?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago
عتیق رحیمی نویسنده و کارگردان فارسیزبان افغانستانی-فرانسوی است. او در ۱۰ نوامبر ۲۰۰۸ جایزه معتبر گنکور را برای رمان سنگ صبور کسب کرد.
?تجلیل از دو شاعر افغانستانی و ایرانی در همایش «زبان فارسی و جغرافیای شاهنامه» در مشهد همزمان با بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی، در همایش «زبان فارسی و جغرافیای شاهنامه» در مشهد از خدمات ادبی دو شاعر افغانستانی و ایرانی تجلیل شد.
?به گزارش غزل حسین زاده خبرنگار رادیو دری، در این همایش که در فرهنگسرای فردوسی جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد، از فعالیت های ادبی مجید نظافت یزدی شاعر پیشکسوت ایرانی و ابوطالب مظفری از شاعران نامدار افغانستانی تجلیل شد.
?همچنین رونمایی ازکتاب شعر «مقاومت خراسان» که بهکوشش سعید حیدری گردآوری شده است، از دیگر بخش های ویژه این مراسم بود.
?محمدکاظم کاظمی شاعر و پژوهشگر افغانستانی نیز در این نشست با توصیف ابعاد شخصیتی سید ابوطالب مظفری گفت: مظفری یکی از شاعران تراز اول افغانستان است و در دو دهه گذشته شاعران جوان زیاد دیگری را نیز پرورش داده است که امروز آنها نیز در شعر فارسی خوش درخشیده اند.
*?آیین اختتامیه مسابقه ادبی فرهنگی «پارسی، وطن است» در پردیس مهر کوهسنگی مشهد برگزار شد.*
?به گزارش غزل حسین زاده خبرنگار رادیو دری، جشنواره «پارسی، وطن است» در سه قالب شعر کلاسیک و آزاد، داستان کوتاه و مینیمال و مقاله برگزار شده است.
?بیشترین شرکت کنندگان این مسابقه از کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان هستند و مسابقه به همت «بنیاد شهید احمدشاه مسعود» و «موسسه فرهنگی درّ دری» دو نهاد فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران اجرا شده است.
??در این جشنواره 200 اثر داوری شد و در هر قالب سه اثر به عنوان رتبه های اول تا سوم و 5 اثر به عنوان شایسته تقدیر معرفی شدند.
تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری اهداء شد جایزه و تندیس «نویسندگی زریاب» در مراسم اهدای جوایز سالانهی روزنامهی ۸صبح، به حمیرا قادری اهداء شده است. این مراسم که شام (جمعه،۳۰ سنبله) در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شد، تندیس «نویسندگی زریاب»…
سید رضا محمدی: هر مزخرفی را به نام شعر ستایش مکنید
در سالهای اخیر در کنار یک نسل از شاعران درخشان و با استعداد، یک موج شاعر ناگهانی نیز ظهور کرده که معمولا شعرشان مزین به عکس های زیبایشان است و مضمون غالب این شعرها هم فدایت شوم و قربانت شوم است. من به راستی با هر شعری خوب یا بد، دلم میشکفد و با ظهور هر شاعری از هر نوعی که باشد جانم تازه میشود. اما شیوع این نوع شعر معمولا بدون عمق و معنا، سطحیگری و سطحینگری را هم رواج میدهد. شعر، برای بشر حافظ حافظه جمعی و سرچشمه معرفت متعالی است، برای همین از ارسطو تا هایدگر، فیلسوفان جهان، ازشعر تغذیه کرده اند و بر اساس رویاهایی که شاعران آفریدهاند فضیلتهای انسانی پرورده شدهاند، شعر خودش هدف نبوده، راهی و سلوکی برای ترسیم چهره انسان و انسانی تر زیستن بوده است . شعر در فرهنگ ما، وظیفهای و کاربردی ازین هم مهمتر داشته، مثلا رودکی و شاعران نخستین خراسانی، بنیاد هویت جمعی را برساخته و پاسپانی کردهاند، حتی همان شاعران بزرگی که به دروغ شاعر دربار دانسته شدهاند، سیاستساز حکومت ها بودهاند این که از سلطان وصف میکردهاند جایگاهی مثالی برای شاه در منظومه هویتی و فکری خود قایل بودهاند. سلطان، پاسدار عدل و دادورزی شناخته میشده و کانون محور فرهنگی شناخته میشده که در مقابل هجمه و هژمونی عرب و روم و چین، کوتوال یا نگهبان فضیلتهای تمدنی بوده است.
شعر عاشقانهای که جناب نظامی یا جامی نوشته، تفکری را در جامه عشق حمل میکرده است.
آنچه که در شعر عاشقانه یا تغزل ناب فارسی نیز سراغ داریم، هر شعر ، مثل یک اثر هنری خارقالعاده بوده، مثل یک قطعه موسیقی بینظیر از موتسارت که برای هر نت آن، میتوان مدتها تامل کرد،مثل مجسمههای میکل آنژ، تراشیده شده با کمال هنروری بوده اند برای این غزل سعدی یا بیدل، هر غزل یک شاهکار به تمام معناست که بارها و بارها میتوان آن را خواند و از کشف ها و جادوگری هنرمندانه آنها در هر بیت و سپس در کلیت غزل، به وجد آمد. این وجد، حکمت و شور و شعور را با هم در خود دارد.
برای همین، شاعر نیازمند به دانشهای روزگار خود و به تأملات برآمده از ریاضتهای شخصی است، شاعران قدیم فقط برای تمرین وزن، سی هزار بیت شعر حفظ نمیکردهاند، تحصیل حکمت گذشتگان را میکردهاند در محضر بزرگان، شاگردی میکردهاند، دود چراغ میخوردهاند، کتاب میخواندهاند . ازین رو، بین فروغ فرخزاد که با جذامیان زندگی کرده و هنر معاصر جهان را مرور کرده، مکتب های فکری را دریافته با یک شاعر خوش ذوق مثل فریدون توللی خیلی فرق است. اولی شاعر است و شعرش نوع نگاه فارسیزبانان به هستی را تغییر داده و دومی، هر شعرش تکرار شعر قبلی اش. با آنکه همان توللی هم به خاطر استادی اش در تاریخ ادبیات، هر شعرش حداقل یک تابلوی تماشایی در آمده ولو این نقاشیها بازاری و خالی از یک عمق فکری باشند.
شیوع ادبیات سانتی مانتال بی مایه که همه آنها انگار یک امضا دارند ولو دهها نویسنده به ظاهر داشته باشند، باعث انحطاط فکر و خشکیدن خلاقیت و شعور جمعی میشود.
به نظرم وقتش رسیده در این باره به جامعه نخبگان هشدار داده شود که در مقابل نظرتان مسوول باشید، هر مزخرفی را ستایش مکنید اگر شما که صاحب کتاب و استاد ادبیات یا خواننده جدی ادبیاتید، برایتان یک شعر تکراری اروتیک با یک شعر عمیق و هنرمندانه، تفاوتی نمیکند باید به طبیب مراجعه کنید. نه فقط بهخاطر ذوقتان، بلکه برای سلامت روان تان. پیامدهای قضاوت شما در سیاست و مسایل اجتماعی متاثر از همین شعرها بسیار خطرناک خواهد بود ./ منبع: صفحه شخصی فیسبوک سیدرضا محمدی
تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری اهداء شد
جایزه و تندیس «نویسندگی زریاب» در مراسم اهدای جوایز سالانهی روزنامهی ۸صبح، به حمیرا قادری اهداء شده است.
این مراسم که شام (جمعه،۳۰ سنبله) در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شد، تندیس «نویسندگی زریاب» به حمیرا قادری، نویسنده و رماننویس اهل افغانستان اهداء شد.
حمیرا قادری اهل هرات افغانستان است و او با داشتن مدرک دکتورای زبان و ادبیات فارسی، در حال حاضر فیلوشیپ دانشگاه هاروارد را دارد.
خانم قادری از پیشکسوتان داستاننویسی افغانستان استکه نخستین گامها را در این عرصه در کارگاه سوزن طلایی در هرات، که در خانه استاد محمدناصر رهیاب برگزار میشد، برداشت.
تاهنوز از او داستانهای زیادی منتشر شده است، رمانهای رقص در مسجد، نقره؛ دختر دریای کابل، اقلیما، نقش شکار آهو، مجموعهی داستان کوتاه گوشوارهی انیس، جنگ و غربت در ادبیات داستانی افغانستان و روند داستاننویسی در افغانستان از آثار چاپ شده خانم قادری استند.
این در حالی استکه در مراسم اهدای جوایز ۸ صبح، تندیس موسیقی دریا به قیس الفت. تندیس ابتکار ملکه ثریا به لورن اوتیس، تندیس روشنگری اخگر به نوشابه آشنا و تندیس تاریخ غبار به سیما سمر رییس پیشین کمیسیون حقوق بشر افغانستان اهدا شده است.
در این مراسم شماری زیادی از نویسندگان افغانستان، کارمندان روزنامهی هشت صبح، نویسندگان بیرونی و شمار دیگر از بزرگان و شهروندان آمریکا حاضر یافته بودند.
روزنامهی هشت صبح افغانستان هرساله یک مراسم بزرگ جهت اهداء جوایز در نظرداشت برگزار میکند. مراسم امسال این روزنامه جمعه،۳۰ سنبله در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن دیسی برگزار شد، و جوایز برای افراد مورد نظر اهداء شد.
?زبان فارسی و جغرافیای شاهنامه
? پاسداشت روز شعر و ادب فارسی
?به همراه بزرگداشت مجید نظافت یزدی و ابوطالب مظفری
?و رونمایی از کتاب "شعر مقاومت خراسان" به کوشش سعید حیدری
? با حضور چهرههای مطرح شعر خراسان از جمله: محمد نیک/ محمدکاظم کاظمی/ عباس ساعی/ علی آزاد /جواد گنجعلی/ زهرا حسینزاده / امانالله میرزایی،/ راضیه رجایی/ مهدی سیمریز
⏰یکم مهرماه ۱۴۰۳
?تالار فرهنگسرای فردوسی
?علاقهمندان میتوانند یکم مهرماه ۱۴۰۳، از ساعت ۱۸ در این نشست شرکت کنند.
?تالار فرهنگسرای فردوسی در سهراه ادبیات، مجتمع شریعتی جهاددانشگاهی مشهد واقع شده است
*? ستارۀ احمد*
? به مناسبت سالگرد میلاد پیامبر بزرگ اسلام
? محمدکاظم کاظمی
شب روشن است و ولوله در آسمان شده است؟
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
آری، در آن ستارۀ احمد عیان شده است
امروز حال دهکدههامان بهاری است
حتی درختِ یخزده هم شادمان شده است
آن سنگ سرد، پر شده است از گل گلاب
آن چوب خشک، شاخچۀ ارغوان شده است
در خانه تا به چند نشینی؟ که مرد و زن
راهی به سمت برزن و کوی و دکان شده است
عبدالعلی به خانۀ فاروق میرود
زینب دوباره عایشه را میزبان شده است
اما جدال مولوی و شیخ، کم نشد
این جنگ، مثل جنگ انار و دهان شده است
(البته شیخ و مولوی خوب نیز هست
با همدگر به سان دو گل مهربان شده است
این یک به دستِ بسته و آن یک به دست باز
با یک زبان به پیش خدا همزبان شده است
دیروز این به خانۀ آن میهمان شده
امروز آن به خانۀ این میهمان شده است)
***
القصه، شیخ و مولوی بد، در این مقام،
هر یک به سان کورۀ آتشفشان شده است
منبر برای موعظۀ خلقِ بینواست
منبر برای این دو نفر نردبان شده است
دیدم که هر کدام، به قال و مقال خود
میگفت نیمۀ پرِ این استکان شده است
آری، در این مسابقه، صد بار دیدهایم
هر کس میان باختهها قهرمان شده است
هر کس به مذهب پدر خویش، مفتی است
هر کس به زورخانۀ خود پهلوان شده است
دعوا چه میکنی، که به قال و مقالتان
این شیشه بارهاست به سنگ امتحان شده است
دعوا چه میکنی که در این کاروان چرا
گاهی علی و گاه عمر ساربان شده است
فکری بکن که مقصد این کاروان کجاست؟
در راه او چه دزد پلیدی نهان شده است؟
فکری بکن که مال و منال مسافران
اینک نصیب راهزن بیامان شده است
وهابی از طریقی و غالی به گونهای
آمادهی، جویدن این استخوان شده است
×××
هرچند خون ما و شما را مکیدهاند
هرچند خون ما و شما رایگان شده است
ما هر دو تن دو نیمۀ سیبیم، عین هم
سیبی که پروریدۀ یک باغبان شده است
سیبی که آب خوردۀ رود حقیقت است
رودی که از مدینۀ احمد روان شده است
رودی که شاخه شاخه شد و هر طرف که رفت،
آبِ حیاتِ یک طرفِ این جهان شده است
نهری به قندهار رسید و انار شد
نهری درختِ جنگلِ مازندران شده است
نهری به چابهار رسید و بهار کرد
نهری به رودک آمده و مولیان شده است
یک نهر، سوی مزرع ترکان روانه شد
یک نهر، آبخورد خراسانیان شده است
یک نهر آب شیرین، یک نهر آب شور
راهی به هر کرانۀ این خاکدان شده است
شیرین آن رسید به بنگاله، قند شد
شورَش، ملاحت نمک سیستان شده است
یک نهر، سر نهاده به دامان کوهسار
بند امیر در بغل بامیان شده است
***
نوری که خورده است به منشور کائنات
از آن طرف برآمده، رنگینکمان شده است
یک آیه آمده است و هزاران مفسّرش
هر یک به واژۀ دگری ترجمان شده است
آیینهای شکسته و هر پارهای از آن
روشنگر کرانی از این بیکران شده است
یک پاره نزد مفتی الازهر آمده
یک پاره سهم مجتهد اصفهان شده است
یا در کتاب احمد حنبل نوشته شد
یا با زبان شیخ کلینی بیان شده است
***
ختم سخن که، مولوی و شیخِ نازنین!
قصد وضو کنید که وقت اذان شده است
خلقی به دستِ بسته و خلقی به دستِ باز
آمادۀ گرفتن آن ریسمان شده است
با این همه ستارۀ پرنورِ رنگرنگ
مسجد نشان دیگری از کهکشان شده است
۶ دی ۱۳۹۳
لب میدان شهر منتظر است، پدرم با نگاه سرگردان
وسط چله ی زمستان و ضلّ خورشید داغ تابستان
لب میدان شهر منتظر است، پدرم مثل روزهای دگر
با همان جان مهربانِ نحیف... با همان قد و قامتی که کمان...
پدرم باز می دود هر سو، از سر صبح تا سیاهی شب
پدرم باز می رود سر کار، بیل در دست پشت یک نیسان
پدرم با چروک پیشانی... پدرم با نگاه بارانی..
پدرم، مثل آه طولانی؛ پدرم، مثل درد بی پایان
به لبانش رسیده جانش، آه، نیست جز شکر بر زبانش، آه
خنده هایی که بر لبانش، آه، بغض هایی که در دلش پنهان..
زندگی کی به ما امان داده؟ کی به ما روی خوش نشان داده؟
روز از نو وَ روزی از نو، آه، پدرم باز هم لب میدان...
#صدا_داستان : داستان کوتاه اندوه نوشته #محمدجواد_خاوری
با صدای #علی_رضایی
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 3 weeks ago