رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

Description
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان

از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد

این تالار بازتاب دهنده برداشت‌های گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستان‌های شاهنامه است.

گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week, 2 days ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

3 weeks, 5 days ago
**نخستین اعلامیه حقوق بشر**

نخستین اعلامیه حقوق بشر

*✍️*** #فریدون_جنیدی

آثار ایرانی پر است از بهره‌گیری از اندیشه‌های گذشتگان. نمونه را در کتاب «حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان» در سال ۱۳۷۸ نشان دادم که اندیشمندانی چون نجم رازی و نسفی و سهروردی چگونه از فرهنگ نیاکان خود برخوردار بوده‌اند. در همان جا آشکار شد کورش هخامنشی نیز چون دیگران برخوردار از همان فرهنگ بوده است که ریشه در «گاهان» و دیگر اندیشه‌های پیش از خود دارد و پس از دست یافتن به بابِل نوشته‌ای را که امروز «اعلامیه حقوق بشر» می‌خوانند، برای آگاهی بابِلیان صادر می‌کند.

اروپاییان که پیشینه خویش را فراموش کرده‌اند، و با سردرگمی درباره گذشته جهان می‌زیند، و هر چیز را در جهان شرق ببینند، گمان می‌برند آن نخستین چیز است و برای نخستین بار هم در جهان پیدا شده و آگاهی آنان از آن، نخستین آگاهی در جهان است، درباره این «استوانه» یا همان «اعلامیه حقوق بشر» نیز همین داوری را دارند.

اما باید دانست که بسا از آیین‌های نیک گذشتگان، بی‌نوشته و آیین‌نامه، هنوز نیز در ایرانِ فرهنگی مو‌به‌مو به کار گرفته می‌شود؛ همچون پذیرش مهمان و دادن خوراک به درماندگان، بزرگداشت بزرگتران، خواستن آمرزش و مهمانی‌کردن مردم برای آرامش روان درگذشتگان، نسوزاندن هیزمِ تر، بیرون نکردن جانوران از خانه تا دمِ مرگ، نیازردن زمین و تمایل به آبادانی آن، خوراک دادن به پرندگان، نچیدن میوه نارس و ... .

این آیین‌ها و بسیاری دیگر در زمان کورش نیز به‌نیرو بود و همگان می‌دانستند که چگونه باید در جهان پاک و سپند و استوار بزیند. پس نوشتن آن فرمان در بابل برای آگاه کردن دیگران از آیین‌های زیست ایرانی است که پیش از آن در ایران روان بوده.

در این میان گروهی از وابستگان به صهیونیسم، تلاش کردند با مبدأ قرار دادن شاهنشاهی هخامنشی به سرسلسلگی کورش و نهایتا شاهنشاهی مادها برای تاریخ ایران باستان، بر ۲۵۰۰ ساله بودن تاریخ ایران یا کمی پیشتر از آن پای فشرند و در این باره هنوز هم افسانه‌های نادرست و ناراست فراوان به هم می‌بافند که خواننده را شگفت‌زده می‌کند.

در در دفترنخست کتاب داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی در سال ۱۳۹۲ نشان دادم که تاریخ ایران بسیار دورکرانه‌تر از آن است که جدول‌های تاریخ غربیان گنجایش آن را داشته باشد و ۳۰۰۰ سال پیش به این سو که زمان پدیدار شدن یونان باستان و مادها و هخامنشیان و ... است در برابر تاریخ گسترده چند ده هزار‌ساله نیاکان ما چیزی نیست.

این نیز پیداست که در چنین تاریخ دورکرانه‌ای، درخشش‌ها، برجستگی و شگفتی‌های بسیار بزرگ‌تر و ارجمندتری از نوشته بابِل در زمان کورش وجود دارد که بَر و میوه تلاش نیاکان ما، مادران و پدران خردمندمان، در پیشرفت‌های دانشی و آیین‌های شگفت فرهنگی است و هنوز در جوامع بشری ارزشمند و مایه ارج نهادن و احترام است.

از جمله کارهای کورش به پیروی از آموزه‌های نیاکانش ساختن معابد دین‌های دیگر و بازگرداندن تندیس‌هایشان به آن معبدها، و آزاد کردن یهودیانی است که در بابل به بیگاری و زنجیر کشیده شده بودند.

