𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
◾️ آنجا هویّت دیگری داری
🖌 رودی که به سوی دریا میرود و خس بیسروپا در میاناش، شگفتزده و مبهوت از این همه زلالی.
نه تاول پای پیادهها منع عشق میکند و نه چنگ و دندان حرامیان؛ راه عشق است.
مهربان مردمانی رنجکشیده، چنان بزمی آراستهاند که تنها میتوانی شرم و خجلت را پیشکششان کنی؛ و قصهی افسانهسان میزبانیشان را به سوغات، برای مردم خود ببری.
در آن حریم، هر که باشی، هر نشان و تمثالی با خود داشته باشی، مهم نیست، برای آنان فقط یک هویت داری: زائرالحسین؛ تو را به این نام میشناسند و به این دلیل احترامات میکنند.
نمیتوانی بیتفاوت از کنارشان بگذری
کودکانشان هم خوب آموختهاند درس عاشقی را... و پیرانی که دیگر نیستند، اما تصویرشان با لبخند از تو استقبال میکند.
اربعین عظمت شیعه است. عظمتی برخاسته از عشق و معرفت، و سربرآوردہ از قرنها تعلیم عالمان، و رهاشده از سرکوب معاندان.
درس خلوص است، کلاس دلدادگی و اخلاق است، فقط یک رنگ دارد... رنگ امامت ولیالله و نفی هر مدّعی دیگر؛
و کاش بگذاریم بر همین رنگ الهی باقی بماند.
باز به این میاندیشم
آنجا، در راه زیارت سیدالشهداء عليهالسلام مهم نیست که هستی و از کجا آمدهای، مهم این است که زائرالحسينى.
یا أباعبدالله إني سلم لمن لمن سالمكم
◾️ مادربزگی مثل قصهها
🖌 درمیان خاطرات محو و مبهم کودکی، او را به یاد میآورم؛ نشسته پشت دار قالی. در میانسالی عادت ابتدای زندگی مشترکاش را داشت؛ وقتی که برای ساختن زندگی به همسرش کمک میکرد.
کودکی پر جنب و جوش من که هر سال روزهایی را در کاشان میگذراندم، دردسر بود، آتش میسوزاندم و کلافه میکردم؛ وقتی هم که با کودکان فامیل بودیم، اوضاع بدتر میشد؛ اما او حتی در اوج شرارتهای کودکانه ما هیچگاه زشتکلامی نکرد و فقط میگفت: " الهی بزرگ بشید ".
بزرگ شدیم. او را میدیدم که انگار از روی یک نقشه راه مشخص رفتار میکند؛ چه کارکردی داشت تربیتهای مؤثر قدیم.
همسرش روزها دیر به خانه میآمد، خسته از تلاش فراوان و او همه را آرام میکرد تا همسرش استراحت کند و بعد از خواب عصرگاهی، با چای و شربت و میوه از او پذیرایی میکرد، کنارش مینشست و با جان و دل به حرفهایی که گاه درددل بود، گوش میسپرد.
جهاد المرأة حسن التبعّل، خوب شوهرداری کردن را بلد بود؛ چه وقتی همراه او برای ساختن زندگی، تلاش میکرد، چه وقتی در خانه برای آرامش فکری او مایه میگذاشت.
خانه آرام بستر مناسبتری برای تربیت فرزند میشود، او این را میدانست.
هیچگاه ندیدم همسرش را بیازارد یا انتظار غیر منطقی از او داشته باشد.
جایگاه خود به عنوان ستون خانواده را خوب میشناخت و دقیقا همانجا میایستاد و انرژیاش را صرف تنظیم روابط خانواده میکرد.
بندهی شاکر و صبوری بود حتی وقتی دختر جواناش را در انفجار کپسول گاز از دست داد.
در عین سادگی، اهل تشخیص بود و میدانست دست فرزنداناش را برای تربیت، در دست کدام عالمان دین بگذارد.
روزهایی که میکوشید که سواد مکتبخانهایاش را پیگیری کند، به روشنی در خاطر دارم میخواست قرآن و کتاب دعا بخواند با وجودی که دچار ضعف بینایی هم شده بود.
صدای شمرده شمرده قرآن خواندناش را در دل شب میشنیدم، تا این روزهای آخر هم میگفت: "خدایا توفیق خواندن قرآن را از من نگیر، قرآن قلب من است".
سحر بیدار میشد و نماز شب میخواند بعد هم دعای عهد و زیارت عاشورا.
ارادت قلبیاش به سادات از دید کسی پنهان نمیماند و معلوم بود به ما که تنها نوههای سید او بودیم محبت مضاعفی ابراز میکرد. این همه را وقتی در روضه حضرت زهرا علیهاالسلام مینشست باید میدیدید، روضهای که هرسال در منزلشان برگزار میشد و انگار او در آن یک هفته هیچ کاری جز خدمت به مجلس ندارد.
علاوه بر این، هر سال میزبان هیأت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام هم بود، هیأتی قدیمی که روزهای آخر ماه صفر در منزل او و همسرش عزاداری میکردند.
دیناش را پای منبرهای مفید و از روحانیون اهل فضل یادگرفته بود و خوب به آنچه آموخته بود عمل میکرد. آخر هم شب شهادت امام مجتبی علیهالسلام چشم از جهان فروبست با ساعتهای آخری که دیگر پاسخ اطرافیان را نمیداد و فقط صدای صلوات فرستادناش شنیده میشد انگار هنوز نشسته و تسبیح سفیدش را در دست دارد و با تبسم همیشگی صلوات میفرستد مثل مادربزرگی در قصهها..
مادربزرگ بودن به اسم نیست، او مادر بزرگی هم بود، مهربان، مؤمن. خوش اخلاق، اهل دستگیری از نیازمندان و باورمند و عامل به مرام اهل بیت علیهمالسلام.
نسل امروز ما کاش به قالب زندگی چنان بانوانی بیشتر توجه کند تا آن روان و مرامها فراموش نشوند.
رحمت و رضوان الهی و همنشینی و حشر با حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، نصیباش باد.
۸صفر ۱۴۴۶
۲۳مرداد ۱۴۰۳
*▫️سرانجام یک همراهی*
📜 به نبوّت حضرت موسی عليهالسلام ایمان آورده بودند ولی چون ایمانشان منفعتی به همراه نیاورده بود، تصمیم گرفتند با پیوستن به سپاه فرعون از مزایای دنیای او بهرهمند شوند.
در میان خود گفتند: وقتی آنچه از موسی ( علیهالسلام ) امید داریم، آشکار شد به او ملحق خواهیم شد.
دیری نگذشت که حضرت موسی عليهالسلام با بنیاسرائیل به سوی دریا گریختند. این افراد هم بر مرکبشان جستند تا از سپاه فرعون جداشده و با سرعت به گروه حضرت موسی عليهالسلام ملحق شوند و از آیندهی پرنعمت وعده داده شده، برخوردار شوند؛ ولی دیگر دیر شده بود. به فرمان خداوند متعال اسبانشان آنان را به میان سپاه فرعون برگرداندند و همراه با فرعونیان غرق شدند.
و خداوند اینگونه لیاقت زندگی همراه با حجّتاش را از شریک دنیای ستمکاران، سلب میکند.
📖 برگرفته از روایت حضرت امام صادق عليهالسلام؛ کافی جلد۵، صفحه۱۰۹
*▫️وای بر اسلام از شرّ این قرائت*
قرائتی از اسلام وجود دارد که ذیل اسلام سیاسی است.
در این قرائت هر عمل خلاف شرع و اخلاقی میتواند رنگ دینی بگیرد؛ بهتان مجاز شود و ربا حلال؛ خشونت عریان رمز ماندگاری گردد و چاپلوسیهای محیرالعقول راه ترقّی؛ دروغ شاهکلید فتح قلوب هواداران شود و سراب فروشی و خیالبافی چشمانداز آینده.
حکومتی که نزد صاحب بلامنازع آن حضرت امیرالمؤمنین عليهالسلام هیچ ارزشی نداشت جز برای برپاداشتن حق و دفع باطل، برای این قرائت چنان اصالت و اهمیتی پیدا میکند که حاضر است هر حقی را زیرپا بگذارد و هر باطلی را مشروعیت بخشد تا قدرتاش حفظ شود؛ وای بر اسلام از شرّ این قرائت.
?سخنرانی
روز شهادت مظلومانه
صدیقه کبری حضرت زهرا علیهاالسلام
آذر ۱۴۰۲
◾️موضوع
صلابت صاعقهی فاطمی
بر خارستان نفاق سقیفه
▫️سیدمحمدحسین یثربی
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago