?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
?در سندی تحت عنوان «توصیههای سیاستی برای دولت سیزدهم» که توسط بنیاد ملی نخبگان تهیه و یک ماه پیش در اختیار مسئولان کشور قرار گرفته بخش مربوط به نخبگان توسط من به نمایندگی از تیم اجرای پروژه نخبگان و مسأله هویت نوشته شده است. در این گزارش سیاستی دو صفحه ای کوشیدهام چکیده دیدگاه مدعوین این سلسله نشستها را به مقامات کشور منعکس کنم. در این سند «بحران هویتی نخبگان» مهمترین چالش و «مشارکت دادن نخبگان در امور کشور» مهمترین راهکار خروج از بحران برشمرده شده است.
?پوزیتیویسم روششناختی و روایت دوپاره دانشگاه و جامعه: نقد و بررسی کتاب «سرگذشت و سوانح دانشگاه در ایران» نوشته مقصود فراستخواه؛ نوشته محمدحسین بادامچی
?چکیده
کتاب سرگذشت و سوانح دانشگاه نوشته مقصود فراستخواه… دو هدف متفاوت ولی مرتبط با هم را مد نظر دارد: ارائه گزارش تاریخی جامعی از نهاد دانشگاه در ایران و ارائه تحلیلی جامعهشناختی از شکلگیری آن. بررسی موشکافانه کتاب نشان میدهد که فراستخواه، در هدف دوم یعنی برقراری ارتباط میان تحولات بیرونی اجتماعی با تحولات درونی نهاد آموزش عالی موفق نبوده است. کتاب، علیرغم تلاش و تفصیل فراوان، دچار یک دوپارگی اساسی میان درون و بیرون نهاد آموزشی، تاریخ دانشگاه و برنامهریزی و مدیریت آموزش عالی با تاریخ و جامعهشناسی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که به «ذاتگرایی پوزیتیویستی» در روششناسی پژوهش و نحوه فهم فراتاریخی و استعلایی نهاد عقلانی دانشگاه بازمیگردد که تحقق هدف دوم، یعنی خوانش دانشگاه در زمینه اجتماعی، را ممتنع کرده و با غفلت از درونمایههای معرفتی و محتوایی و سیاسی، نهاد دانشگاه را به نهاد آموزش عالی فروکاسته است
سخن درست بگویم، نمیتوانم دید
که «غم» خورند «رفیقان» و من نظاره کنم
✍️عباس کاظمی
✴️ نمیدانم در این لحظات رنجآلود چه بنویسم. اینروزها هربار که مینویسم، مطلب را نیمهکاره رها میکنم. درواقع، مدتهاست که نمیتوانم نوشتاری را به سرانجام برسانم، شبیه بنایی نیمهکاره شدهام که به حال خود رها شده اما وانمود میکند که اوضاع عادی است و کارها در حالِ انجام: دستوپازدن برای دوری از ویرانهشدن!
من دربارۀ سرنوشت تلخ و رنجهای خودم از بیرونراندهشدن از دانشگاه تهران هرگز ننوشتم. آن زمان با خودم گفتم تجربۀ من چه اهمیتی دارد وقتی که اینهمه آدم هستند که صدایشان در ویرانههای زندگی مدفون شده است؛ اما اکنونکه هرروز صدای لرزان هریک از همکارانِ در معرض تهدید به اخراج یا اخراجشده را میشنوم، نظرم تغییر کرد. برخی همکارانم با دیدن نشانههای اخراج، به امیدِ ماندن، در لاک خود فرورفتند، سکوتی سرد همراه با درد، رنج و اضطراب را تحمل میکنند، و اغلب آنهایی که اخراج شدند صدایی ندارند! حتی ممکن است هیچگاه نامشان در رسانهها آورده نشود. این روزها زیاد میشنوم این نالههای نهان را؛ یکی قلبش درد گرفته راهی بیمارستان شده، دیگری افسرده شده، آن دیگر دچار اضطراب شدید و آن دیگری بیماری خودایمنی و...
