نشریهٔ جهان اشراقی

Description
«و نصیب من از دنیا این سخن گفتن آمد...» عنصرالمعالی

مدیر مسئول: محمّد امین مرئی
سردبیر: سارا کسری‌نیا



صفحه‌ی اینستاگرام:
http://instagram.com/sharghulmelal

ارتباط با نشریه:
@Bastaami
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago

6 months ago
***▪️*****پرسپسکتیو جدید ماکیاولی**

▪️پرسپسکتیو جدید ماکیاولی
▫️جواد طباطبایی

اشاره: متن کوتاهی که در ادامه خواهد آمد، بخشی از درس‌گفتار ماکیاولی است که در پایان دههٔ ۱۳۸۰ توسّط دکتر جواد طباطبایی تدریس شده است. آنچه طباطبایی در این بُرش توضیح داده، تفسیری از تمثیل مهم ماکیاولی است که از آن به‌عنوان چشم انداز/پرسپکتیو ماکیاولی یاد می‌شود و برخی از مهم‌ترین نویسندگان تاریخ اندیشهٔ سیاسی نیز به آن اشاره کرده‌اند. او در این تمثیل به تفاوت تحلیل منطق قدرت از دو چشم‌انداز متفاوت (کوه و دامنه یا قلّه و جلگه) می‌پردازد و با اشارهٔ غیرمستقیم به سلسله‌مراتب اجتماعی، از تفاوت دیدگاه مردم و صاحبان قدرت می‌گوید:

«ماکیاولی می‌گوید، در سیاست یک دیدگاه وجود ندارد، بلکه دو دیدگاه هست و بستگی دارد که شما از کجا به قدرت نگاه کنید. مثالی که او می‌زند پرسپکتیو جدید است. ماکیاولی به شهریار می‌گوید، من از میان عوام مردم نگاه می‌کنم و تو از بالا نگاه می‌کنی (یعنی از موضع قدرت) و این شبیه آن است، کسی که بخواهد کوه را بکشد و در دامنهٔ کوه ایستاده باشد و چشم‌انداز خوبی برای نقاشی دارد. ولی کسی که بخواهد درّه را نقاشی کند، باید بالا باشد و عظمت درّه را از بالا ببیند. ماکیاولی می‌گوید وضع من نسبت به شما چنین است، شما (شهریار) بالای قلّه هستید و من پایین قلّه‌ام. امّا فکر نکنید چون بالا هستید می‌توانید تمام قدرت، وسعت یا اهمیّت آن را از آن بالا ببینید. چون از بالای کوه نمی‌شود خودِ کوه را دید و ترسیم کرد. همان‌طور که از درّه نمی‌شود، درّه را ترسیم کرد.

پس دو دیدگاه متفاوت وجود دارد که این دو دیدگاه هستند که اگر کنار هم گذاشته شود، خواهیم فهمید که قدرت و مناسبات آن چگونه است. به عبارت دیگر، کسی که در قدرت است نمی‌تواند وضع خود را درست تحلیل کند. اینکه همیشه آدم‌های معمولی - که ما باشیم - فکر می‌کنیم بعضی (حاکمان) چرا اینطور عمل می‌کنند یا چرا چنین اشتباهاتی می‌کنند و هر اتّفاقی که در هر جایی می‌افتد، می‌گوییم که می‌شد آن را دید [پیش‌بینی کرد] به خاطر همین تفاوت چشم‌انداز است. بله! می‌شد دید، برای اینکه ما از درّه (دامنه) به بالا (قلّه) نگاه می‌کنیم ولی از آن بالا نمی‌شود قلّه را دید، [البته] احتمالاً پایین (دامنه) را می‌توان که گاهی اوقات [حاکمان] آن را هم نمی‌بینند.

امّا ماکیاولی اتّفاقاً به منطق بسیار پیچیدهٔ سیاست جدید اشاره می‌کند و می‌گوید ماهیّت قدرت از درونِ قدرت قابلِ توضیح نیست و مناسبتش هم قابل‌فهم نیست و ضمن اینکه خودش را پایین می‌آورد و می‌گوید من پایین هستم در واقع این پایین آمدنی است که مثل بسیاری از مناسبات جهان جدید و مدرنیته رو به بالا است. یعنی یک دیالکتیک بسیار پیچیده‌ای بین بالا و پایین است و همیشه اینطور نیست که آن‌هایی که بالا هستند، بالا باشند و آن‌ها که پایین هستند، پائین. در واقع سعی دارد این وضع را توضیح دهد و می‌گوید درست است که من پایین هستم و از درّه به کوه نگاه میکنم امّا تویی که در بالای کوه هستی نمی‌توانی آن را ببینی، پس نقطه ضعف من (مردم عادّی)، همان نقطه قوّت من هست و نقطه قوت تو (شهریار) نقطه ضعفت است؛ زیرا نمی‌توانی به‌رغم اینکه بالا هستی وضع خودت را تحلیل کنی.

در واقع، می‌خواهد بگوید شمایی که همواره به قدرت عادت کرده‌اید، علّت شکست‌های پی‌درپی شما همین است که این رابطهٔ بالا و پائین برایتان روشن نیست. این دو دیدگاه متفاوت به منطقِ قدرت تا کنون فهمیده نشده و سیاست‌نامه‌های رایج آن زمان این را به ما نشان نمی‌دهند. پس یک نیاز اساسی وجود دارد که این دو دیدگاه کنار هم گذاشته شود و به شهریار می‌گوید: باید بتوانی دیدگاه متفاوت را ببینی وگرنه بازهم شکست خواهی خورد.

ماکیاولی این چشم‌انداز را در مقدّمهٔ کتاب می‌آورد: «و نیز این اُمید است که شهریار این را گستاخی نشمرد که مردی ناچیز و فرومایه جسارت ورزد و در باب کار نهاد شهریاری سخن بگوید. زیرا همچنان که برای طرح‌ریزی زیبایی کوه‌ها و چشم‌اندازها، باید در جلگه جای داشت و برای نظر کردن بر جلگه‌ها نیز باید بر بلندها ایستاد، برای دریافتن نهاد مردم نیز می‌بایست شهریار بود و برای دریافت نهاد شهریاران نیز از مردم...». اگرنه این دو فهمیده نشود مناسبات قدرت بیشتر از یک‌طرف نخواهد داشت. پس هم باید سرشت مردم را فهمید و هم سرشت قدرت را.»

https://t.me/JavadTaba/243

@irandoustan

@Jahan_Eshraghi

6 months, 1 week ago

▪️آیا ایران دوباره برخواهد خاست؟

آیا انحطاط و فساد که چون لایه‌ای ضخیم روی ایران کنونی (۱۳۲۵ هجری قمری) کشیده شده و تمام جوانه‌های نو را می‌خشکاند از بین خواهد رفت؟

آیا جنبش بیداری نوین ایران (جُنبِشِ مشروطه‌)، که توسط روشنفکران و اندیشمندان این قوم بااستعداد رهبری می شود، ریشه خواهد دوانید؟
آیا کوشش‌های آن‌ها به نتیجه خواهد رسید و این کشور حیاتی تازه خواهد یافت؟

آینده به این پرسش‌ها پاسخ خواهد داد.

گروته، هوگو. سفرنامۀ گروته. ترجمۀ: مجید جلیلوند. تهران: نشر مرکز‌‌. سال ۱۳۶۹، برگ ۲۱۸، پژوهشگاه ایران‌شناسی.

@Jahan_Eshraghi

6 months, 1 week ago
[‍](http://axnegar.fahares.com/axnegar/a9e38090b4e9cfd0c8af0ff793aef54aAgACAgQAAxkBCMVG5GdsdI8d0b387JsYXz1i1gssPyRBAAK0wDEbVARhU3__kx84YVwoAQADAgADeQADNgQ.jpg) ***▪️*****تمرکززدایی و حکمرانی شهری آری، …

▪️تمرکززدایی و حکمرانی شهری آری، فدرالیسم و سیستم ایالتی خیر!
▪️یادداشت دکتر آرش رییسی‌نژاد در قبال سخنان محمدرضا عارف، معاون اول ریاست‌جمهوری، در جلسه‌ٔ شورای عالی اداری

... نسلی انقلابی که در جوانی به دنبال طیف گوناگونی از «ایسم»ها رفت، امروز مجذوب فدرالیسم و سیستم ایالتی گشته؛ گویی در آستانه‌ٔ پیری اکسیری شفابخش یافته. غافل از آنکه با ایجاد مرزهای تصنّعی درون‌کشوری با تداوم تاریخی گامی برای تجزیه برمی‌دارند. ایران هنوز برایشان موش آزمایشگاهی است!

فدرالیسم راهی برای اتّحاد میان کشورهای مستقل بوده؛ آلمان زمانی شامل ۳۵۰ شهریارنشین بود و آمریکا نیز متشکّل از ۱۳ مهاجرنشین مجزا بود. در چنین وضعیّتی بود که فدرالیسم به‌عنوان فرایندی وحدت‌بخش پذیرفته شد. برعکس، ترکیه علی‌رغم تنوّع قومیّتی، کشوری تک‌ساخت است که فدرالیسم را برنمی‌تابد.

فدراليسم با برپایی دولت‌هایی درون دولت، بر دستگاه عریض و طویل نظام اداری کشور خواهد افزود؛ دستگاهی کُند و ناکارآمد و از سرچشمه‌های نارضایتی در جامعه‌‌ٔ ایرانی. در زمانه‌ٔ کنونی امّا جمع‌کردن دست‌وپای دولت در حکمرانی امری خردمندانه است، نه یافتن بهانه برای گسترش بیشینه‌ٔ آن!

شوراهای شهر در ایران یکی از سرچشمه‌های فساد سیستماتیک و محل زدوبندهای نه چندان پنهان است؛ از فروش تراکم و دریافت رانت تا توزیع مجوز و خویشاوندسالاری. همچنین، شهرداران اختیارات تام در ادارهٔ شهر ندارند؛ اختیاراتی که توسط فرماندار و استاندار منصوب دولت محدود می‌شود.

تمرکزگرایی از عوامل زمینه‌ساز توسعه‌ٔ نامتوازن جغرافیایی گشته، به‌گونه‌ای که ثروت در مراکز قدرت سیاسی-اقتصادی در تهران، مشهد، اصفهان، تبریز و قم انباشته شده و به نابرابری جغرافیایی انجامیده است. راه‌حل امّا دنبال کردن توسعه‌ٔ متوازن بر پایه‌ٔ آمایش سرزمینی است نه فدرالیسم.

در عوضِ اینچنین طرح‌های غیرکارشناسی و متوهّمانه که کاملا در راستای اهداف دشمنان ایران است، باید نظام حکمرانی شهری با گزینش مستقیم در کنار سیاستگذاری‌های هوشمندانه جهت هدایت سرمایه‌گذاری به مناطق محروم در پیش گرفته شود؛ امری که از نابرابری رفاهی و توسعه‌ٔ نامتوازن جغرافیایی می‌کاهد.

تمرکززدایی و حکمرانی شهری آری،
فدرالیسم و سیستم ایالتی خیر!

@iranshenasi_ut
@Iran_Simorgh

6 months, 1 week ago

▪️قانون اساسی ایران پیش از انقلاب اسلامی، که در عصر مشروطه تنظیم شده بود، در خصوص زبان ساکت بود. به نظر می‌رسد رسمیّت زبان فارسی برای تدوین‌کنندگان قانون اساسی مشروطه به‌قدری بدیهی بود که نیازی به ذکر و تأکید بر آن ندیده بودند.

البتّه تعیین زبان رسمی در قوانین اساسی کشورها امری پذیرفته است و اکثر قوانین اساسی جدید زبان یا زبان‌های رسمی کشورها را تعیین کرده‌اند. به‌عنوان مثال، قانون اساسی فرانسه در مادّۀ ۲ مقرّر می‌دارد «زبان رسمی این جمهوری فرانسوی است»، و مادّۀ ۳ قانون اساسی ترکیه مقرّر می‌دارد که زبان ترکی زبان رسمی مردم ترکیه است.

زبان فارسی بسیار پیش از ایجاد دولت‌هایی که بعد از اسلام در ایران بزرگ پدید آمدند، کاملاً تثبیت شده بوده است و تاریخ تشکیل و اشاعۀ زبان و ادب فارسی که حامل سنن حماسی ایران است با تاریخ تشکیل و اشاعۀ السنۀ اروپایی، مِن‌جمله زبان انگلیسی کاملاً تفاوت دارد. زبان فارسی محاوره‌ای کمابیش از قرن پنجم میلادی در کلّ ایران نقش یک زبان عام را داشته است. بعد از فتوحات اسلامی، صورت کتبی این زبان در کسوت الفبای عربی در مقام یک زبان مشترک ادبی در این کشور ریشه دواند، زیرا اندکی پس از فتح ایران، زبان فارسی در عرض زبان عربی، برای استفاده‌های دیوانی دولت‌های گوناگونی که در ایران بر سر کار آمدند آماده شده بود. بنابراین، سلسله‌های حاکم بر ایران از زمان سامانیان به بعد از نظر زبان رسمی در مقابل یک «عمل انجام‌شده» قرار گرفته بودند و در ایران، برخلاف ممالک اروپایی، هیچ‌گاه نیازی نبوده که زبان فارسی ادبی/ دیوانی «ترویج» شود زیرا این زبانی بوده که اکثر مردم باسواد، از خواصّ و عوام، با آن آشنایی داشته و آن را ترجیح می‌داده‌اند.

«تأمّلات تطبیقی در باب زمینه‌های فرهنگی و تاریخی شاهنامه و حماسه در انگلستان: «بِئووُلْف» و «داستان آرتورشاه»»، دکتر محمود امیدسالار
[به یاد ایرج افشار (دفتر دوّم)، به کوشش دکتر جواد بشری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۵۲-۱۵۳]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیّت ارضی

@Jahan_Eshraghi

6 months, 2 weeks ago

*▪️نظام‌های توتالیتری چگونه نابود می‌شوند؟*

نظام توتالیتری با نوید بهبود بخشیدن به جامعه و زندگی شهروندانش به قدرت می‌رسد. و با ویران کردن شیوه‌ٔ سازمان یافتن جامعه، قدرتش را از دست می‌دهد، و بنابراین زندگی اکثر مردم را بدتر می‌کند. پایان رژیم‌های توتالیتری، چه چپ و چه راست، به شیوه‌های گوناگون پیش می‌آید، گاه خونین، گاه به‌نحو شگفتی سریع و صلح‌آمیز. آن‌ها گاه در یک قیام مردمی جارو می‌شوند؛ و در مواقع دیگر، پایان کارشان حاصل کار اصلاح‌طلبانی است که از درون نظام در دوره‌ای سر برمی‌آورند؛ رژیم، دیگر آشکارا همه‌ٔ ابزارهای لازم برای برقرار نگاه داشتن نظم اجتماعی را حتّی در پایه‌ای‌ترین سطوح از دست داده است‌. حتّی یک نظام توتالیتری نمی‌توان یافت که روح و نشاط واقعی داشته باشد و شهروندانش را محکوم به سختی‌های جسمی و روحی بیشتری از جوامع دموکراتیک نکرده باشد. توتالیتاریسم با سپردن حاکمیّتی نامحدود و بی‌تزلزل به شخصی واحد (که غالباً هم از لحاظ اخلاقی و روحی عنان گسیخته است) مصیبتی می‌شود نه فقط برای آن‌هایی که تحت حکومتش هستند، بلکه برای کل بشریّت. در همین گذشته‌ٔ نه چندان دور، خصوصاً در ایام بحران، حکومت توتالیتری به نظر یک گزینه  می‌آمد. آن هم گزینه‌ای معنادار برای بخش‌های بزرگی از جامعه. زمانی که تجربه‌های تلخ امروز نیمه‌فراموش شوند، یا زمانی که جامعه گرفتار بحرانی عمیق شود، این حکومت‌ها ممکن است یک‌بار دیگر به‌نحو خطرناکی برای مردم بدیلی جذاب شوند.

روح پراگ، ایوان کلیما، صفحات ۱۴۶ - ۱۴۷.

@Jahan_Eshraghi

6 months, 2 weeks ago
‌


▪️مثل یک کوه می‌آمد توی این کنگره‌ها!

در یادکــرد پژوهشـگـر سـتیهنده،
استاد مجتبی مینُوی (۱۲۸۱ ــ ۱۳۵۵)

استاد مینُوی دانشمند بسیار بزرگی بود که باید قرن‌ها بگذرد تا مثلش پیدا شود و مزایای مختلفی داشت؛ یک موردش این بود که در عراق به دنیا آمده بود، چون پدرش آنجا تحصیل می‌کرده، آخوند بوده، طلبه بوده، توی عراق؛ بنابراین عربی را مثل زبان مادری‌اش می‌دانست و بعد هم خودش ادبیّات عرب را خیلی کامل یاد گرفته بود. زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی را هم به‌خوبی می‌دانست. از این زبان‌ها هم استفاده می‌کرد. ادبیّاتِ عرب و ادبیّات فارسی و تاریخ و ... واقعاً همه‌چیز‌تمام بود! مثل یک کوه می‌آمد توی این کنگره‌ها! من بارها دیده بودم، در کنگره‌های عظیمی که برگزار می‌شد. می‌آمد آنجا می‌نشست؛ بعد، آدم‌ها که می‌خواستند بروند سخنرانی کنند، خیلی باید خودشان را جمع‌وجور می‌کردند. جرئت نمی‌کردند که پرت‌وپلا بگویند، درحضور استاد مینُوی؛ چون صدای خیلی غرّایی هم داشت و رودربایستی هم با هیچ‌کس نداشت‌. اگر کسی حرفِ بی‌ربطی، کم‌مایه‌ای، سطحی‌ای، چیزی می‌گفت، به‌شدّت بهش پرخاش می‌کرد. اصلاً اسمش را گذاشته بودند «پژوهشگر ستیهنده» و من بارها شاهدش بودم؛ مثلاً یکی از استادان خیلی مشهور - حالا من اسمش را نمی‌گویم - استاد خیلی خوبی هم بود، محقّق بود، دانشمند بود، در کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، در تبریز، سال ۱۳۵۴، رفت سخنرانی کند. یک مطلبی نوشته بود. شروع کرد از رویَش خواندن که «زبان فارسی خیلی زبان شیرینی است و خیلی ادبیّات ارزشمندی دارد و ما باید پاس بداریم» و چی‌چی و از این حرف‌ها که «ما باید زبان فارسی را خیلی بهش بپردازیم» و این‌ها! بعد که تمام شد، آمد برود بنشیند،‌ یک‌دفعه استاد مینوی [با صدای بلند] بهش گفت که «انشای خوبی بود»! منظورش این بود که این حرف‌هایی که تو زدی، انشا بود که نوشته بودی. توی کنگره وقتی می‌آیند سخنرانی کنند، باید یک حرف تازه‌ای داشته باشند، یک کشفی کرده باشند و این فقط یک انشای خوبی بود که تو آمدی خواندی.

درس‌‌گفتار کلیله‌ودمنه، تیر ۱۴۰۳

@dr_mehdi_nourian

@Jahan_Eshraghi

6 months, 2 weeks ago

▪️برای اینکه انسان اخلاقاً انسان خوبی شود کافی نیست بذر نیکی، که در نوع انسان قرار دارد، صرفا بدون ممانعت رشد کند، بلکه یک علّت شرارت در مقابل خیر در وجود ما فعّال است که با آن نیز باید مبارزه کرد.

شر واقعی در این است که: وقتی تمایلات، انسان را تحریک به تجاوز می‌کنند، نمی‌خواهد با آن‌ها مقابله کند و این خصلت، دشمنِ واقعی انسان است. تمایلات به‌طور کلّی و تا آنجا که اصل کریمانهٔ اخلاق به‌عنوان تمرین مقدّماتی برای اطاعت و فرمان‌برداری انسان از اصولِ بنیادی مفید است،  در مقابل اصولی کلّی قرار دارند (خواه این اصول خوب باشند خواه بد).

امّا در هر حال تا آنجا که اصول خاص خیر اخلاقی باید به‌عنوان مبانی رفتار در [وجود ما] تحقّق داشته باشند گرچه ندارند، ما باید حضور آن‌ها را در فاعل (ذهن) دیگری فرض بگیریم که در وجود او فضیلت با شرور اخلاقی در جنگ است.

ایمانوئل کانت، دین در محدودهٔ عقل تنها، ص ۹۶
@cafe_andishe95

@Jahan_Eshraghi

6 months, 3 weeks ago

۲۳ آذر ماه زادروز جواد طباطبایی فیلسوف سیاسی ایرانی است‌.

او در ۲۳ آذر ۱۳۹۵ در حاشیۀ درس‌گفتار ایدئالیسم آلمانی از مقارن شدن تولّدش با روزهای اشغال ایران به دست فرقۀ دموکرات می‌گوید.

@Jahan_Eshraghi

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 3 weeks ago