[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 weeks, 3 days ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 16 hours ago
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 1 month, 1 week ago
Another day...
I might have found the words to say
All the things i meant to say...
All the years that passed between
You never understood the meaning of my way...
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گُزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستانِ جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دلِ تنگ
وآنجا به نیکنامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل رازِ نهفته گفتن
گه سِرِّ عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدنِ لبِ یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت، کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر، نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پروریدن
حافظ
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیرهٔ کیش مرا به حجرهٔ خویش درآورد. همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که: فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قبالهٔ فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی: خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی: نه! که دریای مغرب مشوَّش است. سعدیا! سفری دیگرم در پیش است. اگر آن کرده شود بقیتِ عمرِ خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفر است؟
گفت: گوگردِ پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسهٔ چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولادِ هندی به حلب و آبگینهٔ حلبی به یمن و بردِ یمانی به پارس و زآنپس ترکِ تجارت کنم و به دکّانی بنشینم.
انصاف از این ماخولیا چندان فروگفت که بیش طاقتِ گفتنش نماند! گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیده. گفتم:
آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت چشمِ تنگِ دنیادوست را
یا قناعت پر کند یا خاکِ گور
گلستان سعدی
همه میدانیم که در کشورهای سرمایهداری تنازعی عادی و هرروزی بر سرِ پول برپاست. در کشورهای سوسیالیست - من ترجیح میدهم آنها را تمامخواه (totalitarian) بخوانم. چه اسم واقعیشان همین است، و جز این هرچه هست همه القاب است - تنازعی غیرعادی بر سر قدرت وجود دارد. چرا که قدرت بسیار مهمتر و معنیدارتر از پول است. چرا که قدرت همهٔ زندگی را شامل میشود. یک فوق میلیاردر افسانهای را مجسم کنید - مثلاً ترکیبی از اوناسيس و راکفلر و آقاخان - اما این فوق میلیاردر تخیلی شما هرگز نمیتواند به گَردِ قدرتی که فیدل کاسترو دارد برسد. که مثل فیدل کاسترو نه تنها ارباب یک جزیره که فرمانروای یک مجمعالجزایر کامل و تمامی ناوگانها و کشتیهای بازرگانی و جنگی باشد، که جان و مال همه در دستش باشد، کارفرمای بردگان و بالاترین فرد ارتش باشد و به تنهایی بتواند جنگی جهانی به راه اندازد (اکتبر ۱۹۶۲). وقتی که هگل حدود دویست سال پیش دربارهٔ فردریک کبیر گفت: «تنها یک مرد آزاد در سراسر پروس وجود دارد!» مقصودش نمونهای از دیکتاتور توتالیتر بود. در سراسر کوبا تنها یک مرد آزاد وجود دارد. و این مرد آزاد برای حکومت کردن نه تنها هزاران برده و بنده دارد، که خود خالق نفاق و اختلاف و جنگ و جدال میان احزاب و دستههاست.
از مصاحبه با گییرمو کابررا اینفانته
هفت صدا - ریتا گیبرت
نازی عظیما
نویسندهٔ راستین کسی است که به هنگام نوشتن، کمان خود را تا آنجا که میتواند بکشد و سپس نوشتهٔ خود را به میخی بیاویزد و با دوستانش به شرابخواری برود. تیر خود در هوا سرعت خواهد گرفت، و بسته به مورد، به هدف خواهد نشست. تنها حُمقا و بُلها میکوشند که مسیر آن را عوض کنند یا به دنبالش بدوند و هلش بدهند تا خواب و خیالهای خود را دربارهٔ ابدی شدن و نسخ به زبانهای متعدد، تحقق بخشند.
از مصاحبه با خولیو کورتاثار
هفت صدا - ریتا گیبرت
نازی عظیما
تا کی میتوان به کتابخانهها چسبید؟ هر روز که میگذرد بیشتر پی میبرم که در آن برج عاجهای به ظاهر متروک، از کف تا سقف، نژادی از نوع محققانی میلولد که از هر فتح فرا-ادبی در ادبیات هراسناکاند، و ادبیات را بیشتر محصول «همرنگ جماعت» بودنِ بشر میدانند، تا آن حرکت آزادهٔ پرومته که آتش را از نسناسهای روزگار خود میدزدد. این مضمون باز از طریق روش تمثیلی مرا بر سر مسئله «تعهد» نویسنده به کارش میآورد. چرا که ساکنان برجهای عاج از فکر آن که رمانی از موقعیتها و انسانهای تاریخ معاصر برآید، رنگشان چون میت میپرد. عقیدهشان دربارهٔ ادبیات اساساً ضدعفونی شده و شسته و روفته است و به طرزی بیمارگونه به سوی ابدیت و ارزشهای مطلق و جاودانگی گسترش یافته است: «چونان اودیسه باید، چونان مادام بوواری باید، و غیره.» بسیاری از نویسندگان، شاعران، نقاشان و موسیقیدانان از این عقیدهٔ جاودانگی، که کتاب و هنر باید به صورتی ابدی به وجود آیند، دست برداشتهاند. گرچه تا جایی که بتوانند مینویسند و میسازند و میپردازند.
از مصاحبه با خولیو کورتاثار
هفت صدا - ریتا گیبرت
نازی عظیما
هنگامی که خشمِ ما با سکوتی منفعلانه مواجه میشود، شاید بعداً خورهٔ شک و تردید دربارهٔ عدل و انصاف و حتی خوشقلبیمان به جانمان بیفتد، بهخصوص که اگر آماج خشممان به سکوتی ابدی رفته باشد و آخرین بار چهرهاش را در حالت انفعالِ مرگ دیده باشیم.
ادام بید - جورج الیوت
رضا رضایی
میخوام چیزهایی راجع به زندون بهت بگم. وقتی رفتی اون تو فکر نمیکنی روزی بتونی دوباره بیای بیرون. دیوونه میشی. آدم ناچاره فکر همون روز باشه و بعد روزِ دیگه و روز بازیِ فوتبال که روز شنبهاس. فقط همین کارو میتونی بکنی. سابقهدارهاشام همین کارو میکنن. جوونِ تازه از راه رسیده سرشو به دیوار بند و سلول میزنه. فکر میکنه چهقدر دیگه باید بمونم. چرا به روزی که هنوز نیومده باید فکر کنی؟
خوشههای خشم - جان اشتاینبک
عبدالحسین شریفیان
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 2 weeks, 3 days ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 16 hours ago
ترید شاهین 💸 | 🕋𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓
آموزش صفر تا 100 کریپتو 📊
❗️معرفی خفن ترین پروژه ها در بازار های مالی به صورت رایگان🐳
سیگنال فیوچرز و اسپات (هولد) رایگان🔥
با ما باشی💯 قدم جلویی رفیق🥂
𝐈𝐍𝐒𝐓𝐀𝐆𝐑𝐀𝐌 :
www.instagram.com/trade_shahin
Last updated 1 month, 1 week ago