#چشمان_دلربایش📚 #پارت_بیستم✨❤️ #نویسنده_مینو_میرزایی📖 برفتم به خونه اعصاب مم خیلی خراب بود نون هم نخوردوم فقط به اتاق خو خاو شدم البته فقط دراز کشیده بودوم مر خاو نبر تا ساعت 3 شاو فقط فکر کردم پیشین به صنف هم نماده بود چری؟ کیهان خان تو که بزو فکر نمیکردی؟…

#چشمان_دلربایش📚 #پارت_نوزدهم✨❤️ #نویسنده_مینو_میرزایی📖 وقتی برفتم به صنف دختره همو حسناییکه بتو گفته بودوم مر اذیت کرد با گپاخو مه هم چون سوخت مه گرفت به کیهان هرزه گفتم او هم به پشت سرمه ایستاده بود و مر ناباور و غمگین نگاه میکرد  و لب زد فرشته نماده…

#چشمان_دلربایش📚 #پارت_هژدهم✨❤️ #نویسنده_مینو_میرزایی📖 متین: عسل خانم صنف چندین؟  تا میخواستم جواب بدم علی: صنف یازده به ! مر خنده گرفت بته گوش علی گفتم ایقزر تابلو نکن آبرو مار ببردی براری علی هم بخندید اطلسینا هم بیامادن که علی برفت دره واکرد و متین…

اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدِ وَ عَلی آلِ و أصّحٰابِ محَمَّد?✨❤️

' ﻫﺭ آﺩمی (ﺍنسان) نیست...'️??

' ????? ?????? ?? ??? (ℎ????)'

༄??????????
· · · · • • • • •*✨*?*?• • • • • · · · ·
⟦ ???? ??⤳@Harfe_Delam_Rz ⟧*

_

بعضیا همه چی دارن ، جز لیاقت...??

༄??????????
· · · · • • • • •*✨*?*?• • • • • · · · ·
⟦ ???? ??⤳@Harfe_Delam_Rz ⟧*

#رمان? #ملكه_احساس✨? #پارت_دو_صد_پنجم? طرف هلال سی کردم گفتم مه: هلال آروم باش ? اشک و خنده مه یکی شده بود هلال: ?? اورانوس بیاماد پیش مه گفت : هی گم شده خودی مه روبوسی نمیکنی دید چیشا مه  پر اشکه گفت : چکاره? اورانوس طرف هلال نگاه کرد گفت : سلام خوبیم…

#رمان? #ملكه_احساس✨? #پارت_دو_صد_چهارم? مه: بفرماییم خاله جان بریم بالا مادر هلال : شما جلو شیم ? دیدم مادر مه پایین شدن مادر مه: بفرماییم بفرماییم مادر هلال بالا شدن بعد ازو هلال باز مه خودی مادر مه و عالیه خوش آمد کردن بشیشتن رو مبل ها  مم خودی…

#رمان? #ملكه_احساس✨? #پارت_دو_صد_سوم? مه: سلام انی مه عالیه: بااااااا سلام سلام خوشگل چی عجب ?? مادر: الهی شکر همی هلال بیاماد ای هم به خو برسید ?? البته از پریشاو مه: ? خاطری هلال ر خیلی مایوم عالیه وخیست از جا خو خودیو روبوسی کردم عالیه: دوست او…

-

- کاش الان بغلم خواب بودی
و منم درحال بوس زدن به مژه هات بودم?*?*.

-
.. ? ..
༄?????????? · · · · • • • • •*✨*?*?*• • • • • · · · ·
⟦ ???? ??⤳@Harfe_Delam_Rz ⟧