اگه منو دوست داشتی برام چایی کم‌رنگ نمی‌ریختی.

فردا بازم تعطیل شد و حس خاصی ندارم. انگار فقط وقتی دانش آموزی تعطیلیِ مدارس بهت میچسبه.

عزیزم چقد سوالای سختی از من می‌پرسی.
‏انگار نه انگار که منم اولین بارمه دارم زندگی میکنم‌.

وقتی اشک آدما موقع تعریف کردن به چیزی در میاد یعنی واقعا بابتش آسیب دیدن.

New

‏یه حقیقت تلخ اینه که ما همه تنهاییم.

همه آدمایی که به عنوان رفیق، همراه، پدر، خواهر، همسر،فرزند و...
کنار ما هستن در واقع فقط یه مدت زمان مشخص با ما توی مسیر زندگی همسفرن و یه عامل مثل مهاجرت، عدم تفاهم، کدورت،سوتفاهم یا نهایتا مرگ اونا رو از ما جدا میکنه.
پذیرشش این حقیقت خیلی دردناکه..

‏کاش گربه بودم
نه کاری، نه دانشگاهی، نه استرس آینده، نه استرس پول .
همینقدر لوس،ناناز و محبوب.

«كُلنّا سيئون في قصة أحدهم»
همه‌ی ما، لااقل در داستان زندگی یک‌نفر، بدیم.