کورش هخامنشی مردی بزرگ و پادشاهی نیک بود و به اسارت و کشتن و آزار مردمان فرمان نداد و کتاب‌های مذهبی از او به نیکی یاد کرده‌اند... اما استوانه پیدا شده از او، اعلامیه حقوق بشر نیست، و او، داستان گشودن بابل و آزاد کردن قوم یهود و بازگرداندن آرامش، و گرامیداشت اندیشه دیگران را، همچون یک برگ از تاریخ ایران، نه بیشتر و نه کمتر، بر آن استوانه، نوشته است؛ اما مدعیان حقوق بشر که در میان این نوشته سخنانی درباره حقوق بشر می‌یابند، باید بدانند که سده‌ها و هزاره‌ها پیش از کورش، این داد در ایران بزرگِ باستان فراهم آمده و به آیین بوده است. و «نخستین اعلامیه حقوق بشر» در نامه‌های ایرانی، وابسته به دوران خانه‌سازی بشر است به نام «پَرَداتَ paradāta».

«پَرَ» همان است که «prime» انگلیسی و «prim» آلمانی با آن هم‌ریشه است که همان «نخستین» باشد؛ و «داتَ» همان «داد» و «قانون» است.

نرم‌نرم با پیشرفت کارها در ایران و پیدایش اندیشه‌ها و دگرگونی‌های روی به بِهی در اندیشه ایرانی، به قانون یا دادِ نخستین بندهایی افزوده شد که کورش نیز ماننده هر ایرانی دیگر، سر به فرمان آن داشته است، و به هنگام گشودن بابل، بخشی از آن را که در نبرد بایسته می‌نمود، به کار بسته است.

🚰 #بنیادـنیشابورhttps://t.me/bonyad_neyshaboor

*🆔*** @XeradsarayeFerdosiYazd

3 weeks, 6 days ago

گذار از ساستار به اَورند
(گزارش تاریخی استوره خیزش فریدون و کاوه)
۳ - شرایط عینی بایسته دگرگشت (۱)
(اقتصاد و فناوری ایرانیان در روزگار ضحاک)

ارائه:#سیروس_حامی
هنگام : شنبه دوازدهم آبان۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»

*🆔*** @XeradsarayeFerdosiYazd

1 month ago

🏛**گرگها در کمینِ دِه...

🪶امروز صبح در اخبار خواندم که به ادعای برخی رسانه‌های ترکیه تروریست‌های پانکردی پژاک که یکی از شاخه‌های پ‌ک‌ک نیز محسوب می‌شود نیروهای خود را آماده کرده است تا وقتی اسرائیل به ایران حمله کند، در صورت آماده بودن شرایط در استان آذربایجان غربی وارد عمل شود و عملیات تروریستی انجام دهد و جنگ قومیتی راه‌اندازی کند تا با این طریق زمینه تجزیه ایران و تشکیل کشور جعلی کردستان را رقم بزند. ماجرای ادعای امارات بر تعلق جزایر سه‌گانهٔ ایرانی به خودش را هم که شنیده‌اید؟ از موضع طالبان در شرق ایران و جفتک‌پرانی‌های الهام علی‌اف در باکو هم که نیک آگاهید.

🪶وقتی همهٔ اینها را در ذهنم مجسم کردم ناخودآگاه به یاد ماجرای خسروپرویز و پسرش شیرویه افتادم. در شاهنامه آمده وقتی خسروپرویز در حبس پسر نابکارش شیرویه گرفتار است، هنوز دل و جانش مالامال از عشق به ایران است. یکی از اتهامات او این است که چرا بزرگان و دلاوران و پهلوانانِ نخبهٔ ایران را در مرزها مستقر کرده است. خسرو وقتی با این پرسش مواجه می‌شود به شیرویه می‌گوید که همین کار برای حفاظت و حراست از مرزهای سرزمینی ایرانشهر درست است و تو هم بعد از من باید همین کار را بکنی. بعد از نیای خود کسری‌انوشیروان نقل و قولی می‌کند که هنوز بعد از هزاران سال وقتی به اوضاع و احوال این روزهای ایران می‌نگرم می‌بینم چقدر این حرف دقیق، سخته و سنجیده است.

🪶خسرو به شیرویه می‌گوید: یکی از شاهان هند به انوشیروان نوشته بود که کشور بهشت‌آسای شما غبطهٔ تمام همسایگان است. او ایران را به باغی خرم تشبیه می‌کند که همه می‌خواهند از دیوارهای آن بگذرند و وارد باغ شوند. در بندهشن (ص ۱۴۱) آمده است « هیون و ترک به بس شمار و بس درفش در ایرانشهر بتازند. این ایرانشهر آبادان خوشبوی را ویران کنند‌».
باری خسرو به شیرویه می‌گوید آگاه باش:
که ایران چو باغی است خرم بهار
شکفته همیشه گل کامگار
پر از نرگس و نار و سیب و بهی
 چو پالیز گردد ز مردم تهی،
سپرغم یکایک زبن بر کنند
 همه شاخ نار و بهی بشکنند
 سپاه و سليح است دیوار اوی
به پرچینش‌بر، نیزه‌ها خار اوی
 اگر بفگنی خیره دیوار باغ
 چه باغ و چه دشت و چه دریا چه راغ
 نگر تا تو دیوار او نفگنی
 دل و پشت ایرانیان نشکنی
 کزان پس بود غارت و تاختن
 خروش سواران و کين آختن
 زن و کودک و بوم ایرانیان
 به اندیشه بد منه در میان
 اما سالی چند از مرگ خسرو پرویز نمی‌گذرد که این باغ خرم بهار به ریگستان سرزمین‌های حجاز وصل می‌شود و دل و پشت ایرانیان برای همیشه شکسته می‌ماند.

كركس و كفتار دارد باغِ ما
تا بخواهی، مار دارد باغِ ما
بلبلان، از باغ ما كوچيده‌اند
جای بلبل، سار دارد باغِ ما
باغ پهلویی، ببین! گل کرده است
گل ندارد، خار دارد باغِ ما
بر دلش داغِ بهاران مانده است
حسرتِ ديدار دارد باغِ ما
سر درختی‌های ما يخ بسته است
سرنوشتی تار دارد باغِ ما
برخلافِ آنچه مردم گفته‌اند
باغبان، بسيار دارد باغِ ما
بوي باروت است جای بوی گل
وحشتِ كشتار دارد باغِ ما
در ميانِ دهكده پيچيده است،
ديوِ آدمخوار دارد باغِ ما
باغ، تا باغی شود بارِ دگر
صد هزاران كار دارد باغِ ما
وصفِ باغِ ما، به «كيوان» رفته است
يک جهان اَسرار دارد باغِ ما

بامهر
بهادر قاسمی - انجمن شاهنامه‌خوانی هما**@shahnamehferdowsiii

https://t.me/ShahnamehToosi

1 month ago
***🔴******🔴******🔴*** سندی جالب توجه از تات …

🔴🔴🔴 سندی جالب توجه از تات زبان بودن مردم باکو در ۱۳۳ سال پیش!!

تاتی با توجه به این که یکی از زبان‌های ایرانی شمال غربی است بیشترین نزدیکی را به زبان‌های فارسی، تالشی، کردی، گیلکی، مازندرانی و بلوچی دارد. برخی به شباهت‌های تاتی با اوستایی اشاره داشته‌اند.

د. دیاکونوف گفته:
«در زمان حاضر هم تات‌ها و تالشان و گلیک‌ها و مازندرانی‌ها به زبان‌هایی سخن می‌گویند که خود بقایای زبان هند و اروپائی می‌باشد که در آغاز زبان
ماد شرقی بوده‌است.»

همچنین تات واژه‌ای است که ترک‌زبانان برای مردم ایرانی‌زبان و ایرانی‌تبار یک‌جانشین به‌کار برده‌اند.به گفته هونی (۱۹۵۷) فارسی‌زبانان را تات می‌نامیدند.

برخی پژوهشگران معتقدند زبان تاتی، زبان قدیم مردم آذربایجان بوده و آذری نامیده می‌شده‌ که بعدا با اشاعه و استیلای زبان ترکی جایگزین شده است.
🌷🌹💐

کانال اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی
@ekotaa

*🆔*** https://t.me/ShahnamehToosi

1 month ago
**داستان تاریخی**

داستان تاریخی

#کورش_بزرگ و
عشق شکوهمند
#پانته‌آ و آبراداتاس
بی‌گمان تابلوی زیر روایت کننده ی یکی از جذاب ترین و دراماتیک ترین داستانهای تاریخ ایران است. این تابلو اثر وینسنت لوپز هنرمند اسپانیایی سده 18 می‌باشد.

داستان از این قرار است که مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به نزد کوروش آوردند. از آن جمله زنی بود بسیار زیبا که گفته می شد زیباترین ه زنان شوش به حساب می‌آمد و پانته‌آ نامیده می‌شد و شوهر او به نام آبراداتاس جانب پادشاه خود به ماموریت رفته بود.
چون وصف زیبایی زن را به کوروش گفتند و نیز از آبراداتاس نام بردند کوروش گفت صحیح نیست که این زن شوهردار برای من شود و او را به یکی از ندیمان خود سپرد تا او را نگه دارد تا هنگامی که شوهرش از ماموریت بازگشت او را به شوهرش بازسپارند.
در این هنگام اطرافیان کوروش با توصیف زیبایی های این زن به او گفتند لااقل یک بار او را ببین شاید که نظرت عوض شد! اما کوروش گفت : نه , می ترسم او را ببینم و عاشقش بشوم و نتوانم او را به شوهرش پس بدهم …
ندیم کوروش که مردی بود به نام آراسپ و پانته آ را به او سپرده بودند عاشق این زن شد و خواست که از او کام بگیرد. به ناچار پانته آ از کوروش درخواست کمک کرد و کوروش نیز آراسپ را سرزنش کرد و زن را از دست او نجات داد و البته آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای آن کار به دنبال آبراداتاس رفت (از طرف کوروش) تا او را به سوی ایران فرا بخواند .
سپس آبرداتاس به ایران آمده و از ما وقع اطلاع حاصل یافت. پس برای جبران جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.
می گویند در هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته‌آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «قسم به عشقی که من به تو دارم و عشقی که تو به من داری… کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم …»
خلاصه اینکه در جنگ مورد اشاره آبراداتاس کشته می شود و پانته‌آ به بالای جسد او می رود و به شیون وزاری می پردازد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش می کند که مواظب باشند کاردست خودش ندهد . شیون و زاری این زن عاشق هنوز در گوش تاریخ می پیچد و تن هر انسانی را به لرزه در می آورد که می گفت :«افسوس ای دوست باوفا و خوبم ما را گذاشتی و در گذشتی … به درستی که همانند یک فاتح در گذشتی»
پس از آن در پی غفلت ندیمه چاقویی که همراه داشت را در سینه خود فرومی کند و در کنار جسد شوهرش جان می‌سپارد .

هنگامی که خبر به کوروش می رسد ندیمه نیز از ترس خود را می‌کشد برای همین است که در تایلو جسد زنان دو تا است . و باقی داستان که در تابلو مشخص است . آری چنین است که بزرگمردی به نام کوروش در تاریخ جاودانه می‌شود.

#هفتم_آبان نکوداشت #کورش_بزرگ

https://t.me/ShahnamehToosi

1 month ago
***📖*** ***📖*** ***📖***[**#کوشانیان**](?q=%23%DA%A9%D9%88%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86)

📖 📖 📖#کوشانیان

🔵 کوشان نام یک شاهنشاهی در شرق ایران بود که از سال ۳۰ تا ۳۷۵ میلادی بر افغانستان، پاکستان، شمال هند، سغذ و خوارزم فرمانروایی میکردند. خاستگاه آنها « بلخ باستان » ( باختر ) و زبان آنها یکی از مهم‌ترین زبان‌های « ایرانی شرقی » بنام « بلخی / باختری » بود که از آن اسناد ارزشمندی بجا مانده

🔺 ریشه این مردمان ِ ایرانی‌تبار به قومی برمی‌گشت که چینی‌ها به آن « یوئه‌ژی » میگفتند و در هزاره نخست پیش از میلاد، در غرب چین در « حوضه رود تاریم » میزیستند. برخی‌ها این قوم را شاخه‌ای از مردمان « تخاری » ( یکی از اقوام کهن هندواروپایی ) میدانند و برخی نیز آنها را قومی سکایی ( شاخه شرقی ایرانیان ) میدانند که تحت تاثیر فرهنگ تخاری قرار داشتند

آنها در حملات هون‌ها ناچار به گریز از زادبوم خود شده و در سده دوم پیش از میلاد در ناحیه‌ای در شمال جیحون، در قلمرو پادشاهان یونانی‌بلخی ساکن شدند. این مردمان در نخستین سال‌های پس از میلاد، شاهنشاهی کوشانی را تشکیل دادند

🔺 یکی از بزرگترین پادشاهان کوشانی « کانیشکا » نام داشت. او پیرو دین بودایی بود، اما به فراوانی نام ایزدان زرتشتی در سکه‌ها و کتیبه‌های او بکار رفته است ؛ اورمزدو (اهورامزدا)، سروشرد (سروش)، ناراسا (نریوسنگ)، میرو (میثره)، مائو (ماه)، آتشو (آتر)، فرو (فر، خورنه)، اردخشو (اشی) و ...

یکی از مهم‌ترین کتیبه‌های کانیشکا، کتیبه رباطک است. این کتیبه به زبان بلخی و خط یونانی است و در متن آن به روشنی از « زبان ایرانی » ( اَریه ) یاد کرده است و منظورش همان زبان بلخی است. داریوش بزرگ هم در کتیبه بیستون، زبان پارسی باستان را زبان ایرانی ( اَرییه ) میخواند

🔷 سطر سوم کتیبه رباطک :
.
nobasto s(a)gōndi bagano sindado otēia i iōnaggo oaso ozoasto tadēia ariao ōs-
.
چنانکه خدایان خشنود شدند و او فرمانی به یونانی صادر کرد، سپس آن را به ایرانی (اَریایی، اَریه) ترجمه کرد
.
.
🔺 بررسی کامل این کتیبه را در مقاله دکتر جعفری دهقی بخوانید 👇

http://ensani.ir/fa/article/304301/کتیبه-رباطک

🔺 مقاله تجلی ایزدان زردشتی بر سکه های کوشانی، از سیروس نصرالله زاده 👇

http://ensani.ir/fa/article/382941/تجلی-ایزدان-زردشتی-بر-سکه-های-کوشانی

🆔 @iranzamin777

پ.ن:#کاموس_کشانی شاهنامه را می‌توان نمادی از «کوشانیان» در هزاره‌های پیشین دانست!

https://t.me/ShahnamehToosi

4 months ago

*? همراه با
?#دکتر_جلال_خالقی_مطلق *فرنشین #بنیاد_فردوسی_مشهد و #كانون_شاهنامه_فردوسي_توس *?#مقدمه‌ی_شاهنامه
✔️#بینش_شاهنامه ?یادداشت پنجم
گزینش :
♦️*#دکتر_بتول_فخراسلام؛ کارگروه دانش و پژوهش بنیاد فردوسی مشهد و کانون شاهنامه فردوسی توس

? ج. بینش پادشاهی

١.مشروعیت.
نخستین شرط پادشاهی برخورداری از مشروعیت است. اصطلاح مشروعیت در شاهنامه، سزاوار ی است... مشروعیت یعنی این که پادشاه از پشت پادشاه پیشین باشد و اگر پادشاه پیشین فرزندی نداشت، جانشین او نژاد خود را به یکی از شاهان پیش از او، و در صورتی که سلسله ای برافتد، نژاد خود را به یکی از شاهان پیشدادی یا کیانی برساند.شاهی که چنین شرطی را دارا باشد، اگر از تایید الهی نیز برخوردار، یعنی دارای فرّ... بود، می تواند به پادشاهی ایران برسد...

٢.داد
مشروعیت و حتی فرهمند ی الزاما دلیل داشتن صلاحیت نیستند.... بلکه او باید در طی فرمانروایی خود صلاحیت خود را نشان دهد... اهمیت فرّ و نژاد که با یکدیگر مشروعیت را می سازند،... در شاهنامه انکار نمی شود، ولی می گوید این دو به تنهایی بسنده نیست.بلکه پادشاه باید شرایط دیگری نیز داشته باشد....چیزی فزون تر از همه ی اخلاقیاتی که... برشمردیم این شرایط فهرست وار عبارتند از:
خداپرستی، دینداری، وفاداری، شرم، آهستگی، رادی، راستی، دلیری، پیمان نگه داشتن، خون نریختن، بخشایش، به بار نشستن (یعنی رسیدگی به شکایات مردم و امور کشور)، نگرفتن اموال مردم، نبستن خراج سنگین، آگاهی از کار کشور و از رفتار کارداران با مردم، بسط فرهنگ، آبادانی، صلح و امنیت، کمک به تهیدستان، مشورت با خردمندان،.... همه ی این صفات را که نام بردیم، می توان به "گوهر" یعنی فضایل ذاتی و "هنر"، یعنی فضایل اکتسابی تقسیم کرد...اگر پادشاه مشروع، که دارای نژاد شاهی و فرّ الهی است، ازین فضایل ذاتی و اکتسابی، یعنی از گوهر و هنر نیز برخوردار بود، بهره مند از " داد" است و او را دادگر می نامند....
بر طبق بینش پادشاهی در شاهنامه حتی تنها اندیشه ی بیداد ی در پادشاه، سبب از دست رفتن نعمت و برکت از کشور می گردد...."

آبشخور: ? https://t.me/bonyadeferdowsitous ? ? ? ? ?

?** https://t.me/ShahnamehToosi

Telegram

attach 📎

[‍](https://attach.fahares.com/qVxrrKuuqP2m1Dvyf9YSoA==) *****?*** همراه با
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week, 2 days ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago