Da-Sein

Description
Being-toward-death

به نام هستی و به یاد هایدگر

با آنکه هایدگر سال‌ها می‌شود ما را ترک گفته است و با-ما نیست، اما ما همچنان با-او هستیم.
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 days, 2 hours ago

9 months, 3 weeks ago

امروز ما عادت کردیم آگاهی عقلانی‌مان را امری بدیهی بیانگاریم،  ما در جنبه‌های گوناگون زندگی روزمره‌مان چنان غرق در عملکردهای عقلمان هستیم که در وهله نخست  دشوار می‌توانیم تصور کنیم که این رویداد تاریخی چقدر برای یونانیان مهم و سرنوشت ساز بوده است.

زمانه ما چنان غرق در آرای مربوط به تکامل است که ما هنوز به این تصور خو نگرفته‌ایم که خودِ آگاهی نیز در خلال قرن های طولانی رفته رفته تکامل یافته و هنوز هم در حال تکامل است.حالا در این قرن از رهگذر روانشناسی مدرن، آموخته ایم که آگاهی چه مخاطره هایی را برای زندگی می تواند رقم بزند، و  بنابراین ما به طور عمیق‌تری در می‌یابیم که برای تکامل آگاهی به چه پیشینه دراز و کوشش‌هایی نیاز بوده است، و در دوره‌های خاصی چه خیزش‌های خلاقانه‌ای برای گستراندن آن به ورای قلمروهای معهودش ضرورت داشته اند.

ما دیده‌ایم که تاریخ فلسفه به مثابه تاریخ اجتماعی یا اقتصادی نوشته شده، یا از دیدگاه‌های جامعه شناختی بسیاری تفسیر شده است، اما برای فهم کامل تاریخ فلسفه به منزله بخشی از تکامل روانی بشر هنوز راه درازی در پیش داریم. البته در اینجا نمی‌توان مفهوم تکامل را به شیوه ساده و تک بعدی تفسیر کرد که مخصوص تفکر قرن نوزدهم است، و مصداق آن را در فلسفه هگل و اسپنسر می‌بینیم، در عوض به هنگام تفسیر بایستی عینیت کامل و ابهامش را پیش چشم داشت، تکامل به دست آوردن و از دست دادن، و پیشرفت و پسرفتِ همزمان است.

این نکته آخر را هیچ چیزی بهتر از تکریم افلاطونی عقل توضیح نمی‌دهد. این کشف یونانی هم نمایانگر گام بلند و ضروری است که بشر به پیش برداشته، و هم نمایانگر یک فقدان است، زیرا در نتیجه آن تمامیت بکر وجود انسان از هم گسیخته یا دست کم به حاشیه رانده شده است.

این اسطوره پرآوازه درباره روح را که در فایدروس آمده است، در نظر بگیرید: ارابه ران داستان یعنی عقل، زمام توسن های سیاه و سفید را در دست دارد- توسن های سفید نشانگر پاره پرشور یا عاطفی وجود انسان اند، که در برابر دستورات عقل رام ترند، توسن های سیاه و سرکش نشانگر خواهش‌ها و امیال اند که ارابه ران برای به راه آوردنشان ناگزیر از تازیانه زدنشان است‌.تازیانه ها و زمام ها صرفا انتقال دهنده ایده زور و اجبار، و قید و بندند؛ و فقط ارابه ران چهره انسانی دارد، در حالی که بقیه وجود انسان یعنی پاره غیر عقلانی اش در هیئت حیوان نمایانده شده است.

عقل به مثابه پاره الاهی وجود انسان سوای از حیوان درونش است و سرشتی متفاوت با آن دارد. ما در اینجا فاصله بسیار زیادی با سمبل دیگری از نور و ظلمت داریم که انسان باستانی، اما این بار چینی، به دست ما رسانده است:  نمودار مشهور نیروهای یین و یانگ که در آن نور و ظلمت در کنار هم و درون یک دایره جای گرفته اند، در نیمه سیاه لکه سفید و در نیمه سفید لکه سیاه به چشم می‌خورد که دالِ بر این است که هر یک از این دو بایستی از دیگری وام گیرد،  نور و ظلمت برای رسیدن به کمال به یکدیگر محتاجند.

نخستین چیزی که در اسطوره افلاطون آشکار می‌شود شکاف و گسستگی میان عقل و امور غیر عقلانی است؛ بار سنگینی که غرب تا به امروز که - این ثنویت، خود را به خشن‌ترین نحو درون فرهنگ مدرن نماینده- به دوش کشیده است.

? انسان غیر عقلانی [پژوهشی در باب فلسفه اگزیستانسیل]
✏️ ویلیام برت

#ویلیام_برت

9 months, 3 weeks ago

من فکر می کنم مرگ برای هایدگر ایجابیت داره ، مرگ صرفا منفیت یا امر منفی یا آنچه بن بست نمادین سازی میگیم ، نیست .مرگ البته منفیت هم هست ، انچه رشتیم پنبه می کنه ، ناگهان سر می رسه ، جنگ ، حوادث طبیعی و از این قبیل می تونه مرگ به شکل منفیت باشه . اما به نظرم…

9 months, 3 weeks ago

به نظر من رانه مرگ و رانه‌ی عشق فروید هر دو در تز امرواقع لکان جمع‌بندی و صورتبندی میشه. اینطور نیست که بخوایم امر واقع رو در دیالکتیک ایجابیت یا سلبیت محدود کنیم. امرواقع آنچه است که این دیالکتیک رو با بن‌بست مواجه میکنه. این دیگه اسمش مرگ نیست. مرگ تا اونجا…

9 months, 3 weeks ago

درود پرسش اینجاست که کار رانه مرگ چیه ؟ اثرش چیه ؟ آیا ردی از خودش به جا می گذاره یا نه ؟ یا اصلا ایا تاثیری در سوژه داره یا نه ؟ اینجور که شما رانه مرگ رو توصیف می کنید ، گویی هیچ اثری در بازنمایی سوژه یا فهم اون نداره .به نظرم اینکه شما همچنان سرگردان…

9 months, 3 weeks ago

درود پرسش اینجاست که کار رانه مرگ چیه ؟ اثرش چیه ؟ آیا ردی از خودش به جا می گذاره یا نه ؟ یا اصلا ایا تاثیری در سوژه داره یا نه ؟ اینجور که شما رانه مرگ رو توصیف می کنید ، گویی هیچ اثری در بازنمایی سوژه یا فهم اون نداره .به نظرم اینکه شما همچنان سرگردان…

9 months, 3 weeks ago

درود پرسش اینجاست که کار رانه مرگ چیه ؟ اثرش چیه ؟ آیا ردی از خودش به جا می گذاره یا نه ؟ یا اصلا ایا تاثیری در سوژه داره یا نه ؟ اینجور که شما رانه مرگ رو توصیف می کنید ، گویی هیچ اثری در بازنمایی سوژه یا فهم اون نداره .به نظرم اینکه شما همچنان سرگردان…

1 year, 1 month ago

دازاین نامی است که هایدگر به ما انسانها میدهد. اما در عین حال باید از تصور محوریت انسان اجتناب کرد، برای آنکه موضع گیری درستی نسبت به این واقعیت داشته باشیم، باید توجه کنیم که آنچه نهایتا در کتاب وجود و زمان مورد بررسی قرار میگیرد‌. دازاین نیست، بلکه نحوه ی وجودِ دازاین است. وقتی ما این موجود را با عنوان دازاین نشان میدهیم. از چیستی او سخن نمی گوییم. ( گویی یک میز، خانه یا درخت است) بلکه به وجودِ او اشاره میکنیم.‌
کل این پرسش که آیا دازاین یک اصطلاح کلی است یا نامی است برای یک موجودِ خاص، تحت اشعاع دغدغخ بنیادی تر هایدگر در مورد نحوه وجودِ مشترک میان انسان ها، فرهنگ ها و نهادها قرار میگیرد. بعدا معلوم خواهد شد که انسانها، انواع خاصی از موجودات اند که نحوه وجودشان دربردارنده فهمی است از آنچه بناست باشند. فعالیت دازاین، نحوه وجود او موضعی را نشان میدهد که دازاین نسبت به آنچه  بناست باشد اتخاذ میکند( اصیل ترین وجود او به نحوی است که فهمی از وجود دارد و خود را هربار از پیش در یک تفسیر شدگی خاص از وجودش نگاه میدارد) هایدگر این نحوه ی وجود خود تفسیرگر را اگزیستانس می نامد. اگزیستانس در اندیشه ی هایدگر صرفا به معنای واقعی بودن نیست.‌سنگها و حتی خدا در معنای مورد نظر وی، اگزیستانس ندارند. فقط موجوداتی اگزیستانس دارند که خود را تفسیر میکنند.‌ هایدگر قصد ندارد شرایط لازم و کافی برای اگزیستانس داشتن در معنای مورد نظرش را اعلام کند. دغدغه او فقط ساختار واقع بوده ی این نحوه وجود است. با این حال،وی تصریح میکند که یک سوژه آگاه بودن یا یک خودآگاه بودن برای اگزیستانس انسان،نه لازم است و نه کافی، بلکه کاملا برعکس( ذات اگزیستانسیال انسان، دلیل آن است که چرا او می تواند موجودات را آنطور که هستند، بازنمایی کند و چرا او می تواند نسبت به این موجودات آگاهی داشته باشد. هرگونه آگاهی مستلزم اگزیستانس به مثابه ی ذات انسان است،
فرهنگ ها هم مثل انسان ها اگزیستانس دارند. روال های جاری در آن ها در بردارنده تفسیری از معنای فرهنگ است.‌هایدگر می گوید که نحوه ی وجود نهادهایی چون علم هم اگزیستانس است. و در بحث خود درباره ی زبان خاطرنشان میکند  که زبان مجموع همه کلماتی نیست که در یک واژه نامه چاپ شده اند.‌بلکه زبان هم به همان نحوی هست که دازاین هست، زبان اگزیستانس دارد..


در_ جهان_ بودن
هیوبرت دریفوس

#هایدگر
#دازاین
#جهان

Da-Sein | دا-زاین

Telegram

Da-Sein

Being-toward-death به نام هستی و به یاد هایدگر با آنکه هایدگر سال‌ها می‌شود ما را ترک گفته است و با-ما نیست، اما ما همچنان با-او هستیم.

دازاین نامی است که هایدگر به ما انسانها میدهد. اما در عین حال باید از تصور محوریت انسان اجتناب کرد، …
1 year, 1 month ago

?درسگفتار متن خوانی هستی و زمان هایدگر

?دکتر مهدی معین‌زاده

?صوت جلسه‌ی پانزدهم

1 year, 1 month ago

?درسگفتار متن خوانی هستی و زمان هایدگر

?دکتر مهدی معین‌زاده

?صوت جلسه‌ی چهاردهم

1 year, 1 month ago

?درسگفتار متن خوانی هستی و زمان هایدگر

?دکتر مهدی معین‌زاده

?صوت جلسه‌ی سیزدهم

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 days, 2 hours ago