ذوقم زیاده و میگن جلو جلو ذوق کنی کنسله ولی امیدوارم مثل سفر قبل پر از لحظات خوب باشه و تجربه های جدید برام بیاره با کلی حالِِ خوب، و کلی عکس و فیلم هایی که بعد از دوباره دیدن شون لذت ببرم.

هر بوسه ی اول صبحی که برام میفرستی بهم جوری دیگه یادآوری میشه که چقدر خوشبختم.

خیلی دوست دارم صبحونه ی ادایی الان برا خودم درست کنم ولی باید با کاردک منو از جام بلند کنن خستم..

فک کنم جدی جدی اگه صبر کنی می‌شه.

ترس شرط عقله و خب بودن‌ش توی مسیرهای جدید طبیعیه. هر جا جاده‌ی نرفته‌ای هست، ترس هم اونجا هست. و به تعداد جاده‌های نرفته همیشه یک‌ترس انتظارت رو می‌کشه.

همه ی آدما باید یکی رو داشته باشن که کنارش دیوونه ترین حالت خودشون رو نشون بدن و از خنده ریسه برن..

شاید هیچوقت برا هیچکی کافی نبودم یه خواهر واقعی یه دختر واقعی یه دوز دختر واقعی یه رفیق واقعی شاید هیچوقت برا هیچکی انقدر خوب و کافی نبودم.

سنم داره خیلی جدی میشه

برای بچه های اتاقکم?