An Ordinary Mind

Description
از چیزهایی که می‌خوانم، می‌بینم، گوش می‌دهم و زندگی می‌کنم می‌نویسم.
پیام به ادمین: @an_ordinary_mind_admin
کامنت‌ها جای تبلیغات نیست.
لطفاً حتماً پیش از عضویت در کانال، این پست رو بخونید:
https://t.me/an_ordinary_mind/1603
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago

1 week ago
1 week, 3 days ago

هر که بر خود درِ سؤال¹ گشاد
تا بمیرد نیازمند بوَد

آز² بگذار و پادشاهی کن
گردنِ بی‌طمع بلند بوَد

گلستان سعدی

۱) سؤال: این‌جا یعنی طلب کردن، گدایی کردن (سائل: گدا)
۲) آز: حرص و طمع

1 week, 4 days ago

چون مرد درفِتاد ز جاى و مقامِ خويش
ديگر چه غم خورد همه آفاق جاى اوست

شب هر توانگرى به سرايى همى‌روند
درويش هركجا كه شب آمد سراى اوست

گلستان سعدی

2 weeks, 1 day ago

بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد
بادِ غیرت به صَدَش خار پریشان‌دل کرد

طوطی‌ای را به خیالِ شکری دل‌خوش بود
ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل باطل کرد

قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد
که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد

ساروان بارِ من افتاد خدا را مددی
که امیدِ کَرَمَم همرهِ این مَحمِل کرد

رویِ خاکیّ‌و نمِ چشمِ مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طرب‌خانه از این کَهگِل کرد

آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ
در لحد ماهِ کمان‌ابرویِ من منزل کرد

نزدی شاه‌رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

حافظ

2 weeks, 3 days ago

مریدی گفت پیر را: چه کنم کز خَلایق به‌رنج‌اندَرَم، از بس که به زیارتِ من همی‌آیند و اوقاتِ مرا از تردّدِ ایشان تشویش می‌باشد؟

گفت: هر چه درویشانند مر ایشان را وامی بده و آنچه توانگرانند از ایشان چیزی بخواه که دیگر یکی گردِ تو نگردند!

گر گدا پیشروِ لشکرِ اسلام بُوَد
کافر از بیمِ توقّع برود تا درِ چین

گلستان سعدی

2 weeks, 4 days ago
3 months, 1 week ago

Another day...
I might have found the words to say
All the things i meant to say...
All the years that passed between
You never understood the meaning of my way...

3 months, 1 week ago

دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گُزیدن

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستانِ جانی مشکل توان بریدن

خواهم شدن به بستان چون غنچه با دلِ تنگ
وآنجا به نیک‌نامی پیراهنی دریدن

گه چون نسیم با گل رازِ نهفته گفتن
گه سِرِّ عشقبازی از بلبلان شنیدن

بوسیدنِ لبِ یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن

فرصت شمار صحبت، کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر، نتوان به هم رسیدن

گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن

حافظ

3 months, 1 week ago

بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیرهٔ کیش مرا به حجرهٔ خویش در‌آورد. همه شب نیارمید از سخن‌های پریشان گفتن که: فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قبالهٔ فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی: خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی: نه! که دریای مغرب مشوَّش است. سعدیا! سفری دیگرم در پیش است. اگر آن کرده شود بقیتِ عمرِ خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفر است؟
گفت: گوگردِ پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسهٔ چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولادِ هندی به حلب و آبگینهٔ حلبی به یمن و بردِ یمانی به پارس و زآن‌پس ترکِ تجارت کنم و به دکّانی بنشینم.
انصاف از این ماخولیا چندان فرو‌گفت که بیش طاقتِ گفتنش نماند! گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آن‌ها که دیده‌ای و شنیده. گفتم:

آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور

گفت چشمِ تنگِ دنیادوست را
یا قناعت پر کند یا خاکِ گور

گلستان سعدی

3 months, 2 weeks ago

همه می‌دانیم که در کشورهای سرمایه‌داری تنازعی عادی و هرروزی بر سرِ پول برپاست. در کشورهای سوسیالیست - من ترجیح می‌دهم آن‌ها را تمام‌خواه (totalitarian) بخوانم. چه اسم واقعی‌شان همین است، و جز این هرچه هست همه القاب است - تنازعی غیرعادی بر سر قدرت وجود دارد. چرا که قدرت بسیار مهم‌تر و معنی‌دار‌تر از پول است. چرا که قدرت همهٔ زندگی را شامل می‌شود. یک فوق میلیاردر افسانه‌ای را مجسم کنید - مثلاً ترکیبی از اوناسيس و راکفلر و آقاخان - اما این فوق میلیاردر تخیلی شما هرگز نمی‌تواند به گَردِ قدرتی که فیدل کاسترو دارد برسد. که مثل فیدل کاسترو نه تنها ارباب یک جزیره که فرمانروای یک مجمع‌الجزایر کامل و تمامی ناوگان‌ها و کشتی‌های بازرگانی و جنگی باشد، که جان و مال همه در دستش باشد، کارفرمای بردگان و بالاترین فرد ارتش باشد و به تنهایی بتواند جنگی جهانی به راه اندازد (اکتبر ۱۹۶۲). وقتی که هگل حدود دویست سال پیش دربارهٔ فردریک کبیر گفت: «تنها یک مرد آزاد در سراسر پروس وجود دارد!» مقصودش نمونه‌ای از دیکتاتور توتالیتر بود. در سراسر کوبا تنها یک مرد آزاد وجود دارد. و این مرد آزاد برای حکومت کردن نه تنها هزاران برده و بنده دارد، که خود خالق نفاق و اختلاف و جنگ و جدال میان احزاب و دسته‌هاست.

از مصاحبه با گی‌یرمو کابررا اینفانته

هفت صدا - ریتا گیبرت
نازی عظیما

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 days, 2 hours ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month, 4 weeks ago