امروز فهمیدم به روز و هفته نیست
انگار روحم اندازه چند سال پیر شده
بالاخره تونستم و بعد مدتها گریه کردم اما ...حسش کردم...
حس قدیمو نداشت
همراهش رها شدن و سبکی نداشت
انگار دردی بود اضافه بر دردی که داشتم تحملش میکردم...
سردردی که همراهش داشت حالمو بدتر میکرد
انگار ترجیح میدادم نباشه....
هر چیزی که درد همراهش میاره؛میخواستم نباشه..

شدیدا دلم میخواد یه مدت برم جایی که هیچ کس منو نشناسه
یه مدت فراموش بشم
یه مدت کسی ازم توقعی نداشته باشه

این پیام رو فور کنید تا خصوصیات آدمی که عصبانیتون میکنه حدس بزنم.

ما وارثان دردهای بی شماریم...

تو هیچ وقت نبودی.من چرا همیشه میترسیدم از این که از دستت بدم؟

امشب یهو یه نینی دیدم که بغل باباش بود
اومد رد شد از جلوم دختر نینی تپل و بامزه نگام کرد
من سرمو کج کردم بهش چشمک زدم لبخند زدم
اونم ذوق کرد خندید دقیقا همین رفتار رو تکرار کرد:))))))))
تو اون چند ثانیه واقعا مردم:)))))))

ما حسرت یک خنده دنباله داریم :)
#?????

#??????

جوری نسبت به همه چی بی حس شدم که الان هر کی بیاد بگه من می‌خوام از زندگیت برم میگم عه؟
به سلامت خوش اومدی