? معلمان دانشگاه، خود ازطریق سازوکارهای تحقیرکننده استخدام میشوند. برخی اوقات مناسک تحقیر را از ردههای بالاتر از خود تجربه میکنند و با انبوهی از درس و کلاسها با دستمزد اندک و موقعیت شغلی بیثبات روزگار میگذرانند. شیوۀ استخدام استادان و کار در دانشگاه، مانند ایستادن روی یک بند است، درحالیکه همیشه چشمت به پایین خیره شده است. این روزها اینکه تا کی در دانشگاه اجازۀ تدریس دارید، دغدغۀ اغلب استادان است (الا متقلبان خاموش).
❇️ اخیراً دوستی، با استاد بزرگوارم نیکگوهر گفتگویی داشت. او هنوز رنجهایش از تجربۀ اخراج از سالهای ابتدایی دهۀ ۶۰ کنارش بودند و داغهایش تازه مینمودند. دردها اگر به کلمه تبدیل نشوند، جای زخمشان همیشه میماند. بااینحال، مردانی چون نیکگوهر اگرچه الگوی ایستادن و کارکردن برای همۀ ما هستند اما باید اعتراف کنیم که ما جماعت علوم اجتماعی، وظیفۀ خودمان را برای بودن و ماندن در کنار آنها فراموش کرده بودیم.
زمانی که در اواخر دهۀ ۸۰ خیلی از استادان را از دانشگاه به بیرون روان میکردند، اینهمه آگاهی که امروز وجود دارد نبود. آنها جماعتی کوچک و تنها بودند و چونان جزامیان از این شهر به آن شهر و از این کشور به آن کشور معلق بودند. من نظارهگر آوارگی برخی از آنها از نزدیک بودم. هیچ آدمی در شهر و دیار خود غریب نباشد! تنهایی یکی از بزرگترین دردهای ما بعد از اخراج بود.
⚠️ اکنون خیل عظیمی از دانشمندان ما در علوم انسانی، قربانی تبعیض و بیانصافیهای سیاسی و گاهی قبیلهای قرار میگیرند. آنها ممکن است دوست داشته باشند در لاک خود فروروند. نسل ما، رنجهایمان را به بیماری و درد بدل کرده است. لطفاً شما این رنجها را در خود مدفون نکنید؛ به نوشتار درآورید. کلمات شفابخشاند؛ دردها را از روحتان بیرون میکشند و دیگران نیز با شریکشدن در آن، از دشواریهای پیشرویتان میکاهند. دوستان آوارۀ من! نوشتن درمان است، جان است، اما تحمل درد و سکوت، درد بیامان است.
⬅️با خودم اندیشیدم که چه کمکی به شمایان میتوانم بکنم. میتوانم راههای رفته و نرفتۀ خودم را با شما قسمت کنم. میتوانم به شما بگویم بیرونآمدن از دانشگاه، مانند خروج از جزیرهای است که گویا منفصل از جامعه بودهاید. اینک به جامعه خوش آمدید. روشن است که ازنظر من ماندن در دانشگاه یک ضرورت است برای امیدوارنگاهداشتن نسل جدید اما اگر چنین نشد، دست از امیدواری و امیدوارکردن برندارید.
♦️چند روز پیش، با دو رفیق سرشار از رنج و اضطراب صحبت کردم. با خود اندیشه کردم که کاش میشد به همۀ شمایان گفت که چقدر باید در این لحظات پرالتهاب، قوی بایستید و از سیاستهای شکنندهای که قرار است شما را به ویرانه بدل کنند دوری گزینید. کسانی هستند که شما را ویران میخواهند. آبادی باشید که روبروی ویرانه لبخند میزند.
⚠️برخی از استادانی که اخراج میشوند، بسیار تحسین و تکریم میشوند، به چشم دانشجویان، قهرمانانی بیهمتا جلوه میکنند، گاهی خود باور میکنند که قهرماناند و دست به کارهایی نااندیشیده میزنند. شما قهرمان نیستید! این، علوم انسانی است که قهرمان است. اوست که چونان خورشیدی بر جامعه روشنایی افکنده و بر دل اهالی قدرت ترس. زود است که از یادها میروید. این سلاموصلواتها به خاطره تبدیل میشوند، باید فکری برای زندگی خود بکنید. این پرسش مهم به میان ما میآید که بعد از اخراج،اغلب اهالی علوم انسانی که بیپشتوانهاند چه باید بکنند؟ اگر بنویسید و ایدههایتان را به اشتراک بگذارید، کمک بزرگی به یکدیگر میکنید.
