بی‌کَسانیم، گذاری به سرِ ما که کند؟
مگر از گریه، گهی بگذرد آب از سرِ ما...

@melat_eshgh70

دانم که چرا خونِ مرا زود نریزی

خواهی که به جان کندنِ بسیار بمیرم...

@melat_eshgh70

شورِ شرابِ عشق تو آن نَفَسم رود زِ سر
کاین سر پُرهَوس شود خاکِ در سرای تو

#حافظ
@melat_eshgh70

00:00
❤️?
@melat_eshgh70

سینه‌ی پرحسرتی دارم که از اندوهِ او

تا به نزدیکِ لب آرم خنده را، شیون شود...

@melat_eshgh70

00:00
❤️?

@melat_eshgh70

دوشِ پر عربده‌ای بود و نه آن است امروز
نگهَش قاصدِ صد لطفِ نهان است امروز

حُسنش آن است ولی خود نه همان است بلی
بُودی آفت دل، راحت جان است امروز

روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم
حرف ما و تو چه محتاج زبان است امروز؟

شرح رازی که میان من و او خواهد بود
بیش از حوصلهٔ نطق و بیان است امروز

تا چه‌ها بر سر و دستار حریفان گذرد
زان می‌ِ تند که در رطلِ گران است امروز

بر کمان می‌کشد آن غمزه خدنگی که مپرس
ای خوشا سینه‌ی وحشی که نشان است امروز

@melat_eshgh70

«و عقابی را دیدم و شنیدم که در وسط آسمان‌ها می‌پرد و به آواز بلند می‌گوید: وای وای وای بر ساکنان زمین…»

#انجیل ؛ مکاشفات- باب هشتم ۱۳.

@melat_eshgh70

• ماجرای ما رسید آنجا که عادت داشتی
چون از این شاخه به آن شاخه ارادت داشتی
• چشم تو آنسوی ترک دنبال  وهم غازهاست
بسکه با مرغانِ همسایه رفاقت داشتی
• دیده را نادیده  کردم، بود را گفتم نبود
سوختم! سوزاندی ام هر جا که فرصت داشتی
• بی تو ساعت مرده و با تو تلف شد ساعتم
من نفهمیدم چه نفرینی به  ساعت داشتی
• بی بیِ سرخِ دلت هر دور در دست کسی
اینقدر از شاه قلبِ من کراهت داشتی؟
• روزها دلشوره میکشتم و شبها خواب درد
خوش به احوالت که هر شب خواب راحت داشتی
• چشمهایت خالی اما دستت از توجیه پر
لابد از بی علتی دنیایی علت داشتی
• جانِ من بود و کفِ دستِ تو و افسوس که
بیشتر با عامل مرگم شباهت داشتی
• کلبه ی پوشالیِ ما سهم من از عشق بود 
کاش قدر عشق پوشالی حقیقت داشتی...

@melat_eshgh70

« هنوز منتظری تا زمانه با تو بسازد
چه انتظار بعیدی، چه آرزوی محالی »
@melat_eshgh70