کافه هنر

Description
ادمین، درخواست تبلیغات و فیلم :
@g_rahimimanesh

@cafe_honar_ads : تعرفه تبلیغات

آدرس فیلم های ارائه شده: @List_Adres

🎞️ سفارش و درخواست فیلم پذیرفته می شود.

اینستاگرام : instagram.com/_u/honar7modiran
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 2 hours ago

4 weeks ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/22152000622a7367c5171.jpg) ***❗️***⁣در فیلم بدنام سكانس معروفی …

❗️⁣در فیلم بدنام سكانس معروفی است كه مربوط به بوسه طولانی كری گرانت و اینگرید برگمن است و به طولانی ترین سكانس بوسه تاریخ سینما مشهور است.
اما طبق قوانین اداره سانسور آمریكا در آن زمان مدت بوسه نمی بایست از ٣ ثانیه بیشتر باشد.
در حالی که صحنه‌ی بوسه‌ی معروف اینگرید برگمن و کری گرانت در فیلم «بدنام» 1946، این بوسه سه دقیقه طول می‌کشد. اما در واقع این بوسه هر بار ٣ ثانیه ای با دیالوگی یا تلفنی یا ... قطع می‌شد. برای این موضوع اینگرید برگمان در حال بوسیدن تا ٣ می‌شمرد و بوسه را قطع می‌کرد و بعداز گفتن چیزی دوباره به بوسیدن ادامه می‌داد. این قطع و وصل شدن بوسه‌ها مدام تکرار می‌شود. در نهایت هم هیچ‌کدامش بیشتر از سه ثانیه طول نمی‌کشد. در حالی که هرگز بازوهای یکدیگر را ترک نمی کنند. سکانس در بالکن مشرف به ریو آغاز می شود ، شامل یک تماس تلفنی و بحث در مورد منوی شام است و با فراق درب آپارتمان و در مجموع سه دقیقه طول می کشد. قانون سه ثانیه ای باعث صحنه بهتری شد؛ بوسه واقعی ۱۸۰ ثانیه ای ممکن است شبیه تمرین لوس شدن باشد.
این ایده شکستی برای سیستم سانسور بود و جنجالی در هالیوود آن دوره به پا کرد.
حركت و جابجایی دوربین هم اداره سانسور و هم تماشاگر را فریب می دهد و این طور به نظر می رسد كه برگمن و گرانت ٣ ثانیه در حال معاشقه اند.
🎬 Notorious 1946
Join 👉 @honar7modiran

1 month ago
در بحث وطن‌پرستي آليسيا با بي‌حوصلگي …

در بحث وطن‌پرستي آليسيا با بي‌حوصلگي می‌گويد: «بنده گول اين حرف‌ها رو نمي‌خورم... حالم از وطن‌پرستي و وطن‌پرست به هم می‌خوره...» و در پاسخ به اعتراض دولين می‌گويد: «با يه دست پرچم رو تكون بده‌، با دست ديگه جيب مردم رو خالي كن. وطن‌پرستي شما‌ها اينه. مال خودتون!»

🎬 Notorious | 1946

Join 👉 @honar7modiran

1 month ago
کافه هنر
3 months, 3 weeks ago

?یادداشت اسلاوی ژیژک بر فیلم داگویل به کارگردانی لارس فون تریه

شروع فیلم معرفی این مکان در دکوری خط کشی شده است که مثل نقشه هوایی یک منطقه به نظر می رسد. صدای راوی: ((داگویل در کوه های راکی ایالات متحده آمریکا بود؛ این بالا، جایی که جاده ها به پایان حتمی خود می رسیدند، نزدیک ورودی معدن رها شده نقره. ساکنین داگویل که مردم روراستی بودند شهرشان را دوست داشتند.))
با فون تریه، نه فقط مساله باور مطرح می شود بلکه به شکلی ژرف اندیشانه یا تمثیلی باور به خود سینما مطرح می‌شود. اینکه چگونه امروزه هنوز مردم به جادوی سینما باور دارند. در داگویل، تمام یک شهر روی یک صحنه چیده شده است. البته اکثر موارد سینما همین گونه است اما اینجا صحنه به عنوان صحنه دیده می شود. وقایع در مکانی به عنوان داگویل اتفاق می افتند، شهر کوچکی که در آن خانه ای نیست. تنها خطوطی روی کف وجود دارد که مشخص می کند این خانه است، این خیابان. مرموز است که چرا این مانع باور ما برای همذات پنداری نمی شود؟ که هر چیزی، بیشتر مارا به داخل تنش های زندگی درونی می کشد. منظور این نیست که باور ساده اندیشانه به کار صدمه زده و از طریق وارونه کاری ساختار شکنی شده است. فون تریه می خواهد با جادو جدی باشد. وارونه کاری به خدمت گرفته شده که مارا مجبور به باور کند. رمز کار در این است که حتی اگر بدانیم چه همه چیز روی صحنه چیده شده، و همه چیز ساختگی است، باز هم مارا افسون می کند. این جادوی بنیادی این فیلم است. شما شاهد نوعی صحنه اغواگرید، بعد می فهمید که این صحنه ساختگی است. ماشین های گرداننده صحنه از پشت دیده می شوند اما هنوز مفتون آن هستید. توهم همچنان پافشاری می کند. چیزی واقعی در توهم هست، واقعی تر از واقعیتی که در پشت آن است.
? Dogville 2003
Join ? @honar7modiran

[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/80d3f174efca13c95ed3e.jpg) ***?***یادداشت اسلاوی ژیژک بر فیلم داگویل به کارگردانی لارس فون تریه
3 months, 3 weeks ago
6 months, 2 weeks ago

اوبژه در سینما
در معنای لغوی، اوبژه معادل فرانسوی object و به معنای مفعول یا موضوع است و در مقابل سوبژه یا subject (فاعل) قرار دارد.

در یک تعریف کاربردی؛ هنگام برداشتن یک قوطی کبریت، قوطی کبریت object، مشخص میشود. در حالی که شخص بردارنده و عمل برداشتن، به ترتیب؛ subject و verb، مشخص میشوند.
اما این مفهوم در یک فیلم چه تعریفی دارد؟
در طول فیلمنامه، گره ها، پیچش ها، موضوع ها (subject؛ معمولا مربوط به یک سکانس) یا حتی مسائل کم اهمیتی وجود دارند که برای حل کردن یا سپری کردنشان، از یک شیء با ویژگی های به خصوص، یا حتی جانداران مشخص استفاده میشود. این باعث میشود ارزش و جایگاه آن شیء در ذهن بیننده، خاص باشد.
فیلم شمال از شمال غربی ، بهترین مرجع برای پیگیری این مفهوم هست. حتی بیشتر اتمسفر فیلمنامه این اثر از ابژه های مختلف پر شده. بهترین مثال سکانسی است که اوا ساینت نظرش به جعبه کبریتی که کری گرانت با آن سیگارش را روشن میکند جلب میشود که مخفف اسم کاراکتر گرانت را نوشته و گرانت توضیح میدهد که در این شرکت کار میکند. بعدها او برای جلب توجه اوا ساینت، از این جعبه کبریت استفاده میکند و در آن پیامی مینویسد. آن زن هم با دیدن آن جعبه کبریت که مخفف نام راجر تارنهیل بر آن نوشته شده، متوجه حضور آن میشود.
? North by Northwest 1959
Join ? @honar7modiran

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 2 hours ago