یک سال پیش همین روزا بود
یه حرفی زدم که خودم پشیمون شدم
امسال لطف کردن و گذاشتن بعد چندین سال خدمت رسیدیم

خوشبحالتون شما شفق قطبی میبینین ؛
اینجا ما تا چشم کار میکنه
فقط آدمهای دوقطبی میبینیم.

فقط نه کوچه باغ ماه فقط نه این که این محل
احاطه کرده شهر را شعاع مهربانی ات

تنها کاری که دوست دارم این روزا بکنم
هیچ کاری نکردنِ .‌..
آره من تا جایی که یادمه همش در حال جنگیدن بودم
همش در حال فکر کردن بودم
همش در حال درست کردن بودم
همش بدو بدو همش دغدغه
درگیری و استرس
از ته دلم میخوام یکی این وسط موقتا دکمه توقف رو بزنه یکم استراحت کنم
یکم زنده بودن رو حس کنم
جون بگیرم و بعد ادامه بدم
خستمو این روزا عجیب به آرامش نیاز دارم

- دلِ آزرده‌‌ی ما را به نسیمی بنواز . . .

باهام بد تا کرد . . .

آخر
پرده های دلِ آدم از آهن که نیستند؛
گاهی چنین است
که تاب کلامی را نمی شود آورد.

‏با نگاه کردن به بشقاب بقیه
فقط غذای خودت یخ می‌کنه

آسمان مهتابی
دلگیر تر است
دل، حسادت می‌کند
آخر
ماه‍ِ آسمان باشد
و ماه‍ِ من نباشد

هرچه بدخلقی کنی از قبل عاشقتر شوم
هرچه قهوه تلختر، نوشیدنش دلچسب تر!