علوم انسانی اسلامی یا علوم اسلامی انسانی
?بالاخره امروز این مقاله را به پایان بردم. در شرایطی که بیش از هر زمان دیگری نسبت به ادامه حرفهای علوم انسانی در ایران مأیوس شدهام. چکیده را به دعوت دوست عزیز دکتر محمدتقی موحد ابطحی برای هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی با اکراه و به امید این نوشتم که رد شود اما با استقبال ایشان بالاخره به نوشتن اصل مقاله تن دادم. تصوری از رابطه دین و علوم انسانی که حدود ده سالی از زمانی که در رساله دکتریم کار روی فارابی را شروع کردم توی سرم چرخ میزد. به هرحال بیهودهترین کار در این مملکت فکر کردن به این مسائل است و شاید هدف من از نوشتن این مقاله هم همین بود که بالاخره با نوشتنش از شرش خلاص شوم.
?علوم انسانی اسلامی یا علوم اسلامی انسانی:
استقلال علم مدنی از متافیزیک و تقدم علم مدنی بر دین نزد فارابی
✍محمدحسین بادامچی
?چکیده مقاله برای هفتمین کنگره علوم انسانی اسلامی (1402):
فارابی در احصاءالعلوم میان علم مدنی با علم الهی و طبیعی (متافیزیک و طبیعیات) از یکسو و علوم و صناعتهای دینی از سوی دیگر تفکیک میکند و این دسته از علوم اسلامی یعنی فقه و کلام را ذیل علم مدنی قرار میدهد. از منظر فارابی علوم انسانی دانش عملی مربوط به امور اعتباری یعنی هستیهای متغیر و مصنوع محصول ارادههای جمعی انسانی است، و الهیات یا متافیزیک معرفت نظری به موجودات ثابت کیهانی و مبادی موجودات طبیعی و ریاضی. بنابراین از منظر فارابی «علوم انسانی اسلامی» به هر دو معنای تلاش برای تحویل بردن علوم انسانی به علم الهی، یا تعریف علوم انسانی ذیل علوم اسلامی (فقه و کلام) تلاشی بیاعتبار است. در مقابل طرح علوم انسانی از نظر فارابی در مسیر به کلی متفاوت «تقدم علم مدنی بر دین» و «فهم مدنی از علوم دینی» گام برمیدارد. از نظر فارابی در آثار متعدد او از جمله احصاءالعلوم، کتاب الملّۀ و کتاب الحروف، علوم دینی در سطح قوه خیال، دست اندرکار طرح محاکات، استعارهها و تمثیلهایی هستند که به قصد اقناع و تبلیغ مادون عقلانی عموم مردم مطرح میشوند اما منشأ تولید و سنجش نهایی آنها علم مدنی است. علم مدنی است که ادیان را بر مبنایی عقلی شناسایی و ارزیابی میکند، هموست که دین فاضله را از دین جاهله تمییز میدهد و امکان احیا و تحول دین فاضله را در تحولات زمان و مکان و در مراوده با سایر فرهنگها و ادیان فراهم میکند. بنابراین ثمرهی فلسفه مدنی فارابی نه اسلامی کردن علوم انسانی در قلمرو الهیات (فلسفه اسلامی صرفاً نظری مابعدفارابی یا فقه و کلام)، بلکه به نحوی کاملاً متفاوت «انسانی کردن علوم اسلامی در قلمرو علم مدنی» خواهد بود.
? "باور" و "معرفت" در بطن تعریف دین است نقدی بر یادداشت دکتر بادامچی دوست عزیز و فرهیختهام دکتر محمدحسین بادامچی در یادداشتی با عنوان "رابطه علم و دین؛ یک مسأله انحرافی معاصر"، به موضوع علم و دین پرداخته است که نکات مهم و قابل توجهی دارد. من ضمن همراهی با…
Telegram
جمهورى سوم
رابطه علم و دین؛ یک مسأله انحرافی معاصر ***🔴***مسأله نسبت علم و دین از چند دهه پیش در ایران مطرح بود و بویژه در دهه هفتاد شمسی مباحثات بسیاری را برانگیخت که از دل آن دوگانه هایی چون علم دینی و علم سکولار درآمد و سپس ادعاهایی چون اسلامی کردن علوم و علوم انسانی…
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 4 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago