𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago
«گام ششم سینما اشباح»
•پخش فیلم «volver»
•با تحلیل و بررسی مازیار اسلامی
•سهشنبه ۲۰ مردادماه
•ساعت ۱۸ اکران فیلم
•ساعت ۲۰ نقد و بررسی
•ظرفیت این جلسات محدود میباشد.
•برای رزرو به شمارهی 09354868708 در تلگرام و یا در دایرکت اینستاگرام پیام دهید.
Instagram: flanuerscircle
Telegram: @flanuersartcircle
یکی از نقدهای اصلی به سینمای آزاد از درون همین فرایند گسترش و تأمین مالی آن سربرمیآورد: سینمای آزاد که در ابتدا تماماً متکی به سرمایهی شبکهی روابط اعضای خودش بود(۴)، از حدود سال ۵۲ زیر چتر حمایتی رادیوتلویزیون ملی ایران قرار گرفت: پولها و امکاناتی هرچند «به اعانه و حداقلی»(۵)، به آنها داده و برنامهی تلویزیونی و رادیویی در اختیارشان گذاشته شد، و حتی جشنها و میهمانیهایشان زرق و برق گرفت. در یکی از همین نقدها، همراستا با تحلیل داریوش عیاری در یادداشت «تکلیف من با سینمای آزاد چیست؟» که در بولتن شمارهی دو سینما آزاد منتشر شده بود، اینگونه استدلال میشود که نهادیشدن سینمای آزاد و تبدیلشدنش به قسمتی از پروسهی تأمین نیرو برای سینمای بدنه باعث شد آن کیفیت خاص تجربهگرای سینمای آزاد از بین برود(۶). یا به بیان دیگر، با درگیر شدن افراد سر مسائل «درونسازمانی و ایدئولوژیک» عملاً «پتانسیل انقلابی» آن هدر شود(۷). اما این سؤال بیپاسخ میماند که بدون این همکاری با تلویزیون چقدر امکان گسترش سینمای آزاد وجود داشت؟
سینمای آزاد نه کلیتی یکپارچه، که تشکیلاتی بود همچون یک مجمعالجزایر یا فدراسیونی از دفترهای مختلف در سطح کشور. هر دفتر استقلال نسبی خود را داشت و در عین حال بهواسطهی جابهجایی وسایل تولید، برگزاری جشنوارهها و کلوبهای نمایش فیلم با دفترهای دیگر نیز در ارتباط بود. علاوه بر فرایندهای نسبتاً دموکراتیک درون هر دفتر، شوراهای مختلفی نیز وجود داشت که برای تصمیمگیریهای کلی کشوری به کار میرفت. هرچند باکیده(۸) در نقد تند خود به نصیبی(۹) ایدهی «تصمیمگیری شورایی» را حاصل سالهای پایانی سینمای آزاد میداند(۱۰)، اما در روایتهای مختلفی میتوان رد این شیوهی دموکراتیک حل مشکل را پیشتر نیز در سینمای آزاد گرفت.
از سمت دیگر، سازماندهیْ بیش از اینکه مبتنی بر الگویی دیکته شده باشد، توسط خود اعضا در هر دفتر خاص و با توجه به نیازهای خودشان و از خلال آزمون و خطا شکل گرفت. این ایده حتی بعدتر در شکل دورههای آموزشی کارگاهی سینمای آزاد نیز تجلی کرد؛ یعنی آموزشی که مبتنی بر سروکلهزدن خود آدمها با وسایل زیر نظر یکی از اعضاء باتجربهتر گروه بود. جای دیگری که میتوان رد این رویکرد را دید مواجههی اعضاء سینمای آزاد با جشنواره و جایزه بود؛ جایی که به مرور با آگاهی از تأثیرات منفی آن سعی کردند روشهای بدیلی برای برگزاری جشنواره پیدا کنند. این امور باعث شد که سینمای آزاد «یک دانشگاه آزاد هنری اجتماعی» شود؛ دانشگاهی که اعضایش «همزمان شاگرد و معلم»(۱۱) بودند.
همین خصلتهای نامتمرکز، شورایی و مبتنیبر یادگیری کنشی بودن(۱۲) سبب شد که سینمای آزاد بستر مساعدی برای بروز شکافهای اجتماعی آن زمان شود: شکاف گستردهی مرکز-پیرامون و طبقاتی، و تنشهای حاصل از پروژهی مدرنیزاسیون پهلوی دوم. تا جایی که ساواک مجبور شد برای کنترل آن مداخله کند.
اما سوای آن چیزی که سینمای آزاد بود، احضار آن در لحظهی کنونی چه فایدهای دارد؟ ما در «مداخله» میپرسیم بازخوانی تجربهی سینمای آزاد چه چیزهایی میتواند به مبارزهی کنونی ما برای تغییر وضعیت اضافه کند؟
علاوه بر بصیر نصیبی بهعنوان یکی از پیشگامان سینمای آزاد که پرچم آن را هیچگاه زمین نگذاشت، چندین پروژهی پژوهشی و نشست پیرامون ابعاد مختلف سینمای آزاد در دههی گذشته شکل گرفت: پروژههایی که احتمالاً ما فقط دسترسی اندکی به ابعاد احتمالاً گستردهی آنها داریم. ما میخواهیم از شما دعوت کنیم در این گفتوگوی عمومی شرکت کنید: اگر پژوهشی دربارهی سینمای آزاد کردهاید یا میشناسید آن را با ما به اشتراک بگذارید. اگر هم علاقهمند هستید، برای ما بنویسید که بازخوانی تجربهی سینمای آزاد چه نسبتی با لحظهی کنونی ما دارد.
(۱) گفتگو با مسعود معمار، آبان ۹۴، سایت سینمای آزاد
(۲) اعداد بر اساس روایت بصیر نصیبی
(۳) گزارشی از سینمای آزاد در اصفهان، اردوان تراکمه، سایت میدان
(۴) «بدون کمک از هیچ جا با پول توجیبی بچهها و کمکهای برخی از سینماگران حرفه ای»: کارنامه، بصیر نصیبی، سایت سینمای آزاد
(۵) به قول نصیبی
(۶) پنجاه سال سینمای آزاد، اردوان تراکمه، سایت میدان
(۷) احضار اشباح سینمای آزاد بر ویرانههای اصفهان، رضا تاجمیر، سایت میدان
(۸) از اعضاء سابق سینمای آزاد
(۹) از بنیانگذاران و شخصیتهای برجسته سینمای آزاد
(۱۰) تاریخ سینمای ایران، مسعود مهرابی، ص۳۵۶
(۱۱) گفتگو با مسعود معمار، آبان ۹۴، سایت سینمای آزاد
(۱۲) Action learning
این روایتی از سینمای آزاد اهواز است(۱)؛ روایتی که در کنار روایتهای بسیار دیگر از سینمای آزاد ایران، به شکلی پراکنده تصویری از آنچه را که در آن ده سال اتفاق افتاد در ذهن ما رسم میکند: تشکیلاتی که به شکل نامتمرکز اداره میشد، گستردگی آن حدود ۲۰ شهر ایران را در بر میگرفت، و تقریباً ۳۰۰ سینماگر عضو آن بودند که در طول ده سال نزدیک به هزار فیلم ۸ میلیمتری ساختند(۲). اما واقعا سینمای آزاد چه بود؟
بیش از پنجاه سال پیش، یعنی در ۱۱ مهرماه ۱۳۴۸، گروه اندکی از دوستداران و هنرجویان سینما در تهران آغاز به برداشتن قدمهایی کردند که به مرور منجر به پدیدآمدن تشکیلاتی شد که بیشک میتوان آن را نمونهای از امکان تحقق شیوههای بدیل در تولید هنر دانست. سینمای آزاد از درون تنشی سربرآورد که حاصل تباین سنت فیلمسازی تثبیتشدهی آن زمان، یعنی آن چیزی که به کنایه فیلمفارسی خوانده میشد، و اولین خروجیهای نظام آکادمیک فیلمسازی ایران و همدستهای آنها در حلقههای روشنفکری و هنری بود؛ و شاید در یک نگاه وسیعتر، تلاش طبقهی متوسط جدیدِ حاصل پروژههای اقتصادی و سیاسی دههی ۴۰ برای تثبیت خود. اما عملاً بهواسطهی شکل گسترشیافتن نامتمرکز آن، خود تشکیلات سینمای آزاد تبدیل به پلتفرمی برای نزاعهای گستردهتر اجتماعی شد. تشکیلاتی که هرچند ده سال بعد، در کوران انقلاب ۵۷، از هم پاشید، اما تاریخ/اسطورهی آن در ذهن بسیاری به جای ماند. تاریخ/اسطورهای که بیش از هر زمان دیگری در دههی ۹۰ بارها و بارها احضار شد تا همین نامیرایی آن، بیش از هرچیزی، حامل یک پیام صریح باشد: لحظهی کنونی تشنهی شکل بدیلی از سینما است.
از بُعد تشکیلاتی، سینمای آزاد در ابتدا قرار بود جایی برای نمایش فیلمهای عموماً دانشجویی دانشکدهی هنرهای دراماتیک و مرکز آموزش تلویزیون (بعداً مدرسهی عالی تلویزیون و سینما) باشد، اما به سرعت جریان ساخت فیلم نیز به آن افزوده شد. سپس شهرهای دیگر نیز یک به یک به آن پیوستند. جشنوارههایی برای نمایش فیلمها ترتیب داده شد. وسایل فیلمسازی -همچون دوربین، فیلم خام، ابزار مونتاژ- در اختیار اعضا قرار گرفت و دستبهدست شد. کلاسهایی برای آموزش فیلمسازی برگزار و نشریه و کتاب منتشر شد. و گام به گام، شبکهای از روابط، امکانات، و موقعیتها شکل گرفت که تقریباً در تمام کشور گسترده بود.
«نکتهی مهمی که در هستههای سینمای آزاد در اصفهان، تهران و شهرهای دیگر خودنمایی میکرد ارتباط زنده و پویای آنها با مردم بود، به طوری که در آن فضای تسلط فیلمفارسی آنها توانستند به وسیلهی اکران منظم فیلمهایشان در خانهها، دانشگاهها و مکانهای غیررسمیای از این دست، خارج از سالن های بزرگ نمایش رسمی فیلم، و به دور از استبداد پخش رسمی، مخاطبان خودشان را به شکلی پویا و زنده خلق کنند.»(۳)
«ما دارای یک نظم نیمهحرفهای بودیم. بعضی از ماها بیشتر فنی بودند و بعضی دیگر بیشتر ادبی و محتوایی با گرایشهای سیاسی چپ. ما فیلمهای ساختهشده را ابتدا در دفتر سینمای آزاد برای اعضا نشان میدادیم و بر روی آن بحث و گفتوگو می کردیم. [...]ما فیلمهایمان را در جلسات نمایش فیلمی که برای مردم برگزار میکردیم نشان میدادیم و به جشنوارههای مختلفی که در آن دوران بود میفرستادیم. در یک چیز همهمان مشترک بودیم: درسنخواندن، و خوره کتاب و مجله و سینما بودن، و البته رفیقباز بودن، و صادقانه با همدیگر کارکردن، تا آثار بهتری بسازیم.»
«گام پنجم سینما اشباح»
•پخش فیلم «ugetsu monogatari»
•با تحلیل و بررسی مازیار اسلامی
•سهشنبه ۳۰ مردادماه
•ساعت ۱۸ اکران فیلم
•ساعت ۲۰ نقد و بررسی
•ظرفیت این جلسات محدود میباشد.
•برای رزرو به شمارهی 09354868708 در تلگرام و یا در دایرکت اینستاگرام پیام دهید.
Instagram: flaneurscircle
Telegram: @flanuersartcircle
فیلم-تئاتر مارکس و کوکاکولا
نویسنده: نیل اسکو
کارگردان: کیانوش اخباری
بازیگران: بهرام تشکر، نسرین درخشان
دی و بهمن ۱۳٩۵
YouTube
فیلم-تئاتر مارکس و کوکاکولا│ نویسنده: نیل اسکو│ کارگردان: کیانوش اخباری
مارکس و کوکاکولا تماشاخانه پالیز - سالن ٢ │ دی و بهمن ۱۳٩۵ لینک گفتگوی تیوال با کیانوش اخباری درباره مارکس و کوکاکولا https://www.tiwall.com/podcasts/interview.kianooshakhbari?play=1 نویسنده: نیل اسکو کارگردان: کیانوش اخباری بازیگران: بهرام تشکر، نسرین…
▪️ژان-لوک گدار در مصاحبهای که در سال ۱۹۸۰ با جاناتان رُزنبام، نقدنویس شهیر آمریکایی، داشت گفت «من در مرز زندگی میکنم». این سخن نشان میدهد گدار در تمام سالهای فعالیتش خودداری کرد ازینکه به این یا آن طرف مرز بسنده کند: به فیلم یا ویدئو، به تصویرها یا کلمهها، به فرانسه یا سوئیس، به قصهها یا جستارها یا آزمونهایی نامتعارفتر از آنکه بتوان نام آزمون رویشان گذاشت. گدار در ادامه به رزنبام میگوید، «تنها دشمنان ما آدمهاییاند که بندۀ عادتند، فرق نمیکند بانکدار باشند یا نقدنویس ... آدمها به بدن خود به چشم قلمروهایی سرزمینی مینگرند و به پوست بدنشان به چشمِ مرز آن قلمروها، و خیال میکنند پا که از این مرز بیرون بگذارند دیگر خودشان نیستند. اما روشن است که زبان را برای عبور از مرزها ساختهاند. کشور واقعیِ من زبان است و قلمرو سرزمینی که در آن زندگی میکنم فیلمها.»
— The Films of Jean-Luc Godard: Seeing the Invisible (Cambridge Film Classics) – David Sterritt 1999.
— Jean-Luc Godard, Self Portrait, March 2020.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 days, 2 hours ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months ago