گوشه‌ای فلمِ little women:📽 اِمی، آهی کشید و گفت: " آقای دیویس می‌گوید همان‌طور که حیوانات، مثلا گربه، را می‌شود تربیت کرد دختران را نیز می‌توان تربیت کرد و این برای آینده آن‌ها بسیار مفید خواهد بود."

گوشه‌ای فلمِ little women:📽
اِمی، آهی کشید و گفت: " آقای دیویس می‌گوید همان‌طور که حیوانات، مثلا گربه، را می‌شود تربیت کرد دختران را نیز می‌توان تربیت کرد و این برای آینده آن‌ها بسیار مفید خواهد بود."

ای که از ندیدن رویت کور گشتم
دمی رخ بنمایان که بینا شوم
۱۴۰۰/۱۱/۲۹
فرزام سروری

*🕊 #شما_فرستادید ✨|* @kahkashan_dastan

**ولی هیچ‌چیز زیباتر از این نیست
که پس از یک دلمردگیِ دراز،
بارِ دیگر نور در وجودت سر بر آورد...

✍🏻 #فردریش_هولدرلین 📚 #گوشه_نشینان_یونان@kahkashan_dastan🦋✨**

سرگذشت لیا
قسمت چهل و دوم
نویسنده جسمین
_ برایم دروغ میگفتی_مهراب،خانم کوچک سر،عصابم راه نرو مه بتو دروغ نگفتیم واقعین میخاستم متعجب بسازم ته اما خودت خرابی،کدی_لیا مه چیکار کدیم؟_مهراب،میای یا نه ای را بگو؟_لیا نخیر نمیایم یعنی نمیتانم_مهراب،میتوانی،اما نمیخای_لیا بیبین مه و تو هیچ رابطه،نداریم با هم از،کدام نگاه مه ترا بیبینم _مهراب افرین گپ ته گفتی یعنی مرادوست نداری،هیچ تو ؟_لیا،دوستت دارم اما این گپ نمیشود که من در نیم شب،بیایم مهراب جانم ما حتی نامزد نیستیم تو چقسم مرا دوست داری،که حتی مادر ته ناوردی با خودت بعدش با بی شرمی تمام عیار میگی بیا تو مرا چی فکر کردی؟؟_مهراب،خانم کوچک ای،گپایت یادم نمیره درست اس،نیا وها مادرم اگر میامد مصرف،دو چند میشد،مه گفتم خاطر،گپای خواستگاری یک مدت باید صبر کنی_لیا خو صبر میکنم تا او زمان اما نمیخایم قبل او ازم اشتباهی سر بزند لطفان مرا درک کن _مهراب افرین خانم کوچک حالا بگو میای،خیلی دلم برایت تنگ شده_لیا مهراب تو چرا گپای مه جدی نمیگیری چند لحظه قبل چی گفتم برایت نمیتوانم و منم دلتنگت شده ام اما نمیتوانم فامیل مه ازاد نیست مرا در روز،روشن تنها جای نمیمانن تو هنوز شب،میگی_مهراب درست اس نیا_لیا لطفان قهر نکو زنگ بزنم؟_مهراب نخیر ضرور نیست شبت خوش _لیا افف نکو ایقسم لطفان مرا جیگر خون نساز،_مهراب جیگر خونی مه هیچ است برایت وقتی تو اندک جیگر خون میشی،نفسم میگیره اما تو اصلان در قصه من نیستی _لیا استم اما نمیتوانم چطور کنم 😥_مهراب خب گریه نکو برو بخواب شب خوش باز گپ خاد زدیم _لیا خاد زدیم ها؟_مهراب امم برو دیگه _لیا ایتو برم که روی مرا نبینی دیگه _لیا بعد گفتن این جمله تلفونش را خاموش میکند و تا صبح اشک میریزه صبح تلفونش را روشن میکند بازم میبیند مهراب استوری گذاشته ولی برای لیا نه برای عشق،اولش با دیدن استوری قلب لیا بیشتر میشکند انقدر گریه میکند که از،حال میرود ضعف میکند 😥

@kahkashan_dastan

سرگذشت لیا
قسمت چهل و یکم
نویسنده جسمین
_ مشکل نیست خودت گفتی شب،گپ میزنیم منم مزاحیمت نشدم _مهراب،تو مزاحیم نیستی هیچ وقت برای من شیرین قلبم پیام میفرستادی من جواب میدادم ومه خاطر،زنگ زدن گفتم نمیتانم گپ بزنم در مسج نی جانم _لیا گپ باز،دیگه طرف نبر لطفان _مهراب مه کجا گپ دیگه طرف بردیم ها اصلان گپای،مه سر تو خوش نمیخوره بهانه ناق میکنی_لیا بیبین گپ کجا ها بردی باز _مهراب ها وقتی حقیقت میگم باز،ایتو میگی_لیا عاقای مه حوصله جنگ ندارم_مهراب بگو حوصله مرا نداری،جنگ بهانه نکو_لیا ترا چی،شده،عاقای_مهراب چرا مرا چی شده خانم کوچک؟_لیا کدام گپ از،من پت کدی،تابحال؟_مهراب این گپ از،کجا شد چرا گپ پت کنم_لیا بگو پت کدی یا نه_مهراب،نخیر پت نکدیم چرا؟_لیا دروغ میگی،پت کدی بیبین تا حالا چپ بودم تا خودت بگوی اما نگفتی_مهراب چی را باید بگویم خانم کوچک_لیا خونسردی،مهراب مرا دیوانه میکرد عصابم به هم خورد و هر گپ پیش امد را نثارش،کردم تو را امروز دیدم اوووو_مهراب کجا دیدی،_لیا در بیرون موتر سفید بود در،،،،ست پیش روی نشسته بودی و یک بچه دیگه هم پیشت بود بلوز،سیاه پطلون آبی کوبای پوشیده بودی عینک هم به چشمت بود درست مثلی همیشه_مهراب،اففف خانم کوچک البطه مرا خیالی دیدی،_لیا مه درست دیدم با تمام هوش،و حواس حتی چند بار چشمای مه باز،و بسته کردم _مهراب بازم جانم شاید کسی دیگه بوده_لیا مه مطمعین استم تو بودی ترا بر سر من قسم بگو امدی دبی ؟؟؟_مهراب زده پلان های،مه خراب کدی _لیا پلان چی_مهراب،مخواستم ترا سپرایز،کنم اما تو پیش،از،سپرایز کردن مه مرا دیدی او چشمای تو مچم چقسم چشم است هیچ چیز پنهان نمیمانه ازش _لیا خب که چی،_ مهراب،چی چی ها بفام دیگه_لیا چی را_مهراب،خانم کوچک مه امدم بلی دیروز،و خواستم ترا غافلگیر بسازم _لیا،جدی راست میگی _مهراب بلی،مقبولم مه خواستم ترا متعجب بسازم لیا امده میتوانی،پیشم_ لیا دیدی مه خو گفتم دیدیم ترا باز منکر میشی چشم های مه ترا از راه دور هم شناسای میکند عاقای 🥹 و در،این شب،هرگز، امکان ندارد بیایم _مهراب،چرا مه از،افغانستان خاطر تو امدم تو تا هوتل امده نمیتانی،خاطر مه؟_لیا تو خاطر مه اگر میامدی مرا میگفتی یک بار،او هم سپرایز میشد اما خوب،یک روزگذشته حالا میگی امدیم او هم که مه گیرت کدم اگر نی بازم برایم دروغ......

@kahkashan_dastan

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

برای عضویت در کانال های کاملا اسلامی و اخلاقی با نظم و قوانین خاص خود لطفا روی اسم شان کلیک نمائید.
برای شرکت در این لیست ها👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

@Nikravesh2024

📝 • اگر دیدید زمانی رسید که اگر فردی در حمایت از حکومت حرفی زد، از سوی باقی افراد جامعه بشدت مورد تمسخر و حمله و خشونت قرار میگیرد،
بدانید آن حکومت سقوطش حتمی و نزدیک خواهد بود...

🖋 جوزف گوبلز

@kahkashan_dastan

اگر با جمله خویشانم
چو تو دوری پریشانم

#مولانای_جان

@kahkashan_dastan🦋✨

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

برای عضویت در کانال های کاملا اسلامی و اخلاقی با نظم و قوانین خاص خود لطفا روی اسم شان کلیک نمائید.
برای شرکت در این لیست ها👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻

@Nikravesh2024