🍃🌺🍃🙏🍃🌺🍃

ترس بزرگترین بازدارنده ی ما در راه رسیدن به رویاها و اهدافمان است . گاهی ما آنچنان این ترس را برای خودمان بزرگ می کنیم که یارای انجام هر کاری از ما گرفته می شود . تنها هنگامی که دلیرانه به درون ترس می تازیم ، می بینیم که آن ترس در برابر اراده و توانایی ما بسیار کوچک و ناچیز است . اما اگر بر ترس خود چیره نشویم دیگر رویایی برای رسیدن نخواهیم داشت .

🍃🌺🍃

@tashkoh1067

داستان شب 🌙

گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگ‌هایی را زیر پایشان احساس کردند.

بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند.

هر کس بردارد حسرت می‌خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می‌خورد.

برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می‌داریم.

وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگ‌های قیمتی.

آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.

زندگی هم بدین شکل است.

در قیامت"یوم الحسرت"هم اگر اعمال صالحی نداشته باشیم حسرت می‌خوریم و اگر داشته باشیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم.

@tashkoh1067

با سلام

احتراماً به اطلاع بانوان محترمه می رساند که مراسم ختم انعام شادروان

#مشهدی طوبی دیوسالار

فردا سه شنبه۱۴۰۳/۰۸/۸ از ساعت ۱تا ۳ بعدازظهر
در مسجد صاحب الزمان روستای عزت برگزار می شود.

حضور بانوان محترمه و تلاوت آیات وحی موجب شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.

برای شادی روحشان فاتحه ای قرائت شود.

@tashkoh1067

لبخند بزن
به روزگاری که از نو شروع شده

صبح یادآور زیبایی‌هاست.
یادآور زندگی نو

شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو.
ردپای خدا در زندگیست

🌈صبحتون بخیر 🌈

چهارشنبه ۲آبان ۱۴۰۳

@tashkoh1067

🍃🌺🍃🌾🍃🌺🍃

وقتی چیزی درحال تمام شدن باشد،
عزیزمیشود!
یک لحظه آفتاب درهوای سرد،
غنیمت میشود!
خدادرمواقع سختی ها،
تنهاپناه می شود:
یک قطره نوردر دریای تاریکی،
همه دنیامیشود......
یک عزیز وقتی که ازدست رفت،
همه کس میشود...
پائیز وقتی تمام شد،
بنظرقشنگ وقشنگ ترمیشود،
قدرداشته هایمان رابدانیم
چراکه خیلی زود،،،دیرمیشود......

🍃🌺🍃

@tashkoh1067

داستان شب 🌙

روزی گدايی به ديدن صوفی درويشی رفت و ديد که او بر روی تشکی مخملی در ميان چادری زيبا که طناب‌هايش به گل‌ميخ‌های طلایی گره‌خورده‌اند، نشسته است.

گدا وقتی اين‌ها را ديد فرياد کشيد: اين چه وضعی است؟ درويش محترم! من تعريف‌های زيادی از زهد و وارستگی شما شنيده‌ام اما با ديدن اين‌همه تجملات در اطراف شما، کاملاً سرخورده شدم.

درويش خنده‌ای کرد و گفت: من آماده‌ام تا تمامی اين‌ها را ترک کنم و با تو همراه شوم.

با گفتن اين حرف درويش بلند شد و به دنبال گدا به راه افتاد، او حتی درنگ هم نکرد تا دمپایی‌هايش را به پا کند.

بعد از مدت کوتاهی، گدا اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه‌‌ی گداييم را در چادر تو جاگذاشته‌ام.

من بدون کاسه‌‌ی گدایی چه کنم؟ لطفاً کمی صبر کن تا من بروم و آن را بياورم، صوفی خنديد و گفت: دوست من، گل‌ميخ‌های طلای چادر من در زمين فرورفته‌اند، نه در دل من، اما کاسه‌‌ی گدایی تو هنوز تو را تعقيب می‌کند.

نتيجه‌‌ی اخلاقی:
در دنيا بودن، وابستگي نيست، وابستگي، حضور دنيا در ذهن است و وقتی دنيا در ذهن ناپديد شود وارستگی حاصل خواهد شد.

@tashkoh1067

🍃🌺🍃🙏🍃🌺🍃

بارالها…
از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم
نكند فرق به حالم ....
چه براني، چه بخواني…
چه به اوجم برساني
چه به خاكم بكشاني…
نه من آنم كه برنجم
نه تو آني كه براني..
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي...
باز كن در كه جز اين خانه
مرا نيست پناهی...
🍃🌺🍃

@tashkoh1067

داستان شب 🌙

شهری بود كه مردمش اصلاً فیل ندیده بودند

از هند فیلی آوردند و به خانه تاریكی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت كردند، مردم در آن تاریكی نمی‌توانستند فیل را با چشم ببینید.

ناچار بودند با دست آن را لمس كنند، كسی كه دستش به خرطوم فیل رسید، گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است.

دیگری كه گوش فیل را با دست گرفت، گفت: فیل مثل بادبزن است، یكی بر پای فیل دست كشید و گفت: فیل مثل ستون است.

كسی دیگر پشت فیل را با دست لمس كرد و فكر كرد كه فیل مانند تخت خواب است، آنها وقتی نام فیل را میشنیدند هر كدام گمان میكردند كه فیل همان است كه تصور كرده‌اند، فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشان نیز متفاوت بود.

اگر در آن خانه شمعی می‌بود، اختلاف سخنان آنان از بین میرفت، ادراک حسی مانند ادراک كف دست، ناقص و نارسا است، نمیتوان همه چیز را با حس و عقل شناخت...

@tashkoh1067

اطلاعیه

با نهایت تاثر و تالم در گذشت همسری فداکار و مادری دلسوز
مرحومه کربلائیه خانم

#سیده_معصومه_مرتضوی

فرزند گرامی کربلایی سید حسن و
همسر بزرگوار کربلایی حسینعلی قربانی
ویادبود برادر عزیزش مرحوم سید نبی حسینی

را به اطلاع کلیه بستگان وآشنایان محترم میرساند

مراسم سوم:زمان جمعه ۱۴۰۳/۷/۲۰ از ساعت ۹ الی ۱۱ صبح
مکان:مسجد امام سجاد (ع)روستای عباسا

مراسم هفتم زنانه:زمان یکشنبه ۱۴۰۳/۷/۲۲ ساعت ۱۴ الی ۱۶ واقع در همین مکان مقدس.

برای شادی روحش فاتحه ای قرائت شود.

@tashkoh1067