سیگنال

Description
فضیلت انسان به آزادی است، از آزادی کوتاه بیایم که دولت ناراحت نشود؟ خب بشود (دکتر غنی نژاد)


انتشار مقالات و مطالب اقتصادی، علمی و گسترش روش علمی
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

8 months, 2 weeks ago

?در سال ۸۳ هر کارگر ایرانی با دستمزد یکسال خودش می‌توانست ۱۵ سکه ی بهار آزادی بخرد. امروز فقط میتواند ۲/۴ سکه بخرد، حتی کمتر از سال ۱۳۶۷ یعنی زمانی که ایران در جنگ ۸ ساله بود و بسیار مشکل داشت !!!

? کانال سیگنال
? @Signal99

8 months, 3 weeks ago

? مدل نیشابوری برای کارگران طبس

*?*** @Signal99

? سال ها پیش برای یک پروژه کاری قسمت شده بود مدتی به فولاد خراسان در نیشابور سر می زدم، یادم نمی رود که یکی از کارمندان از یکی از صاحبان کارخانه محلی خوشنام صحبت می کرد. اسمش یاد نیست ولی می گفت که خیلی حواسش به کارگرانش هست؛ از جمله وقتی یکی از کارگران دچار سانحه ای شده بود چنان به او و خانواده رسیدگی می کرد که باعث حیرت بقیه شده بود. گفته بود می خواهم چنان به این کارگرم برسم که شما هم آرزو کنید در کار برایتان سانحه پیش بیاید!

? مورد کارخانه دار نیشابوری خاص بود ولی درکل روابط کارگر- کارفرما در محیط های کاری واقعی خیلی متفاوت از روایت های معمول است. همه جور آدمی بین کارگر و کارفرما داریم و پیچیدگی های زیادی که فقط باید از اهل فن بپرسی. بگذاریم؛ این روزها خبری تلخ را شنیدیم، کشته شدن 51 عزیز در معدن طبس خیلی دردناک بود و حساسیت های زیادی را برانگیخت. مثل خیلی از مسائل دیگر در ایران باید مدتی منتظر نشست تا دلایل و مقصران اصلی واقعه مشخص شوند. اما از همه زشتتر این بود که خیلی ها بدون آنکه هنوز اطلاع دقیقی از ماجرا منتشر شده باشد، فرصت را برای تسویه حساب های سیاسی مناسب تشخیص دادند و شروع کردند به کوبیدن رقبا! فحش دادن به سرمایه دار خونخوار و نئولیبرالیسم و... هم که کار تمام وقت خیلی هاست. عده ای هم ماجرا را ناشی از تحریم و قیمتگذاری دستوری دانستند که باعث شده پولی برای تامین و بهسازی امنیت معادن باقی نماند. دولتی جماعت هم که فقط دنبال آرام کردن رعیت به هر قیمتی است و کاری به این حرف ها ندارد؛ دستور رسیدگی می دهد و تمام!

? کاری به منتقدان معلوم الحال ندارم که فقط دنبال گرد و خاک کردن و کوبیدن رقیبان هستند! اما در یک چیز تردید نداریم: 51 خانواده، نان آورشان را از دست داده اند و البته کمتر کسی می پرسد برای آنها چه باید کرد. شنیدم حتی برای خاکسپاری عزیزشان هم از آنها تقاضای 20 و اندی میلیون تومان پول شده که پرداختش برای آنها در چنین شرایطی دشوار است. اما چه باید کرد؟

? هرکسی خطایی کرده و جان آدم ها را به خطر انداخته که مجازات مشخصی دارد ولی خطابم به بنگاه های خصوصی است که گرفتار چنین مصائبی می شوند. حتی جنبه انسانی و اخلاقی ماجرا را نبینیم یک بنگاه خصوصی برای منفعت خودش هم که شده بهتر است تصویری خوبی در اجتماع به نمایش بگذارد و جبران مافات کند! می فهمم فضای عمومی در این مواقع چگونه است ولی آقا/خانم کارخانه و معدن دار و فعال اقتصادی چرا هیچ کار مثبتی برای نمی کنید؟ چرا مدیریت بحران بلد نیستید؟ خانواده کارگر شما در این شرایط سخت باید گرفتار هزینه به خاک سپردن عزیزش باشد؟ چرا فقط به فحش خودن اکتفا می کنید؟ احتمالا بعد هم ادای مظلومیت در می آورید که به ما ظلم شد و واقعیت چیز دیگری بود؟ چرا الان که باید کار کنید و حرف بزنید چنین نمی کنید؟ دولتی جماعت که این موارد دنبال نمایش و معرکه گیری است، تو چرا برای کسی که جانش هیچ کاری نمی کنی؟

? الان موقع بی کار ماندن نیست باید کاری کنی تا درد آدم ها کمتر شود، الان موقع سکوت نیست باید صدایت را به افکار عمومی برسانی. متاسفانه حوادث با تمام مراقبت ها رخ می دهند ولی باید با تمام تلاش برای پیشگیری باید توانست در صورت وقوع کار را سامان داد. اینها حرف و خیال نیست و ادبیات گسترده ای برای اینکه چطور بنگاه های خصوصی باید در این موارد واکنش نشان دهند وجود دارد. خلاصه همه حرف ها شاید این باشد: در این موارد مدل نیشابوری بهتر از روزه سکوت جواب می دهد، الله اعلم.

✍️امیرحسین خالقی
*? کانال سیگنال
?*** @Signal99

9 months ago

?تجارت آزاد و فرصت‌های برابر برای همه

*?*** @Signal99

?۳۰ سال پیش، نیمی از جمعیت فقیر دنیا در چین و هندوستان زندگی می‌کردند. از زمانی که این دو کشور سیاست‌های آزادسازی تجارت را در پیش گرفتند، تحولات چشمگیری رخ داده است. فقط بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۹ و همزمان با اصلاح قوانین تجارت در چین، رشد اقتصاد این کشور به هشت درصد رسید و ۷۰۰ میلیون نفر در همان دوران از فقر نجات پیدا کردند. در هندوستان هم وضعیت مشابهی رقم خورد؛ تعرفه‌های گمرکی از ۸۰ درصد به ۱۰ درصد کاهش پیدا کرد و تعداد خانواده‌های فقیر از ۵۳ درصد کل جمعیت به ۳۲ درصد رسید.

? آزادسازی تجارت طرفداران و مخالفان خود را دارد. طرفداران بر این باورند که چنین سیاست‌هایی به کاهش هزینه‌های مصرف، افزایش بهره‌وری و رشد اقتصادی می‌انجامد، ولی مخالفان عقیده دارند که تجارت آزاد برای بازار کار داخلی گران تمام می‌شود و راه کالاهای بی‌کیفیت را به داخل کشور باز می‌کند. بسیاری از طرفداران، تجارت آزاد را تنها راه مبارزه با فقر می‌دانند، در حالی که اقتصاددانان معتقدند، اجرای سیاست‌های تجارت آزاد و ارتباط آن با کاهش فقر، پیچیدگی‌های زیادی دارد.

? در یکی از مقالات بانک جهانی به این موضوع اشاره می‌شود که افراد فقیر به طور یکسانی از اصلاحات تجاری کشورشان تاثیر نمی‌پذیرند. چگونگی تاثیرپذیری آنها تا حد زیادی به محل زندگی‌شان، ویژگی‌های فردی (مهارت یا جنسیت)، نوع اصلاحات انجام‌شده و حوزه اشتغال آنها بستگی دارد. با وجود اینکه مطالعات به طور کلی نشان داده است که آزادسازی تجارت بر رشد اقتصاد تاثیر مثبت دارد و باعث کاهش قیمت‌ها و افزایش سطح رفاه قشر کم‌درآمد می‌شود، ولی همچنان دولتمردان در بعضی کشورها بر اجرای سیاست‌های حمایتی و محدودیت‌های تجاری پافشاری می‌کنند.

?حتی دونالد ترامپ نیز به بهانه حمایت از مشاغل، تعرفه واردات از چین را افزایش داد و رئیس سازمان تجارت جهانی، روبرتو آزودو، هشدار داد که دور نگه داشتن رقبای خارجی از بازارهای داخلی موجب رونق گرفتن فعالیت تولیدکنندگان بی‌کیفیت خواهد شد. هنوز بعد از گذشت چهار سال از آن دوران، پژوهشگران به نتیجه قطعی دست پیدا نکرده‌اند که نشان دهد استراتژی حمایتی ترامپ نقش مثبتی بر صنایع و بازار کار آمریکا داشته است.

? جفری بانیستر و کامو تاگ، دو اقتصاددان صندوق بین‌المللی پول، به نقش تجارت بین‌الملل بر کاهش فقر پرداخته‌اند. بر اساس یافته‌های آنها سیاست‌های حمایتی از آن جهت در بعضی کشورها همچنان محبوب هستند که به دولتمردان اجازه می‌دهند با آسان‌ترین و غیرشفاف‌ترین روش ممکن منابع اقتصادی را به گروه‌های خاص هدایت کنند. اگرچه محدود کردن تجارت، میانگین استاندارد زندگی گروه‌های خاص را برای مدتی کوتاه افزایش می‌دهد، اما همان گروه‌ها به‌تدریج شاهد کاهش درآمدهای خود خواهند بود و تغییر ساختار اقتصادی ناشی از آن ممکن است در کوتاه‌مدت نابسامانی‌های اقتصادی را به همراه داشته باشد.

?این دو اقتصاددان در مقاله‌شان به چند مزیت آزادسازی تجاری اشاره کرده‌اند؛ از جمله تغییر در دستمزدهای نیروی کار متخصص و غیرمتخصص، شانس بیشتر قشر فقیر برای یافتن شغل، فراهم شدن زمینه برای سرمایه‌گذاری و نوآوری و به تبع رشد اقتصاد، کاهش قیمت‌ها و دسترسی به محصولات جدید. در واقع مهم‌ترین پیامد آزادسازی تجارت برای خانواده‌های فقیر این است که با کاهش قیمت محصولات وارداتی، دسترسی آنها به محصولات ارزان‌تر مواد غذایی، دارویی و سایر محصولات سلامتی و بهداشتی بیشتر می‌شود.

? تجارت آزاد در صورتی درآمد فقرا را افزایش می‌دهد که با ثبات در اقتصاد کلان و تنوع تجارت همراه باشد. نوسانات کلان اقتصادی در همه شرایط برای قشر کم‌درآمد جامعه فاجعه‌آفرین بوده است، زیرا مانع از رشد اقتصادی می‌شود و به طرز نامطلوبی بر توزیع درآمد و تشدید نابرابری اثرگذار است. فقرا دسترسی به منابع مالی ندارند که بتوانند بحران‌های اقتصادی را پشت سر بگذارند.

?ولی در کشوری که ثبات اقتصادی وجود ندارد، بحران‌ها را می‌توان با تنوع تجارت خارجی تا حدودی کم‌اثر کرد. تجارت آزاد می‌تواند تحول بزرگی برای قشر فقیر جامعه ایجاد کند، فقط اگر دولت کوچک باشد و با کاهش تعرفه‌های گمرکی همچنان منابع مالی کافی برای رسیدگی به فقرا داشته باشد. اصلاحات تجاری با چالش‌های زیادی همراه است، ولی پذیرش اصل تجارت آزاد فرصت‌های زیادی برای رهایی مردم از فقر مهیا می‌کند و می‌تواند دنیایی با فرصت‌هایی برابر برای همه مردم به وجود آورد.

✍️الهام حمیدی
*? کانال سیگنال
?*** @Signal99

9 months ago
***?*** **چرا برای آموزش و «عدالت …

? چرا برای آموزش و «عدالت آموزشی» سینه نمی‌زنم؟
*?*** @Signal99

? نتایج کنکور لعنتی درآمده و دسته‌جات سینه‌زنی دلواپس در روزنامه‌ها راه افتاده که: ای بیداد! سهم مدارس دولتی در رتبه‌های بالای کنکور و دانشگاه‌های برتر کم است. باید واضح باشد که ما در خیل این سینه‌زنان و جگرسوختگان نیستیم. اما از آنجا که نسخه تجویزی چپی‌ها طبق معمول وضع بیمار را بدتر خواهد کرد، نکاتی را مختصرا عرض می‌کنم: اولا، بارها گفته شده: به علت حاکمیت اقتصاد دولتی و حقوق‌بگیری و مدرک‌گرایی، در فایده آموزش رسمی اغراق فراوان شده است. در یک اقتصاد سالم، قریب به اتفاق مشاغل دنیا (از مدیریت بانک گرفته تا تعمیر موتور جت تا ساخت اتومبیل تا سرمایه گذاری ) به چیزی ورای پنج کلاس سواد رسمی احتیاج ندارد و بقیه‌اش واقعاً تجربه و آموزش تجربی می‌طلبد. کل نظام آموزشی پست مدرن فقط به درد پرورش کارمند و نیز شستشوی مغزی و پرورش باد می‌خورد.

? در واقع مدرسه، چه حوزه مدرن و چه دانشگاه، چیزی نیست جز مزرعه پرورش باد، کنترل شده توسط متوهمان و یک حقه‌بازی هرمی با بودجه بیت‌المال. میزان تقاضا برای مدرک و آموزش رسمی بسیار بیش از حد طبیعی است. آموزش بیش از حد، هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی مضر است و در این کانال مکررا به آن اشاره شده است. غالب مردم هم این را می‌دانند و به آموزش به عنوان فرصتی اجتماعی یعنی یک اتلاف وقت توافقی نگاه می‌کنند. سربازی اجباری که برداشته شود میزان داوطلبان کنکور از این هم کمتر می‌شود و پسران مشغول زندگی می‌شوند. دختر‌ها یا برای شوهریابی یا برای فرار از شوهر و مسوولیت و یا برای چشم و هم‌چشمی به دانشگاه می‌روند. یعنی خلاصه فایده واقعی و مستقیمی در «آموزش»‌های این سیرک آموزشی نیست.

? اگر نظام دولتی از بین می‌رفت اکثر این بساط علافستان یک شبه جمع می‌شد. ثانیا، بد نیست عدالت آموزشی معنا شود. در جامعه اقشار و افرادی هستند که، خوب یا بد، بیشتر دنبال مدرسه‌اند. طبعا در این رقابت بیشتر گیرشان می‌آید. این بی‌عدالتی نیست. اقوام مختلفی در کشور داریم با ذهنیات و‌روحیات مختلف. مثلا اکثر لر‌ها و یا افغان‌ها و بلوچ‌ها و خیلی از اقوام حاشیه ای زیاد دنبال آموزش رسمی نیستند. آموزش رسمی ما با روحیات خیلی افراد سازگاری ندارد و برای یک زیر گروه جمعیتی خاص درست شده. ایرادی ندارد که گروه‌های مختلف نیازها و درخواست‌های متفاوت داشته باشند. در یک اقتصاد زنده و سالم رقابتی فرصت‌های فراوان و‌ متنوعی برای امرار معاش مناسب و آموزش حین کار وجود دارد. در چنین نظامی مدارک اضافی بیشتر بار اضافه هستند تا مزیت. چنانچه اقتصادهای بازار دنبال مهارت یا انگیزه هستند نه مدرک.
ادامه متن

✍️ اصغر حکمتیار
*? کانال سیگنال
?*** @Signal99

9 months, 1 week ago

?در باب حامی پروری

*?*** @Signal99

?زمانی در مورد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می‌گفتند که این کشورها پترودلار خرج می‌کنند و اطاعت می‌خرند ولی صرف منابع برای جلب حمایت سیاسی در بسیاری از مناطق دنیا نظیر مصر و اردن پدیده‌ای رایج است. این پدیده را در اقتصاد سیاسی، حامی‌پروری نام نهاده‌اند که در واقع سازوکاری برای کنترل جامعه و سرکوب مخالفان و ایجاد ثبات به حساب می‌آید. ماجرای اعتراض‌های اخیر بنگلادش را می‌توان از این منظر هم بررسی کرد.

