ای ماه! در کنار تو گرم است زندگی
با اینکه برف آمده و ماه بهمن است...🙃
#سجاد_نجاری

هر شب اگر شراب بنوشم، صفا کنم
صد بار بهتر است از اینکه ریا کنم

وقتی خدا صدای مرا گوش می‌کند
دیگر نیاز نیست کسی را صدا کنم

یک پرتو از نگاه تو کافی‌ست در دلم
خورشید را چگونه در این خانه جا کنم؟

گفتی که ای غریبه به من کم نگاه کن
پس این نگاه را به کدام آشنا کنم؟

گفتم: در آتش غم عشقت نشسته‌ام
گفتی: هنوز مانده که آتش به پا کنم!

هر تار موی یار، خودش دلبری جداست
این قلب را به چند نفر مبتلا کنم؟

در راه عشق راه ندارد غم فنا
فرمان بده که جان خودم را فدا کنم

#سجاد_نجاری

شبیه برگ که در دست باد می‌افتد
به هر کجا بروی، بی‌اراده می‌آیم...
#سجاد_نجاری

مرا ببخش اگر دیر آمدم اما
بدان که آمدنم رفتنی نخواهد داشت...
#سجاد_نجاری

اگر امروز با دیروز یا فردا تفاوت داشت
چه بهتر می‌شد این دنیا و یک دنیا تفاوت داشت

ندیدم مثل موهای بلند مشکی‌ات جایی
چه شب‌ها بود در سال و شب یلدا تفاوت داشت

تنفر دارم از گرما و می‌دانی ولی یک بار
کنارت بودم و دیدم که این گرما تفاوت داشت

مرا رد کردی و گفتی شبیهت نیستم اما
شباهت هم اگر می‌داشتم آیا تفاوت داشت؟!

خودِ من هم به صحبت‌های این دل، دل نمی‌دادم
دل تنهای من با هر دل تنها تفاوت داشت

دم از تقوا زدی ای شیخ و در هر دم ریا کردی
تو تقوا کن ولی این کار با تقوا تفاوت داشت

امیدی بود مقداری برای زندگی کردن
اگر امروز با دیروز یا فردا تفاوت داشت...

#سجاد_نجاری

مانند یک گیاه که روییده در کویر
باید بدون هیچ کسی زندگی کنم...
#سجاد_نجاری

معرفی کتاب «تفاوت» ? - کتاب «تفاوت» دومین اثر سجاد نجاری (معلم و شاعر اهل کاشان) است که شامل اشعار وی می‌باشد. - نام این کتاب برگرفته از بیت زیر است: امیدی بود مقداری برای زندگی کردن اگر امروز با دیروز یا فردا تفاوت داشت... - کتاب «تفاوت» بزودی توسط یکی…

تقدیم چشم‌های تو جانی که در تن است
آن چشم‌ها که علت ویرانی من است

از کار بُرد عقل مرا چشم‌های تو
حقا که کاربرد تو از کار بردن است

باور نمی‌کنم که برای منی هنوز
گل از گلم شکفت که این گل، گل من است

دل بردنِ مداوم و دل دادنِ مدام
تکلیف ما و چشم سیاه تو روشن است

ای ماه! در کنار تو گرم است زندگی
با اینکه برف آمده و ماه بهمن است

#سجاد_نجاری

با بند بند جان و دلم عاشقت شدم
صدها هزار عاشق دیوانه در من است?
#سجاد_نجاری

تقدیم چشم‌های تو جانی که در تن است
آن چشم‌ها که علت ویرانی من است?
#سجاد_نجاری