنده ماند کارِ خدا بوده
گر برنگشت سوی خدا رفته
آنجا که رفته است نمیدانم
اینجا قیامتی شده تا رفته
تلخ است کامِ مانده و نامانده
زار است حالِ رفته و نارفته
چیزی نمانده است از او بر جا
جز خانوادهای به فنا رفته
در انتظارِ فاجعهٔ بعدی
با چهرههای درهمِ وارفته
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago