نیما اورازانی|روان‌شناسی اجتماعی و انتقادی

Description
🔍 با من همراه شوید تا روان‌شناسی را با نگاهی اجتماعی و انتقادی ببینیم!

نیما اورازانی
دکترای روان‌شناسی اجتماعی-سیاسی از دانشگاه ماساچوست-امهرست آمریکا و دانشگاه کارلتون کانادا

📱 instagram.com/orazani_edu
🌐 orazani.com

☎️ پشتیبانی:
@TheCourseAdmin
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

4 months, 1 week ago

دو‌ نظریه وجود دارد برای توضیح روی کار آمدن ترامپ و حمایت رای دهندگان از او.

نظریه ی اول بر متغیرهای اقتصادی و طبقاتی تمرکز می کند. طبق این نظریه نابرابری های اقتصادی و نادیده گرفتن طبقات ضعیف جامعه باعث شده است که طبقات محروم که از سوی نخبگان سیاسی و اقتصادی نادیده گرفته شده اند به ترامپ رای بدهند.
نظریه دوم فرهنگی و هویتی است. طبق این نظریه سفیدپوستان طبقه ی متوسط و نه طبقه ی فقیر بر این باورند که ارزش ها و فرهنگ سفیدپوستان در حال از بین رفتن است و «دیگرانِ» نژادی، قومی، جنسی/جنسیتی و … در حال غلبه هستند. رای دادن به ترامپ برای این دسته از افراد یعنی امکان بازگشت به فرهنگ برتر سفیدپوستی.

به نظر شما داده های آماری و پژوهش های میدانی از کدام نظریه حمایت می کنند؟

بله، داده های میدانی از نظریه ی فرهنگی و هویتی حمایت می کند. مقاله را بخوانید

4 months, 1 week ago

یادگار من است،
این درخت
که خستگی تبرت را می‌گیرد.

عمیق بزن ...

زخم آن چنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد

باور نمی‌کنم به من این زخم بسته را
باچشم باز، آن نگه خانه‌زاد زد

با اینکه در زمانه‌ی بیداد - می‌توان،
سر را به چاه صبر فرو برد و داد زد،

یا می‌توان که سیلی فریاد خویش را
با کینه‌ای گداخته، بر گوش باد زد،

گاهی نمی‌توان به خدا حرف درد را
با خود نگاه داشت و روز معاد زد

4 months, 1 week ago

دستبرد بزرگ به علم، پیامدهای کاهش بودجه NIH (ترجمه رشته توییتر با ai)

مؤسسه ملی سلامت (NIH) اعلام کرده است که میلیاردها دلار از حمایت مالی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی را کاهش خواهد داد، یکی از بزرگ‌ترین حملات به علم که تاکنون دیده‌ایم. این اقدام می‌تواند سیستم تحقیقاتی زیست‌پزشکی را متلاشی کند، کارآزمایی‌های بالینی را متوقف سازد و توسعه درمان‌های جدید را از حرکت بازدارد.

این کاهش بودجه، اگر مطابق برنامه اجرا شود، می‌تواند دانشگاه‌ها و شهرهای دانشگاهی را به نابودی بکشاند و تأثیر آن فراتر از دنیای علم خواهد بود، می‌تواند به کاهش کیفیت زندگی و کوتاه شدن عمر مردم در آمریکا و سراسر جهان منجر شود.

این یک هشدار نیست، بلکه واقعیت است
NIH اعلام کرده است که این کاهش‌ها از روز دوشنبه اجرایی خواهد شد. اکنون زمان سکوت نیست، بلکه زمان آن است که آزمایشگاه‌ها، دانشکده‌ها، دانشگاه‌ها و شهرهای خود را سازمان‌دهی کنیم و در برابر این حمله علیه علم ایستادگی کنیم.

آیا این اقدام قانونی است؟
کارشناسان حقوقی می‌گویند که NIH بدون تأیید کنگره مجاز به چنین کاهش‌هایی نیست. از سال ۲۰۱۷، لایحه بودجه سالانه وزارت بهداشت و خدمات انسانی (HHS) که NIH نیز بخشی از آن است، شامل بندی بوده که تغییر در نرخ هزینه‌های غیرمستقیم را ممنوع می‌کند.

اما چرا همچنان جای نگرانی هست؟
دولت ترامپ قبلاً نشان داده است که حتی اگر اقداماتی غیرقانونی باشد، آن‌ها تا جای ممکن پیش خواهند رفت. به همین دلیل، اعتراض گسترده و فوری در این لحظه حیاتی است.

کاهش بودجه در کدام بخش است؟
NIH قصد دارد هزینه‌های "غیرمستقیم" را به شدت کاهش دهد، اصطلاحی که گمراه‌کننده است، زیرا این هزینه‌ها برای تحقیقات ضروری هستند.

هزینه‌های مستقیم شامل حقوق پژوهشگران، تجهیزات علمی و مواد تحقیقاتی است.
هزینه‌های غیرمستقیم شامل هزینه‌های نگهداری ساختمان‌های تحقیقاتی، پرداخت قبوض آب و برق و پرسنل اداری که کمک به مدیریت و پردازش کمک‌های مالی می‌کنند.

هر دو این هزینه‌ها برای اجرای تحقیقات علمی حیاتی‌اند. برخلاف کمک‌های مالی دولتی، بنیادهای خصوصی معمولاً پشتیبانی کمی از هزینه‌های غیرمستقیم ارائه می‌دهند و همین امر باعث می‌شود که کاهش بودجه NIH در این بخش به‌شدت به عملیات تحقیقاتی ضربه بزند.

چگونه سازمان‌دهی کنیم؟
منتظر اجازه کسی نمانید، همین حالا اقدام کنید.
با همکاران خود تماس بگیرید و یک تجمع اعتراضی در دانشگاه خود برگزار کنید.
بنر و پلاکارد آماده کنید، سخنرانی کنید و ویدیوها را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کنید.
نمایندگان منتخب خود را تحت فشار قرار دهید.
خبرنگاران را دعوت کنید و برای برگزاری رویدادهای بزرگ‌تر، فهرستی از ایمیل‌ها جمع‌آوری کنید.

منابع
نیویورک تایمز
STAT News
اطلاعیه رسمی NIH

علم در خطر است، اکنون وقت اقدام است

6 months, 2 weeks ago
دیاران - 2

دیاران - 2
مجموعه مستند « دیاران » به معرفی نخبه های افغان ساکن ایران می پردازد.
این قسمت : معرفی وجیهه احراری و فعالیت های ورزشی او در رشته کاراته
https://doctv.ir/program/157469
https://cdn3.iribtv.ir/Mostanad/videos/13-97/26/970622-thu/diaran.2.mp4

6 months, 4 weeks ago

به وضوح میتوان دید که  امکانات و شرایط زندان ، مداوا را غیر ممکن کرده است.

انتقال خانم محمدی پس از دو عمل جراحی سنگین( در فاصله دو هفته عمل انژیو گرافی و عمل استخوان پا)  مستقیماً از بیمارستان به زندان در حالی انجام شد که بر اساس پروتکل‌های پزشکی سازمان انتقال خون، زندانیان تا یک سال اجازه‌ی اهدای خون و سایر فراورده‌های خونی را ندارند چرا که دارای شرایط خاص پزشکی و درمانی و تشخیصی منحصر به فردی هستند.
زندان و نهادهای مربوطه نیز با یقین و علم به اینکه شرایط و امکانات نگهداری ایشان را در هیچ سطحی ندارند، عامدا به انتقال خانم محمدی به بند اوین مبادرت ورزیده اند.

آقا دکتر
بنده و شما سوگند یاد کرده‌ایم که در مواجهه‌ی پزشکی و درمانی با انسان‌ها، فارغ از اندیشه و گرایش و عقیده‌شان رفتار کنیم و انصاف و عدالت را سرلوحه‌ی وظیفه و خدمتمان قرار دهیم. اما عدم رسیدگی پزشکی و اعزام به موقع بیمار به بیمارستان و شرایط فاجعه‌بار بهداری‌ها و فقدان یا کمبود کادر درمان خبره و کارآمد و امکانات و تجهیزات پزشکی و دارو به ابزاری جدید برای شکنجه‌ی زندانیان و متأسفانه نهایتاً "مرگ قهری" آنان بدل شده‌است.
این روایت‌ها تنها گوشه‌ای از ظلم و بی‌عدالتی در حوزه‌ی درمانی است که بر رنج زندانی بودن زندانیان می‌افزاید و شرایط در زندان‌های دیگر حتی به مراتب وخیم‌تر و بغرنج‌تر است در حالی‌که زندانیان در سکوت رسانه‌ای و گمنامی تمام، روزگار سختی را سپری می‌کنند.

از جنابعالی در مقام وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، که بهداری زندان‌ها زیر نظر وزارت مذکور و قوه‌ی قضائیه فعالیت می‌کند، خواستار رسیدگی به وضعیت بحرانی درمان و بهداشت حاکم بر تمامی زندان‌ها و بهبود آن و همچنین تسریع روند صدور حکم مرخصی درمانی (توقف حکم) برای خانم نرگس محمدی هستم.
با امید به روزهای روشن و آگاه و آباد و آزاد برای سرزمین‌مان که جانمان است، ایمان دارم که با اراده‌ی پولادین و ستودنی و ایستادگی مردم ایران، ظلم ظالمان پایدار نخواهد ماند.

مطهره گونه‌ای
چهارم آذر ۱۴۰۳
زندان اوین

6 months, 4 weeks ago

آقای دکتر ظفرقندی
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

بنده به عنوان دانشجوی ترم آخر دکترای دندانپزشکی که در آستانه‌ی دفاع و دانش‌آموختگی به طور قطعی از دانشگاه علوم پزشکی تهران اخراج شده‌ام و شاهد رنج و مهجوریت زنان زندانی بند اوین هستم، بیش از پیش یقین یافته‌ام که جان انسان‌ها در حکومت جمهوری اسلامی از هر چیزی بی‌ارزش‌تر است.
هدف اولیه و اصلی این نامه، تشریح وضعیت بحرانی و حاد خانم نرگس محمدی بود که با مشاهده‌ی تبدیل سیستم ناکارآمد درمانی حاکم بر زندان‌ها به یک رویه‌ی ثابت جهت تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر فعالان سیاسی، مدنی، عقیدتی به صرافت آن افتادم که گزارش مختصری از وضعیت وخیم موجود منتشر کنم. این نامه‌ی سرگشاده نیز نه صرفاً برای اطلاع مسئولان حکومتی، بلکه جهت آگاهی بخشی به مردم شریف و آزاده‌ی ایران است که شاید پیش‌تر با انتشار نامه‌ی یک زندانی سیاسی سابق، مبنی بر ارائه‌ی مستمر و مطلوب و کافی خدمات درمانی و اعزام به‌موقع زندانیان به بیمارستان، که مطلقاً کذب و عوام‌فریبی بود دچار سوگیری و خطا در مورد وضعیت نابه‌سامان زندان‌ها از جمله بند زنان اوین شده باشند.
وریشه مرادی (میرزایی) پس از تحمل دوره‌ی طولانی اعتصاب غذا، هم‌اکنون در وضعیت بد جسمانی قرار دارد، اما بهداری زندان  با مخالفت مستقیم دادستان و ضابطین نهادهای امنیتی از اعزام وی به بیمارستان و انجام اقدامات درمانی لازم ممانعت به عمل می‌آورند.
برخورد غیرانسانی و منافی حقوق متهم با خانم مرادی، تنها یک مورد از تخطی سازمان زندان‌ها خاصه در مواجهه با زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
در بند زنان اوین، ۴ نفر از زندانیان، بالای ۷۰ سال و بیش از ۱۸ نفر بالای ۶۰ سال سن دارند که مبتلا به بیماری‌های خاص مانند MS پیشرفته، سرطان، تومور مغزی و همچنین آپنه‌ی تنفسی و بیماری‌های مزمن ریوی و قلبی هستند و من به‌طور روزمره شاهدم که حتی زندگی عادی و روزانه هم برای آن‌ها چقدر دشوار و طاقت‌فرسا است.
در تمامی این روزها به‌عنوان یک پزشک زندانی، شاهد عملکرد نامناسب و غیرتخصصی کادر درمانی بوده‌ام که حتی از رسیدگی اولیه و پانسمان ساده هم عاجزند. امکانات بهداری داخل بند و مرکزی اوین نیز تا جایی حداقلی و ناچیز است که زندانیان برای تهیه‌ی آنتی‌بیوتیک‌های معمول و مسکن‌های بدون تجویز و داروهای سرماخوردگی و حتی در مواردی چسب و وسایل پانسمان نیز مشکلات عدیده دارند.
مدتی پیش خانم محمدی جهت آنژیوگرافی، پس از رایزنی‌ها و اعتراضات هم‌بندیان و هم‌چنین وکلای ایشان با مسئولان ذی‌ربط، بعد از حدود هفت هفته، تحت شرایط خاص و به‌صورت تحت‌الحفظ به بیمارستان اعزام شد. در حالیکه مدت‌ها از درد قفسه‌ی سینه، مضاف بر مشکلات متعدد و طاقت‌فرسای جسمی دیگر رنج می‌برد و بارها با شرایطی بحرانی، تنها به بهداری زندان انتقال یافته بود.
در بیمارستان با معاینه‌ی پزشک متخصص به صورت کاملاً اتفاقی و حین اخذ شرح حال و سایر معاینات و روندهای درمانی، با بُن‌اسکن تشخیصی، ضایعه‌ای در زانوی پای راست ایشان مشاهده شد که نیاز به بیوپسی (نمونه‌برداری) داشت تا خوش‌خیمی یا بدخیمی آن مشخص شود. گرچه پیشتر توده ای نیز در سینه سمت راست مشاهده و بیوبسی شده بود . فیزیوتراپی در ناحیه کمر و گردن او  به مدت یکسال است که انجام نمیشود.
نهایتاً خانم محمدی جهت انجام عمل جراحی نمونه‌برداری، مجدداً به بیمارستان اعزام شد. پزشک متخصص جراح  با توجه به گستردگی ضایعه و تشکیک بیش از پیش به بدخیمی، پروسه‌ی ریسکشن (خارج کردن کامل ضایعه) و همچنین کورتاژ (تراشیدن نواحی اطراف ضایعه که مستعد متاستاز بود) را انجام داد.
مضاف بر این عمل جراحی سنگین، همزمان پیوند استخوان (گرفت و آلوگرفت) هم انجام شد. شرح کامل گزارش عمل جراحی و توصیه‌های پزشک متخصص به‌صورت مستند در اختیار نهادهای ذیربط است.
علی‌رغم وجود گزارش مبسوط پزشکی مبنی بر وضعیت وخیم نرگس محمدی و توصیه‌ی پزشک جهت گذراندن دوره‌ی نقاهت در خارج از زندان، متاسفانه با جلوگیری از حضور پزشک قانونی برای صدور حکم مرخصی درمانی، ایشان را تنها پس از ۴۸ ساعت بعد از عمل جراحی به زندان بازگرداندند.
بازگشت بیمار در این شرایط با حداقلی‌ترین امکانات و با برانکارد آمبولانس ICU که آن هم توسط شخص خانم محمدی اجاره شده‌بود، باورکردنی نبود.  او حتی توان نشستن معمولی و استفاده از سرویس بهداشتی عمومی که عفونی و غیراستریل است را نداشت و مضاف بر آن شرایط ارگونومیک تخت، بند، حمام و سرویس فرنگی هم مناسب بیمار نیست.
محیط مطلقاً عفونی زندان و شرایط نامناسب و غیراستریل تعویض پانسمان جراحی و بستری شدن در بند عمومی با جمعیت بیش از ۷۵ نفر که فقط در اتاق ایشان ۱۳ نفر زندانی هستند و همچنین ضعف سیستم ایمنی بدن بیمار و فشار مضاعف عمل جراحی همراه با شرایط پرتنش و اضطراب نهایتاً منجر به شروع  زخم بستر و پیشرفت بیش از حد معمول  درد در نواحی کمر و پاها شده‌ است .

6 months, 4 weeks ago

درخواست مطهره گونه‌ای از وزیر بهداشت و درمان برای رسیدگی به وضعیت پزشکی نرگس محمدی و مرخصی او:

6 months, 4 weeks ago

این فایل، متن طرح ۱۰ماده‌ای است با عنوان «طرح تقویت نظام آموزش‌وپرورش» که اخیراً در مرکز پژوهش‌های مجلس طراحی و از سوی برخی نمایندگان به مجلس ارائه شده است.

هستۀ اصلی این طرح که گویا وزیر آموزش‌وپرورش نیز بر تصویب و اجرای هرچه سریعتر آن تأکید دارد، این است که دولت نمی‌تواند [و نباید] منابع بیشتری صرف آموزش عمومی کند، پس وزارتخانه باید به‌دنبال تنوع‌بخشی به منابع خود باشد. لذا باید یک «معاونت اقتصادی» در وزارتخانه تأسیس شود و سازمان‌ها و مراکز زیرمجموعۀ وزارتخانه از جمله مدارس به‌عنوان واحدهای اقتصادی در نظر گرفته شوند و «درآمدآفرین» باشند؛ یعنی وزارت آموزش‌وپرورش به‌طور رسمی و جدی‌تر وارد بنگاه‌داری شود. همزمان باید مدارس براساس مجموعه‌ای از شاخص‌ها؛ از جمله میزان درآمدآفرینی آنها، رتبه‌بندی شوند و منابع عمومی هم به نفع مدارس با رتبۀ بالاتر توزیع شود. این رویکرد، رسمیت‌دادن و تشدید مسیر ضداجتماعی، مخرّب، و پرفسادی است که از اواسط دهۀ ۸۰ در آموزش عمومی شروع شد و در دهۀ ۹۰ ادامه یافت.
@omidi_reza

6 months, 4 weeks ago

?مسیر معکوس تقویت مدارس؛ روند شاخص‌های مرتبط در سال‌های اخیر

در ادبیات نظری و تجربی حوزۀ سیاست‌گذاری آموزش سه مسیر اصلی برای تقویت و ارتقای کیفیت مدارس معرفی شده است: ۱. شاخص‌های مرتبط با کلاس درس، ۲. تأمین مالی آموزش‌وپرورش، و ۳. استانداردهای حرفه‌ای معلمی و نظام گزینش. اما شاخص‌های مربوط به این سه مسیر طی سال‌های اخیر چه روندی داشته است:

?درحالی‌که جمعیت دانش‌آموزی کشور از حدود ۱۳.۲ میلیون نفر در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ به حدود ۱۵.۵ میلیون نفر در سال تحصیلی ۰۲-۱۴۰۱ رسیده، تعداد معلمان کشور از ۸۴۰ هزار نفر به حدود ۷۵۰ هزار نفر کاهش یافته؛ یعنی به‌رغم افزایش حدود ۲.۳ میلیون نفر به جمعیت دانش‌آموزی، تعداد معلمان حدود ۹۰ هزار نفر کمتر شده است.

?تعداد مدارس شبانه‌روزی که ماهیتی چندکارکردی دارند و بیشتر در مناطق محروم و یا با پراکندگی جمعیتی بالا طراحی و تأسیس شده‌اند در این فاصله از ۳ هزار و ۲۷۲ مدرسه به ۳ هزار و ۷۸ مدرسه کاهش یافته؛ یعنی نزدیک به ۲۰۰ مدرسۀ شبانه‌روزی با حدود ۱۳۰۰ کلاس در مقاطع متوسطۀ اول و دوم کاسته شده است.

?جمعیت بازمانده از تحصیل در فاصلۀ سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ از حدود ۶۹۶ هزار نفر به حدود ۹۳۰ هزار نفر افزایش پیدا کرده است. براساس آخرین سالنامۀ آماری آموزش‌وپرورش چیزی حدود ۸ درصد افرادی که در سن تحصیل هستند، در مدرسه نیستند یعنی یا بازمانده از تحصیل‌اند یا دانش‌آموزانی هستند که ترک تحصیل کرده‌اند و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را شامل می شوند. نرخ ترک تحصیل در مقطع متوسطۀ اول حدود دو برابر شده است و از ۲.۸ درصد در سال ۱۳۹۳ به ۵.۵ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است.

?شاخص نسبت دانش‌آموز به معلم در سال ۱۳۹۳، حدود ۲۳ نفر در مقطع ابتدایی بوده که در سال ۱۴۰۱ به ۲۷.۴ رسیده است. در مقطع متوسطۀ اول از حدود ۱۴.۷ در سال ۱۳۹۳ به ۲۵.۳ در سال ۱۴۰۱ رسیده است. در مقطع متوسطۀ دوم نیز این شاخص از ۱۵ به ۱۶.۱ رسیده است.

?شاخص تراکم دانش‌آموز در کلاس طی این دوره در همۀ مقاطع تحصیلی روند افزایشی داشته است و در مجموع حدود ۳۵ درصد کلاس‌های درس به اصطلاح شلوغ هستند و بیش از ۳۰ دانش‌آموز در هر کلاس حضور دارند. حدود ۱۱ هزار کلاس درس در مقاطع مختلف با جمعیت بالای ۴۰ دانش‌آموز هستند که حدود ۷۰ درصد این کلاس‌ها در مقطع ابتدایی است.

?سهم مدارس خصوصی ابتدایی در کل کشور از ۷ درصد در سال ۱۳۹۳ به ۱۵ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده و بیش از ۲ برابر شده است. سهم مدارس متوسطۀ اول از ۱۰ درصد به ۱۵.۶ درصد و متوسطۀ دوم از ۱۷ درصد به حدود ۲۴ درصد رسیده است.

?براساس برآوردها، بودجۀ مصوب آموزش‌وپرورش براساس قیمت ثابت سال ۱۳۹۵، طی سال‌های ۱۴۰۱-۱۳۹۳ حدود ۲۵ درصد کاهش یافته است. در همین دوره، بودجۀ کاهشی آموزش از یکسو و افزایش جمعیت دانش‌آموزی از سوی دیگر موجب شده تا سرانۀ بودجه در ازای هر دانش‌آموز تقریباً به نصف برسد. براساس محاسبات هزینه-درآمد خانوار این وضعیت برای خانواده‌ها هم اتفاق افتاده و هزینۀ خانواده‌ها برای آموزش فرزندان به قیمت ثابت سال ۱۳۹۵، طی ۶ سال اخیر به نصف رسیده است. یعنی تعداد بیشتری از خانواده‌ها به دلیل تشدید مسائلی نظیر فقر، تورم‌های بالا در هزینه‌های معیشتی، و افزایش سهم مسکن در سبد هزینۀ خانواده توان خود را برای تأمین مالی آموزش فرزندانشان از دست داده‌اند. این روند کاهشی، حتی در دهک‌های ۹ و ۱۰ نیز مشاهده می‌شود.

?براساس شاخص‌های نسبت دانش‌آموز به معلم، کمبود معلم در مقاطع مختلف تحصیلی بین ۱۸۵ هزار تا ۲۱۵ هزار نفر برآورد می‌شود. در برخی سال‌ها تا ۸۸ هزار بازنشسته در قالب نیروهای پاره‌وقت با مدارس همکاری داشته‌اند. بخشی از نیروهای موردنیاز نیز از طریق خرید خدمات آموزشی از شرکت‌های پیمانکاری خصوصی تأمین شده است؛ در برخی سال‌ها تا ۵۰ هزار معلم. سالانه بین ۵ تا ۱۰ هزار نفر هم در قالب سرباز-معلم در آموزش‌وپرورش خدمت می‌کنند. برخی سال‌ها بیش از ۹۰ هزار نفر هم از طریق نیروهای حق‌التدریسی تأمین می‌شوند.

?اگر به دنبال تقویت مدارس هستیم، ادبیات نظری و تجربۀ جهانی مسیرهای روشنی دارد: تأمین مالی مناسب، بهبود وضعیت شاخص‌های کلاس، بهبود وضعیت معلمان و ارتقای استانداردهای حرفه‌ای و به‌رسمیت شناختن تشکل‌های حرفه‌ای معلمان، میدان‌دادن به معلمان و خانواده‌ها و دانش‌آموزان در مشارکت و نظارت بر نظام آموزشی و مدرسه. مسیری که در پیش گرفته‌ایم، مسیر کاملاً معکوسی است.
@omidi_reza

7 months ago

دربارهٔ مناظرهٔ حسام سلامت با سالار سیف‌الدینی (۱)

مناظرهٔ سلامت با سیف‌الدینی را می‌توان از جهات مختلفی تحلیل کرد. در این نوشته من به موضوع آمارهایی می‌پردازم که سالار سیف‌الدینی به آنها اشاره کرد. بدین منظور می‌توان دست کم سه رویکرد برگزید. نخست اینکه به تک‌تک آمارها مراجعه و صحت و سقم آنها را مشخص کنیم. دیگر اینکه برای سخت گرفتن استدلال سیف‌الدینی تمام آمارها را درست فرض کنیم و از معنای آنها بپرسیم. در نهایت اینکه به آمارهایی اشاره کنیم که سیف‌الدینی به آنها اشاره نکرد و از این رهگذر آمارهایی که او ارائه داد را در بستری کلی‌تر ارزیابی کنیم.

نخستین خطای آماری سیف‌الدینی این است که تصور می‌کند آمارها به خودی خود سخن می‌گویند. این در حالی است که هر که اندکی آمار خوانده باشد می‌داند که آمار به تفسیر نیاز دارد. اجازه دهید مثالی بزنم که دربارهٔ آن نیز در مناظره بحث شد. آمار جرم را در نظر بگیرید.

خطای نخست سیف‌الدینی این است که آمار جرم را با نژاد و ملیت تبیین می‌کند. اما پرسش این است که از کجا به این نتیجه رسیده است که از میان تمام متغیرهای موجود برای تبیین چنین آماری باید به افغانستانی بودن افراد مراجعه کند. همین چند وقت پیش یک ایرانی که پادکستر جنایی هم بود در تورنتو زنش را کشت و در چمدانی گذاشت و در جایی رها کرد. آیا می‌توان جرم وی را یا جرمی که ایرانیان در کانادا انجام می‌دهند را با ملیت آنها تبیین کرد و سپس به این نتیجه رسید که باید همهٔ ایرانی را اخراج کرد چون انسان‌هایی وحشی و بی‌فرهنگ هستند؟ تازه آن ایرانی به صورت قانونی وارد کانادا شده بود.

مثالی دیگر. اگر آمار جرم در استانی از ایران مثلا همان شهری که آقای سیف‌الدینی از آن می‌آید بیشتر از استانی دیگر باشد آیا این به آن معناست که ترک‌ها به دلیل ترک بودنشان مشکلی دارند که بقیه ندارند؟ همین پرسش را می‌توان دربارهٔ فارس‌ها، کردها، لرها و ... نیز پرسید. می‌بینیم که اساس کار سیف‌الدینی دارای مشکل است. جرم را با قومیت یا ملیت تبیین نمی‌کنند. اتفاقا نژادپرست‌های همین کانادا ما خاورمیانه‌ها را بی‌فرهنگ‌هایی می‌دانند که هنوز متمدن نشده‌ایم و هر از گاهی با انجام چنین جرم‌هایی بی‌فرهنگی و وحشی بودن خودمان را ثابت می‌کنیم. از نظر این نژادپرستان ما خاورمیانه‌ها را باید از کانادا بیرون انداخت. اما همین نژادپرستان وقتی سفیدپوستی مرتکب جرم می‌شود اصلا از سفید بودن او سخنی به میان نمی‌آورند. دم نژادپرستی سیف‌الدینی بدجور بیرون است.

اما بیایید فعلا از این مشکل بگذریم و همان آمارها را با مقولهٔ ملیت تبیین کنیم. حسام اشاره کرد که نسبت ارتکاب به جرم به جمعیت در میان افغانستانی‌ها بسیار کمتر از ایرانی هاست. آیا سیف‌الدینی این را نمی‌دانست؟ او که زمان بسیار گذاشته بود تا کلی آمار درآورد. این خطای دوم سیف‌الدینی است. چرا این را نگفت؟ همین جاست که باز هم مشخص می‌شود آمار به خودی خود حرف نمی‌زند. کسی که انتخاب می‌کند کدام آمار را برجسته و کدام را پنهان کند در حال سخن گفتن از زبان اعداد است. سیف‌الدینی نژادپرستی خود را پشت آمارها و ارقامی که خود به صورت انتخابی عرضه می‌کند پنهان کرده است. کلی عدد و رقم وجود دارد که می‌توان در مورد هر موضوعی از جمله مهاجران عرضه کرد. کدام تصویر، تصویری «درست» و «واقعی» است؟ آیا جز این است که باید برای به دست آوردن تصویری کامل از ارائهٔ آمار ناقض و انتخابی خودداری کرد؟ همانطور که می‌بیند آمار نیاز به تحلیل و تفسیر دارد. سیف‌الدینی انقدر باهوش هست که این چیزها را بداند. مشکل از جای دیگر است نه جهل او نسبت به چیستی آمار.

اما خطای سوم سیف‌الدینی مربوط می‌شود به اعتماد بلاشرط به آماری که جمهوری اسلامی عرضه می‌کند. از کی تا به حال ما به این سادگی به آمارهای جمهوری اسلامی به این راحتی اعتماد می‌کنیم؟ یا چون در این مورد به نفع سیف‌الدینی است وی بدون وسواس و صحت سنجی به آمار رژیم کودک کش جمهوری اسلامی استناد می‌کند؟ آیا سیف‌الدینی به آمارهای دیگر جمهوری اسلامی که با دیدگاه‌های دیگرش همخوانی و سازگاری ندارد به همین راحتی اعتماد می‌کند؟ اگر آری که از خام‌اندیشی اوست و اگر نه که از نژادپرستی اوست.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago