پست های جدید در کانال خودشناسی و عرفان:
https://t.me/khodshenasi4/9511

تفاوت ریاکاری و حیا

حيا، عين تقوا و ادب است و ریا نیست. ریا به قصد فریب دیگران است در حالیکه حیا به قصد حرمت دیگران است و حرمت خویش.

انسان بی حیا، فاقد عقل و وجدان و وفا و محبت است. بی حیایی، صداقت نیست وقاحت و فحشای مفتخرانه است و افسار گسیختگی نفس و مقدمه جنون و جنایت است.

استاد علی اکبر خانجانی
اخلاق عرفانی ص ۱۶

خوشبخت ترین انسان روی زمین

٢۴-امام حسین را مبدل به بدبخت ترین و ذلیل ترین موجود تاریخ بشر نموده ایم و بر این ھمه ذلّت و خفّت او می گرییم. این مکتب ذلّت پرستی است نه حق پرستی!

به امید آن روز که ظهرعاشورا ھمه شیعیان به یکدیگر تبریک بگویند از اینکه رھبری دارند که کل ھستی و خاندانش را یکجا برای ظهورجمال خدا قربانی کرد. به امید روزی که ما ھم بتوانیم آن جمال جمیلی که زینب دید و خود را خوشبخت ترین انسان روی زمین نامید را کمی فهم کنیم و دراین باب بیندیشیم.

کربلا، عروسی خون خداست و حجله گاه انسان- الله است. این را دریابیم. امام صادق(ع)در روایتی درباره فرق بین شیعه حقیقی و شیعه کذائی می فرماید: شقی ترین دشمنانش ما کسانی ھستند که مصائب ما اھل بیت را در ملاء عام و در نزد بیگانگان افشاء می کنند.

استاد علی اکبر خانجانی
شیعه شناسی ص ۳۱

.

۱۱۵۰- ...اگر همین حسین و کربلا و عاشورا را تبیین عرفانی به زبان امّی و فطری مردم نمائیم، برای نجات و رستگاری کافیست.

و اگر سالی ده روز به جای گریستن بر حسین و یارانش، بر شقاوت و ضلالت و حقارت حیات آخرالزمانی خود از روی معرفت بگرییم، برای نجات کافیست!

اگر به جای کشتن و تکه پاره کردن هر ساله امام و یارانش، به تیغ معرفت و نور فطرت، نفس خود را کالبد شکافی و تکه پاره کنیم، برای الحاق به سفینه نجات حسین، کافیست!

اگر سالی ده روز بر منابر و تکیه ها، آن زیبائی های زینبی را برای خود و مردم تبیین و معرفی نمائیم و کربلا را عرفات شیعه کنیم، دیگر مجبور نیستیم کربلا را قتلگاه شیعه و امامش ببینیم و از آن مستفیض شویم!

اگر کربلا را معراج امام و یارانش ببینیم زان پس کربلا، قتلگاه اشقیاء می شود. اگر عرفان حسینی را که عرفان فطرت مردم است را بر پا کنیم بنیاد عرفانهای دجالی برچیده می شود.

کتاب بود و نبود صفحه 144
اثر استاد علی اکبر خانجانی

تهمت ناحق به مومنان

۱۶۲۴ - تهمت ناحق دقیقاً بمعناى قائل شدن شریکی برای وجود دیگران است آنهم شریکی دیو صفت و شيطان !

۱۶۲۵ - در حقیقت آدمی صفات زشت خود را به دیگران نسبت می دهد آنهم به مؤمنان. زيرا مؤمنان آئينه وارند و دیگران را به خودشان می نمایند. و بدین طریق یک صفت زشت و یک شیطان و دیوی را که در خودش هست و می بیند بجای آنکه پاک و لعن نماید به مؤمن نسبت می دهد و لذا آن دیو را برای همیشه با خودش حفظ نموده و شریک وجود خود می سازد: ظلم نمی کنید الا به خودتان !

استاد علی اکبر خانجانی
توحید عملی ص ۱۳۷

اشد شرک و نفاق در دموکراسی دینی

۱۵۹۲ - مشرکانه ترین وجه دموکراسی دینی اینست که حکومت در امور اخروی یعنی عبادی مردم هم دخالت کند و آخرت و عبادت را به تجارت و قضاوت در دنیا بکشاند و مردم را بواسطه حجاب و نماز و حج و جهاد و ریش و لباس اجر و جزا دهد.

این شرک عبادی منجر به اشد نفاق می شود که شده است در کشور ما. و این فساد در عبادت و آخرت است.

دادن امتیازات ویژه دنیوی به خانواده شهداء و به ریاست و وزارت رسانیدن حاج آقاها و جانماز آبکشها و اهل ریش و عبا و عمامه و حجاب و .. آشکارا آخرت را خرج دنیا کردن و به زبان ساده تبدیل خدا به خرما است که اشد شرک و نفاق است و اشد فساد را به بار می آورد که آورده است.

و این جایگزین کردن فروع دین است بر جای اصول عملی دین . صدقه را بر جای صدق نهادن و نماز را به جای تقوا و حج را به جای معرفت و ریش و چادر بر جای عدالت قرار دادن است.

استاد علی اکبر خانجانی
توحید عملی ص ۱۳۴

زیبائی، خدابینی و اهل هنر

۱۱ - اینست که اهل هنر که چشم و گوش و هوش او به زیبائی گشوده شده است حق ندارد به بازار رود. و اینست راز تباهی و رسوائی و عذابهای عظیم این جماعت که اکثراً در بازار مشغول تجارت زیبانی اویند. زیبابینی، خدابینی است .

۱۲- اهل هنر اگر اهل تقوا و معرفت و عصمت و قناعت و فقر و تزکیه باشد بسیار سریعتر از سائر مردم به دیدار با پروردگار نائل می شود زیرا در نزدیکترین حد به او قرار گرفته است. به بازار رفتن اهل هنر از هزار زنای محصنه بدتر است.

استاد علی اکبر خانجانی
نامه های عرفانی ص ۲۳۲

شکر من

۱- خداوند بر این بنده حقیر لطفی کبیر فرمود تا دینش را در قوم ایرانی که عاشق ترین اقوام بشری بر اویند مردمی و امی و بومی نمایم و نیز اسلامش را در عصر جدید به بیان و منطق مدرن آورم و آخرالزمانی سازم و از مصادره و اسارت نژادپرستی عربی برهانم و جهانی اش کنم.

سپاس او را که مرا در این امر کبیر یاری فرمود و به پیروزی رساند.

استاد علی اکبر خانجانی
نامه های عرفانی ص ۲۳۰

مومن در سیطره حاکمیت ظلم چه کند؟

۲- هر حکومتی تجسد و تجلی نفس اماره آن جامعه است که بر آن جامعه حکم می راند و بدینگونه عدل خدا بر روی زمین جاری می شود.

۳- بر جامعه ای که اکثر مردمش مؤمنانند حکومتی مؤمن حکم می راند. بر جامعه مشرک هم حکومتی مشرک فرمان می راند و بر جامعه ای کافر هم حکومت کافر و بر منافقان هم منافقان و الی آخر.

۴- حال تکلیف انگشت شمار مؤمنان در سیطره جباریت چیست تا از ظلم حکومت مبرا باشند؟

۵- مؤمنان بایستی همه موارد مظالم و مفاسد و جباریت حکومت را در نفس و زندگی خود ببینند و تصدیق کنند و از آن جداً توبه نمایند و نفس و زندگانی خود را ظلم زدائی کنند تا از ظلم حکومت در امان بمانند تا مجبور نشوند که نان حکومت بخورند و به ظلم خدمت کنند.

استاد علی اکبر خانجانی
نامه های عرفانی ص ۱۷۴

علل بیماری

۶- برخی امراض جسمانی مصلح و درمانگر و مهار کننده افکار و امیال و احساسات ناحق و بیمار ما هستند.

به همین دلیل بیماران جسمانی به لحاظ روانی و شخصیتی و اخلاقی در جرگه صالح ترین انسانهای روی زمین می باشند و کم شرترین افراد در هر جامعه ای تلقی می شوند به لحاظ اخلاقی.

۷- برخی دگر از امراض عذابند و پاک کننده مفاسد نفس بشرند و برخی هم هدایت کننده انسان بسوی حقیقت می باشند. و برخی اجابت کننده مجموعه ای از دعاهای فرد بیمارند.

۱۸- کبر و غرور اساس کفر و تبهکاری و گناه بشر است و در هیج واقعه ای همچون امراض شدید، این صفت ابلیسی در بشر زائل نمی شود و لذا دل به خداوند نزدیکتر می شود.

استاد علی اکبر خانجانی
حق بودن ص ۲۳ و ۲۴