سالاد یا ساندویچ سرد؛ وقتی به هر لباس زیبایی
پیازچه، کدو سبز، فلفل سبز، کاهو، کرفس خام همراه با خیار ترش خرد شده به صورت حلقه‌ای و سینه‌ی مرغ پخته و ریش ریش شده.
اگر در نان همراه با کمی مایونز و گوجه
اگر بصورت سالاد با روغن زیتون و آبلیمو و فلفل و کمی پودر آویشن.
#خانم_عسلیان

کاش یه جایی بود که آدم الکی می‌رفت حرف می‌زد، با دری دیواری چیزی، آخه آدم نیاز داره گاهی حرف بزنه، الکی؛ با دری دیواری چیزی.

شهر را که پیاده از نظر می‌گذراندم مخمل را دیدم، گربه‌ی خونه‌ی مادربزرگه، با همان سبیل، زیر سایه بان یک مغازه لم داده بود و یک وسپا دیدم زرد و زیبا و تابلویی که بیان می‌کرد "کوردن پلو" موجود است.

پاشید یه ساندویچ مرغ درست کنید و به یاد من بخورید. سینه رو توی آب کم به همراه ادویه ها و پیاز و هویچ و اندک ساقه کرفس بپزید. نان رو کره بمالید، مرغ و کاهو و خیارشور زیاد و گوجه واسه ساندویچ اول. اگر داشتین ساندویچ دوم رو بهش ترشی یا شوری کلم و آووکادو هم اضافه…

ما بی تو گشنه‌ایم
تو بی ما چگونه‌ای؟

از آش که حرف می‌زنیم همیشه منظور مقدار زیادی از نخود و لوبیا و دسته دسته سبزی برای پاک کردن نیست، گاهی با چهار پنج قلم می‌شود یک ترکیب بی نظیر ساخت.
ماش را به قدری که دوست دارید مثلاً يک مشت یا نصف پیمانه بشویید و خیس کنید و بعد با یک پیاز و یک حبه سیر خرد شده بپزید، ماش‌ها که پختند و کمی له شدند، یک قاشق غذاخوری برنج از قبل خیس شده به قابلمه بیفزایید، ادویه شامل زردچوبه، فلفل، پودر تخم گشنیز، پودر سیر و پودر پیاز را به میزان دلخواه بیفزایید و ترکیب کنید، در پنج دقیقه‌ی آخر پخت، پانزده برگ اسفناج درشت خرد شده و سه قاشق آب انار ترش اضافه کنید و اجازه دهید ترکیب کمی قل بزند.
آش ماشی که بدست آورده‌اید را حتماً دوست خواهيد داشت.
.
نكته: من در دستورها اغلب نمک را نمی‌نویسم چون مصرف نمی‌کنم، شما به صلاحدید خود اضافه کنید.
بسته به زمان پخت ماش، در مجموع حدود یک ساعت تا دستیابی به یک طعم عالی زمان نیاز دارید.
.
#خانم_عسلیان

خورش هویج می‌پختم، از پوست کندن و خلالی کردن شش هویج متوسط و کنار گذاشتنش تا پوست کندن و خلالی گرفتن سه پیاز کوچک که آنقدر تند بودند تا بتوانند اشکم را جاری کنند به تو فکر می‌کردم. پیازها را که با روغن و زردچوبه و فلفل و کمی زعفران تفت می‌دادم، گوشت تکه شده را که اضافه می‌کردم، آب که می‌ریختم در قابلمه و شعله را که متوسط می‌گذاشتم تا گوشت بپزد، حتی نیم ساعت آخر پخت که هویج‌ها را با زعفران تفت می‌دادم و همراه با آلوهای شسته و خیس خورده به خورش اضافه می‌کردم، تمامش، هر قلِ خورش، هر لحظه به تو فكر می‌کردم.
خورش که جا افتاد و تنگ آب شد، عطر زعفران که پیچید، همه که نوش جان کردند و گفتند به به، من باز هم به تو فکر می‌کردم.
حالا هم آنقدر به تو فکر کردم که دو گوجه‌ای که پوره کردم و مانند رب اواسط پخت به غذا اضافه کردم، فراموشم شد.

از پنجره بیرون رو نگاه می‌کردم، یه آقایی رد شد، یه پلاستیک گوجه دستش بود و یه مقدار سبزی و کاهو؛ می‌گم ناهار استانبولی دارن با سبزی و سالاد.
حالا فکر می‌کنم اینم از تفریحات ذهنمه، با مواد اولیه حدس بزن چی می‌پزن؟