?بنگلادش حدود 170 میلیون جمعیت دارد؛ کشور فقیری که در این سال‌ها رشد خوبی را تجربه کرده است و حجم اقتصاد آن به 460 میلیارد دلار می‌رسد. عمر این کشور دراز نیست ولی در آن یک سازوکار بامزه سهمیه‌بندی مشاغل دولتی پیشنهاد شده است که 56 درصد یعنی بیش از نیمی از مشاغل دولتی بنگلادش مشمول سهمیه‌بندی می‌شوند: 30 درصد شغل‌ها در دولت به خانواده کهنه‌سربازان جنگ استقلال سال 1971 می‌رسد و 10درصد آنها به زنان، 10 درصد به مناطق محروم و شش درصد هم به اقلیت‎های بومی و معلولان اختصاص دارد. شغل دولتی در بنگلادش مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا یعنی می‌توانی خیلی کار نکنی ولی در عوض مواجبت را بگیری، به شبکه‌های قدرت وصل شوی و بارت را ببندی. بنابراین شغل دولتی، منبع اقتصادی و منزلتی خوبی به حساب می‌آید که خیلی‌ها برایش سر‌و‌دست می‌شکنند.

?اما تعداد بیکارها به 18 میلیون نفر رسیده و به ویژه نرخ بیکاری جوانان از کرونا به بعد همچنان بالاست؛ فارغ‌التحصیلانی که با کلی امید و آرزو می‌خواهند وارد بازار کار شوند فقط به 44 درصد از مشاغل دولتی دسترسی دارند. تصویب قانون سهمیه‌بندی در سال 2018 اعتراض‌هایی را برانگیخت ولی مسکوت گذاشته شد. پیشنهاد دوباره آن در سال جاری خیابان‌ها را شلوغ کرد و معترضان به خیابان‌ها ریختند؛ حکومت نظامی اعلام شد و دولتی‎ها اینترنت را هم محدود کردند. با این همه تعداد زیادی کشته شدند و کار چنان از دست دولت در رفت که نخست‌وزیر مجبور به ترک کشور و گریختن به هند شد. ماجرای سر باز کردن کینه‌های دیرین و خشونت‌های میان مسلمان و هندوها را هم که می‌دانیم. عوامل متعددی باعث شدند اعتراض‌های بنگلادش پا بگیرد و گسترده شود ولی از این ماجرا چه می‌توان در مورد ایران آموخت؟ حامی‌پروری عاقبتی جز دولت بزرگ ندارد؛ سیاسیون می‌خواهند شبکه‌های وفادار خود را بزرگ کنند و به منابع بیشتری دسترسی داشته باشند، پس سعی می‌کنند توجیهی برای بزرگ‌تر شدن دولت بتراشند. معنای این هم بیرون راندن بخش خصوصی، رقابت‌های سیاسی مخرب و البته فساد است؛ اگر به این معجون عامل تحریم را بیفزاییم کار حتی پیچیده‌تر هم می‌شود. بد نیست چند نکته را به یاد داشته باشیم:

1- در رژیم‌های سیاسی نظیر ایران درجاتی از حامی‌پروری ناگزیر است؛ خوب بود که نمی‎بود ولی شوربختانه هست. جایی که بازیگران میدان سیاست جای خود را سفت نکرده باشند برای یارگیری سیاسی به حامی‌پروری رو می‌آورند. در چنین اوضاعی که هنوز نهادهای قدرتمند شکل نگرفته‌اند و قاعده بازی تثبیت نشده است، گروه‌های ذی‌نفع اگر سهمی نگیرند به خشونت رو می‌آورند که می‌تواند جامعه را به آشوب بکشد.

2- تحریم‌های اقتصادی بیش از یک دهه است ریشه اقتصاد کشور را خشکانده و ناکارآمدی و سوءمدیریت اهالی دولت را به بهانه تحریم‌ها توجیه می‌کنند. به نظر به دلیل وجود تحریم‌ها، اراده سیاسی لازم در میان اهالی قدرت برای تغییر اوضاع به چشم نمی‌خورد. باید این گفته را بارها تکرار کرد که بدون رفع و بی‎اثر کردن تحریم‌ها هیچ امیدی به بهبود پایدار شرایط وجود ندارد. هرگونه تحول جدی در ایران پس از گذر از «شرایط حساس کنونی» معنی پیدا می‌کند؛ زمانی که کشور در معرض تحریم‌های بیشتر و حتی جنگ نباشد.

3- مفاهیمی نظیر تبعیض مثبت و سهمیه‌بندی که با توجیه بهبود عدالت اجتماعی انجام می‌گیرند با وجود تمام ادعاها فقط کار را خراب‌تر می‌کنند. باید این قبیل تفنن‌های فکری را کنار گذاشت، اگر بر سیستمی که کارکرد حداقلی هم ندارد انتظارات بیشتری بار کنیم، عملکرد بهتری نشان نخواهد داد.

4- حرکت به سوی کوچک کردن دولت و استخدام نیروی انسانی بر مبنای شایستگی‌های فنی (تخصص و نه تعهد) می‌تواند تا اندازه‌ای اعتماد عمومی را بهبود ببخشد، شفاف کردن فرآیند گزینش و توسعه و نگهداشت کارکنان بخش دولتی گامی بزرگ در این زمینه به شمار می‌آید. یادمان نرود گروه‌های ذی‌نفع هم مجبورند به درجاتی مردمی به نظر برسند.

5- برای مهار گروه‌های ذی‌نفع سیاسی رسمی باید اجازه داد جامعه مدنی با ابزارهای خودش نظیر رسانه‌ها، سمن‌ها و تشکل‌های صنفی آنها را تا اندازه‌ای مهار کند؛ با ورود بازیگران مدنی جدید به میدان سیاست می‌بینیم که حامی‌پروری اندکی دشوارتر می‌شود.

✍️امیرحسین خالقی
*? کانال سیگنال
?*** @Signal99

11 months, 3 weeks ago

? **آخر و عاقبت حکومت‌های یک‌دست

?** @Signal99

?کمتر دیکتاتوری را پیدا می‌کنید که برای به اصطلاح یک‌دست کردن حکومتش تلاش نکرده باشد.با شناختی که از حاکمان دیکتاتور عالم دارم تقریبا در همه موارد آن حاکمی که موفق به برقراری حکومت یک‌دست مورد علاقه اش شده عملا استارت نابودی خودش و حکومتش را زده است.یک نمونه بارز از چنین حاکمی، لیونید برژنف رهبر حزب کمونیست شوروی است که از اواسط دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد قرن بیستم حاکم شوروی بود.

?برژنف نخست‌وزیر نسبتا خوشفکری داشت به اسم آلکسی کاسیگین .در بین دولتمردان شوروی کاسیگین از همه بهتر پی به ایرادات ساختاری نظام اقتصادی شوروی برده بود و سعی داشت که با رفرم‌های اقتصادی‌اش کشور را به مسیر رشد و توسعه سوق دهد و در سال‌های اول نخست‌ وزیری‌اش هم توانست موفقیت‌های عمده‌ای به دست آورد.

?اما برژنف به عنوان رهبر حزب و شخص اول مملکت، مانع بزرگی در راه پیشبرد رفرم‌های کاسیگین بود.او در جلسات و کنگره‌های حزبی همواره گناه همه مسایل و مشکلات کشور را به گردن کاسیگین و وزرای تحت امرش می‌انداخت. برژنف پس از ده دوازده سال عاقبت توانست رقیب قدیمی‌اش را از دور خارج کند و نخست وزیر گوش به فرمانش، نیکولای تیخانوف، را سر کار بیاورد.

?به این ترتیب حکومت یک‌دست برژنف آغاز شد اما دیری نگذشت که ناکارآمدی دولت تازه و همراه آن فساد گسترده نیز آغاز شد.برژنف حالا که هیچ کسی را نداشت که گناه کمبودهای اقتصادی را به گردنش بیندازد شروع کرد به متهم کردن دشمنان خارجی.سر شما را درد نیاورم، حکومت یک‌دست برژنف چنان رکودی را عارض اقتصاد کشور کرد که نهایتا به فروپاشی کلیت نظام منجر شد.

✍️بیژن اشتری
*? کانال سیگنال
?*** @Signal99

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago