?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago
خورشید نبوت سیرت النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) - 🕊️🕊️⬅️ [ **65]
(1) بخش دوم:
مکه مکرمه کانون نبوت ودعوت رسول خدا(ﷺ)
2-فصل ششم : هجرت به حبشه و پيامدهاي آن**
اسلام آوردن حمزه
در آن فضاي تيره و تار و در اثناي آن خفقان و تجاوز و دشمني فراگير، ناگهان از افق آسمان برقي درخشيدن گرفت که راه مسلمانان را روشن کرد. اين بارقة روشنايي بخش و حياتآفرين، اسلام آوردن حمزه بن عبدالمطلب -رضي الله عنه- بود. وي در اواخر سال ششم بعثت، و به گواهي شواهد و قرائن، در ماه ذي حجه اسلام آورد.
انگيزة اسلام آوردن وي آن بود که روزي در کنار کوه صفا ابوجهل گذارش به رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- افتاد. آن حضرت را آزار و اذيت رسانيد. رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- ساکت بودند و سخني با او نميگفتند. ابوجهل با پارهسنگي بر سر آن حضرت زد. فرق آن حضرت را شکافت و خون فوّاره زد. آنگاه دست از آن حضرت برداشت و نزد قريشيان که در کنار کعبه انجمن کرده بودندآمد و در کنار آنان نشست. يکي از کنيزان عبدالله بن جدعان که بر دامنة صفا منزل داشت، اين صحنه را ديد. حمزه از شکار بازميگشت و تير و کمان حمايل کرده بود. آن کنيز صحنهاي را که ديده بود براي حمزه توصيف کرد. حمزه به خشم آمد. حمزه عزتمندترين و غيرتمندترين و حساسترين جوان قريش بود. دوان دوان به راه افتاد. در کنار هيچکس درنگ نميکرد. خود را آماده کرده بود که به محض برخورد با ابوجهل کار او را يکسره کند! همينکه وارد مسجدالحرام شد، بالاي سر ابوجهل ايستاد و به او گفت: يا مُصَفِّرَ اِسْتَه؟ (اي مردک گوزو!) پسر برادر مرا دشنام ميدهي در حالي که من بر دين او هستم؟! آنگاه با همان کمان که حمايل داشت بر سر او زد و زخمي ناهنجار بر سر او پديد آورد. مرداني از بنيمخزوم- خويشاوندان ابوجهل- برآشفتند. بنيهاشم نيز که خويشاوندان حمزه بودند- برآشفتند. ابوجهل گفت: پسر عماره را واگذاريد! من پسر برادرش را به گونهاي زشت ناسزا گفتهام! [1]
اسلام آوردن حضرت حمزه -رضي الله عنه- در آغاز کار، از روي غيرت و حميت بود؛ بر او گران آمده بود که برادرزادهاش را اهانت کنند! آنگاه، خداوند دل او را به اسلام متمايل گردانيد، و به عُروةالوثقاي اسلام چنگ زد، و مسلمانان با مسمان شدن وي عزّت و شوکتي دو چندان به دست آوردند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- سیرةابنهشام، ج 1، ص 291-292، با تلخیص.
ادامه دارد…
آنان به طعنه و سرزنش آن حضرت زبان گشودند. من بازتاب گفتة آنان را در سيماي رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- مشاهده کردم.
بار دوم نيز همان زخم زبانشان را تکرار کردند، و من نيز بازتاب تعرّض آنان را در سيماي آن حضرت ديدم. بار سوم نيز، آن زخم زبان را تکرار کردند. رسولخدا - صلى الله عليه وسلم- ايستادند و گفتند: (أتسمعون يا معشَر قريش؛ أما وَالّذي نفسي بيده، لَقَد جِئتکم بِالذّبح). آیا ميشنويد اي جماعت قريش؟ به شما بگويم که سوگند به خدايي که جانم در دست اوست، مرگ را برايتان به ارمغان آورده ام[5]. آن جماعت منظور پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- را دريافتند. به هر يک از آنان که مينگريستي، گويي عقاب روي سرشان نشسته است! اينک، سرسختترين آنان درصدد آن بود که مشکل پيش آمده را به نحوي رفع و رجوع کند، و ميگفت: بگذار اي ابوالقاسم؛ بخدا، تو جاهل مسلک نبودي!
فرداي آن روز دوباره به همان ترتيب گردهم آمده بودند و دربارة آن حضرت گفتگو ميکردند. پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- به طرف آنان آمد. آن جماعت يکجا بر سر آن حضرت ريختند و اطراف ايشان را گرفتند. حتّي ديدم که يکي از آنان رداي آن حضرت را در دستانش جمع کرده و پيچانيده بود، و ابوبکر در کنار ايشان ايستاده بود و گريه ميکرد و ميگفت:
﴿أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ﴾[6].
«ميخواهيد اين مرد را بکشيد فقط بجرم اينکه ميگويد خداي من همان خداي يکتا است؟!»
آنگاه، دست از آن حضرت برداشتند و رفتند. پسر عمروعاص ميگويد: اين سرسختانهترين برخورد قريشيان با رسولاکرم -صلى الله عليه وسلم- بود که من ديدم؟[7]
در روايت بخاري از عروه بنزبير چنين آمده است که وي گفت: از پسر عمروعاص پرسيدم: شديدترين برخورد مشرکان با نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- کدام بود؟ براي من بازگوي! وي گفت: نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- در حِجر اسماعيل به نماز ايستاده بودند. عقبه بنابيمُعَيط آمد و جامة آن حضرت را بر گلوي ايشان پيچانيد و سخت فشار داد تا آن حضرت را خفه کند. ابوبکر جلو آمد و دو زانوي عقبه را گرفت و او را کنار زد، و او را از پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- دور گردانيد و گفت: ﴿أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ﴾؟!.[8]
اسماء نيز چنين روايت کرده است که صريخ نزد ابوبکر آمد و گفت: رفيقت را درياب! ابوبکر از نزد ما رفت در حاليکه چهار دسته موي پرپشت بر سر داشت. به سوي آنان رفت و ميگفت: ﴿أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ﴾؟ آن جماعت از پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- غافل شدند و به ابوبکر روي آوردند. وقتي ابوبکر نزد ما بازگشت، دست به هر يک از آن دسته موهاي پرپشت وي که ميزديم، موهاي وي در دست ما ميماند! [9]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- سوره حجر، آيه 94.
[2]- اشاره به آيه 1 و آيه 8، سوره نجم.
[3]- دلائل النبوة، ج 2، ص 585؛ مختصر السيرة، شيخ عبدالله نجدي، ص 135.
[4]- مختصرالسيرة، ص 113
[5] در اينجا پيامبر اکرم -صلى الله عليه وآله وسلم- قريشيان ظالم و ستمگر را تهديد کرده، بدانها گوشزد مي کند که روزي سزاي اين ستمها و آزارهايي که در حق مؤمنان روا مي دارند را خواهند ديد... مترجم محترم گويا متوجه اين موضوع نشده فرمودة آنحضرت -صلي الله عليه وسلم- را بدينصورت ترجمه کرده اند که: «اي جماعت قريش! من به آهنگ قرباني شدن بسوي شما آمده ام!».
[6]- اقتباس از آيه 28، سوره مؤمن (غافر).
[7]- سيرةابنهشام، ج 1، ص 289، 290، با تلخيص.
[8]- صحيح البخاري»، باب ذکر ما لقي النبي و اصحابه من المشرکين، بمکه»، ج 1، ص 544.
[9]- مختصرالسيرة، ص 113.
ادامه دارد…
[سورپرایــــــــــز شــــو?
بــزن رو قلب ببیــن چــی میــاد ?
َٰٰٰٖٖٖٖٖ . ٰٰٰٖٖٖٖٖـۦ.
َٰٰٰٖٖٖٖٖ?ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤ ٰٖٖ ᭄ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ?
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤََٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖٖٖٖٖٖٖᝤٰٰٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٰٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٰٖٖٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤ ٰٰٖٖ َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٰٖٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖٖٖٖٖٖٖ
ٰٖٖ ᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖٖٖٖٖٖٖ
َٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖᝤَٰٰٰٖٖٖٖٖ
ٖٜ·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖ ٖ
❤️خیــلے عـالـیـــه☝️از دستش ندین☺️
من واقعا سوپرایز شدم?
کپی برداری از بنر شرعا حرام?❌](https://t.me/addlist/C_7jPl98xDMyOWNl)
مومن و مسلمان
? «عن سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ : أَنَّ رسول الله ﷺ أَعْطَى رَهْطًا وَسَعْدٌ جَالِسٌ، فَتَرَكَ رسول الله ﷺ رَجُلاً هُوَ أَعْجَبُهُمْ إِلَيَّ، فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لَكَ عَنْ فُلانٍ؟ فَوَاللَّهِ إِنِّي لأَرَاهُ مُؤمِنًا، فَقَالَ: «أَوْ مُسْلِمًا؟» فَسَكَتُّ قَلِيلاً ثُمَّ غَلَبَنِي مَا أَعْلَمُ مِنْهُ، فَعُدْتُ لِمَقَالَتِي فَقُلْتُ: مَا لَكَ عَنْ فُلانٍ؟ فَوَاللَّهِ إِنِّي لأَرَاهُ مُؤمِنًا، فَقَالَ: «أَوْ مُسْلِمًا؟» ثُمَّ غَلَبَنِي مَا أَعْلَمُ مِنْهُ فَعُدْتُ لِمَقَالَتِي وَعَادَ رسول الله ﷺ ثُمَّ قَالَ: «يَا سَعْدُ إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ، وَغَيْرُهُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْهُ، خَشْيَةَ أَنْ يَكُبَّهُ اللَّهُ فِي النَّارِ»».
?:بخارى - 27
?ترجمه: «سعد بن ابی وقاص رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: رسول الله ﷺ اموالی را میان گروهی از مسلمانان توزیع كرد در حالی كه من آنجا نشسته بودم. آنحضرت ﷺ به یكی از حاضرین، كه به نظر من، بهترین شخص، در میان آنان بود، چیزی نداد. عرض كردم: ای رسول خدا! چرا فلانی را محروم كردی؟ به خدا سوگند، به نظر من، او فردی مؤمن است. رسول الله ﷺ فرمود: «مؤمن است یا مسلمان»؟ اندكی سكوت نمودم. سپس بخاطر شناختی كه از او داشتم، كنترلم را از دست دادم و دوباره همان سؤال را تكرار نمودم وگفتم: یا رسول الله! چرا فلانی را محروم كردی؟ من او را مؤمن میدانم. رسول الله ﷺ فرمود: «مؤمن یا مسلمان»؟ باز هم اندكی سكوت نمودم. سپس، بخاطر شناختی كه از او داشتم، كنترلم را از دست دادم و دوباره همان سؤال را تكرار نمودم و رسول خدا ﷺ همان سخنش را تكرار نمود. آنگاه، فرمود: «ای سعد! من به كسانی مال عطا مینمایم كه میترسم از اسلام برگردند و بخاطر انصراف از اسلام، خداوند آنان را با صورت، دوزخ اندازد، و حال آنكه میدانم كسانی بهتر و محبوبتر از آنان، وجود دارند»».
(حدیث مذكور دو مطلب بسیار مهم به ما میآموزد: یكی اینكه هیچ عمل رسول الله ﷺ خالی از حكمت و مصلحت نبود هر چند كه ما نتوانیم به راز آن پی ببریم. دوم اینكه ایمان، یک چیز قلبی و پنهانی است. درباره اینكه فلانی، مسلمان است میتوان قضاوت نمود. اما درباره اینكه مؤمن است، صد در صد قضاوت نمودن، بسیارمشكل است)
**اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا םבםבﷺ
همراه با رسول الله (ﷺ)https://t.me/Hdis1402 ??️??️??️??️??️**
﴿هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ * أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ﴾[سوره سبأ آیه - 7-8].
«ميخواهيد مردي را به شما نشان بدهيم که به شما ميگويد وقتي که متلاشي شديد و از هم پاشيديد، شما از نو با آفرينشي جديد باز خواهيد گفت؟ نميدانيم اين مرد به خدا دروغ ميبندد؟ يا دچار جنون شده است؟!»
يا اينکه شاعرشان ميگفت:
اَمَوْتٌ ثُمَّ بَعْثٌ ثُمَّ حَشرُ؟
حديثُ خُرافةٍ يا اُمَّ عمروٍ!
«آيا مرگ است و پس از آن برانگيخته شدن و پس از آن حشر و نشر و رستاخيز؟ اينها همه خرافات است، اي امّ عمرو!»
خداوند سبحان، از راه باز کردن چشم بصيرت آنان نسبت به آنچه در دنيا ميگذرد، به آنان پاسخ داد: ستمگران اين جهان پيش از آنکه سزاي ستمگري خويش را ببينند، ميميرند، ستمديدگان نيز پيش از آنکه بتوانند حق خودشان را از ستمگران بازستانند، ميميرند؛ نيکوکاران خوش عمل و درستکار، بدون آنکه پاداش احسان و راستي خويش را ببينند، از دنيا ميروند؛ و تبهکاران بدعمل و بدکردار، بدون آنکه از بابت عمل بدشان کيفر ببينند، از دنيا ميروند؛ اگر حشر و نشر و رستاخيز و زندگي ابدي و پاداش و کيفر پس از مرگ در کار نباشد، ستمگر و ستمديده يکسان و نيکوکار و بدکردار همانند خواهند بود، بلکه ستمگران و تبهکاران خوشبختتر و سعادتمندتر از ستمديدگان و نيکوکاران خواهند بود؛ و چنين چيزي – بيحرف و سخن- نامعقول است، و هرگز نميتوان تصور کرد که خداوند نظام خلقت خود را بر فسادي اين چنين پايهگذاري کند؟! خداوند متعال ميفرمايد:
﴿أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ * مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[سوره قلم آیه - 35-36].
«مگر ميشود که ما مسلمان را با مجرمان يکسان قرار دهيم؟! چه خبرتان است؟ چگونه داوري ميکنيد؟!»
و نيز ميفرمايد:
﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ﴾[سوره ص آیه - 28].
«يا مگر ممکن است که ما اهل ايمان و عمل صالح را همانند مفسدين فيالارض قرار دهيم؟ يا پرهيزکاران را در رديف تبهکاران قرار دهيم؟!»
و نيز ميفرمايد:
﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾[سوره جاثیه آیه - 21].
«يا آن کساني که همواره در انديشه کارهاي بد بسر ميبرند، چنان پنداشتهاند که ما آنان را همانند انسانهاي با ايمان و درست کردار قرار دهيم؛ چنانکه زندگي و مرگشان مانند يکديگر باشد؟ بسيار بد داوري ميکنند!»
در پاسخ استبعادهاي منکران زندگي دوباره و حيات ابدي انسان نيز، خداوند متعال فرمود:
﴿أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا﴾[سوره نازعات آیه - 27].
«آيا شما آفرينش پيچيدهتري داريد يا آسمان؟!»
و نيز فرمود:
﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[سوره احقاف آیه - 33].
«و آيا نديدهايد و نسنجيدهاند که خداوندي که آسمانها و زمين را آفريده، و از آفريدن آنها خسته و مانده نگرديده، هم توانا است بر اينکه مردگان را زنده گرداند؛ و البته چنين خواهد بود؛ زيرا که او بر هر چيزي توانا است.»
و نيز فرمود:
﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ﴾[سوره واقعه آیه - 62].
«شما که از مردم نخستين به خوبي باخبريد، چرا نميانديشيد و درنمييابيد؟!»
خداوند در اين ارتباط يک اصل کلّي را که عقلاً و عرفاً معلوم و قطعي است مطرح فرموده است، دائر بر اينکه بازگردانيدن انسان به زندگي، براي خدا سادهتر از اصل آفرينش آنان است: ﴿وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ﴾[سوره روم آیه - 27]. و نيز فرمود: ﴿كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ﴾[سوره انبیاء آیه - 104]. «همانگونه که آفرينش نخستين را آغاز کرديم، آنرا دوباره بازميگردانيم! و نيز فرمود: ﴿أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ﴾[سوره ق آیه - 15] «مگر ما از آفرينش نخستين خسته و مانده شديم؟!»
به اين ترتيب، خداوند سبحان در برابر هر يک از شبهاتي که مخالفان دعوت اسلام القا ميکردند، جوابهاي کافي و شافي ارائه ميفرمود که هر انسان خردمند و صاحبدلي را قانع ميگردانيد؛ اما، آنان اسير نابسامانيهاي درون خويش بودند، و ميخواستند از راه استکبار و برتريجويي، رأي و نظر خودشان را بر ديگر بندگان خدا تحميل کنند؛ از اين رو، همواره در وادي حيرت سرگردان ميماندند.
ادامه دارد….
سلام :
آقا هستین یا خانم ⁉️
فضيلت علم و دانش
?«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ قَالَ: بَيْنَمَا النَّبِيُّ ﷺ فِي مَجْلِسٍ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ جَاءَهُ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ: مَتَى السَّاعَةُ؟ فَمَضَى رسول الله ﷺ يُحَدِّثُ فَقَالَ بَعْضُ الْقَوْمِ: سَمِعَ مَا قَالَ فَكَرِهَ مَا قَالَ، وَقَالَ بَعْضُهُمْ: بَلْ لَمْ يَسْمَعْ حَتَّى إِذَا قَضَى حَدِيثَهُ، قَالَ: «أَيْنَ أُرَاهُ- السَّائِلُ عَنِ السَّاعَةِ»؟ قَالَ: هَا أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «فَإِذَا ضُيِّعَتِ الأَمَانَةُ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ». قَالَ: كَيْفَ إِضَاعَتُهَا؟ قَالَ: «إِذَا وُسِّدَ الأَمْرُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرِ السَّاعَةَ»».
?:بخارى - 59
?ترجمه: «از ابو هریره رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ روایت است كه: روزی، نبی اكرم ﷺ در جلسهای، مردم را وعظ و ارشاد میكرد كه یک مرد بادیه نشین، وارد مجلس شد و درباره قیامت، سؤال كرد و گفت: قیامت كی خواهد آمد؟ رسول الله ﷺ (بدون اینكه پاسخ بدهد) به صحبت خود ادامه داد. بعضیها فكر كردند كه رسول اكرم ﷺ سؤال را شنید اما چون از این سؤال، خوشش نیامد، جوابی نداد. بعضیها گفتند: رسول الله ﷺ سؤال را نشنیده است. رسول اكرم ﷺ بعد از اینكه به سخنش خاتمه داد، پرسید: «سائل كجا است»؟ سائل عرض كرد: یا رسول الله! من حاضرم. رسول الله ﷺ فرمود: «هرگاه كه امانت ضایع شود، منتظر قیامت باش». وی پرسید: امانت چگونه ضایع میشود؟ آنحضرت ﷺ فرمود: «هرگاه كارها بدست نا اهلان سپرده شوند، منتظر قیامت باشید»».
**اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا םבםבﷺ
همراه با رسول الله (ﷺ)https://t.me/Hdis1402 ??️??️??️??️??️**
خود داری از سؤال كردن مردم
✨«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ : إِنَّ نَاسًا مِنَ الأَنْصَارِ سَأَلُوا رسول الله ﷺ ، فَأَعْطَاهُمْ، ثُمَّ سَأَلُوهُ فَأَعْطَاهُمْ، ثُمَّ سَأَلُوهُ فَأَعْطَاهُمْ، حَتَّى نَفِدَ مَا عِنْدَهُ، فَقَالَ: «مَا يَكُونُ عِنْدِي مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ أَدَّخِرَهُ عَنْكُمْ، وَمَنْ يَسْتَعْفِفْ يُعِفَّهُ اللَّهُ، وَمَنْ يَسْتَغْنِ يُغْنِهِ اللَّهُ، وَمَنْ يَتَصَبَّرْ يُصَبِّرْهُ اللَّهُ، وَمَا أُعْطِيَ أَحَدٌ عَطَاءً خَيْرًا وَأَوْسَعَ مِنَ الصَّبْرِ»».
?:بخارى - 1469
✨ترجمه: «ابوسعید خدری رَضِیَ اَللهُ عَنْهُ میگوید: برخی از انصار، از رسول الله ﷺ چیزی طلب كردند. رسول الله ﷺ خواسته آنها را بر آورده نمود. دوباره و سه باره طلب كردند. رسول الله ﷺ به آنها، آنچه را خواسته بودند, عطا فرمود تا اینكه مالی كه نزد رسول الله ﷺ بود، تمام شد. آنگاه رسول خدا ﷺ فرمود: «آنچه نزد من باشد، من آنرا ذخیره نمیكنم. ولی هركس از خواستن، اجتناب كند، خداوند او را از خواستن، بینیاز میسازد. و هركس، اظهار بینیازی كند، خداوند او را بینیاز میسازد. و هركس صبر را پیشه سازد، خداوند به او صبر، نصیب خواهد كرد. و به هیچكس، نعمتی بهتر و فراختر از صبر، عنایت نشده است»».
**اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا םבםבﷺ
همراه با رسول الله (ﷺ)https://t.me/Hdis1402 ✨?️✨?️✨?️✨?️✨?️**
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago