سنگ تمام

Description
سنگ تمام با ویژگی های منحصر
📌آیات محور، تحلیلی، کاربردی، کارگاهی، نقادی، استدلالی، استشهادی واستنادی، تلفيق ادب عربی با ادب پارسی، تجزیه وترکیب، مراعات قواعد نوشتاری و گفتاری، محقق پرور

https://t.me/yosefzadehgilani1
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago

4 months, 3 weeks ago

**تحلیل ادبی و معنایی روایت «اخوک دینُک فَاحْتَطْ لِدینک»
«اخوک»:مبتدا
دینُک:خبر
فَاحْتَطْ: فعل امر، از مصدر «احتیاط» یقال«احتاطَ الرّجلُ لاخیه یَحتاطُ احتیاطاً» اذا تحفّظ له و راعاه فی امره. و الضمیر المستتر فیه وجوبا «انت» فاعلٌ.
(والفاء فی "فَاحْتَطْ" فصیحیّة تفریعیّة تدلّ علی الشّرط المعلوم المقدّر؛ فالاصل: اخوک دینک _فاذا عرفت ذلک_فَاحْتَطْ لِدینک)
لِدینِک: جار و مجرور،و مضاف و مضاف‌الیه، متعلق به «احتط».
نکته
«اخ» به «دین» تشبیه شده است یعنی برادرِ دینی تو همانند دینِ تو است و همان‌طور که نسبت به دینت تحفظ می‌ورزی و در حفظش می‌کوشی، نسبت به حفظ برادر دینی و مراعات حال او نیز بکوش و حقش را تضییع نکن.
شبهه
آقای جوادی آملی گفته است:«اخوک»: خبر مقدم است و «دینُک» مبتدای مؤخر! تا افاده حصر دهد یعنی تنها برادرِ تو دینِ توست!
پس روایت طبق قرائت ایشان در اصل چنین بوده:
«دینُک اخوک» دین تو برادر توست. سپس برای افاده حصر،خبر، مقدم آمده و شده:
«اخوک دینُک»یعنی تنها برادرِ تو دینِ توست.

نقد قویم
این ترکیب و قرائت آقای جوادی از روایت کاملا نادرست است و مردود. زیرا روشن است که روایت مزبور به اهمیت« برادر دینی» اشارت دارد و او را مثل «دین» می‌داند در حفظ و نگهداری‌اش. نه اینکه بخواهد به اهمیت و حفظ «دین» دستور دهد. خیلی بی‌ذوقی است که بگوییم امام در روایت می‌خواهد بگوید تنها برادرِ تو دینِ تو است!
نه، می‌خواهد بگوید برادرِ تو همانند دین توست.
و اینکه در آخر روایت گفته:«فَاحْتَطْ لِدینک» و نگفته «فَاحْتَطْ لِاَخیک» مشکلی ندارد چون منظور از «لِدینک» همان «لِاَخیک» می‌باشد.
مثل اینکه می‌گویید«زیدٌ اسدٌ فاتّق الاسدَ» اَیْ «فاتّق زیداً» یعنی زید شیر است پس از این شیر _که زید است_بپرهیز.
«اخوک دینُک فَاحْتَطْ لِدینک» هم یعنی برادرِ تو مانند دین توست بنابراین نسبت به دینت یعنی برادرت محافظت کن.
پس چون محور تأکید در روایتِ یادشده «برادر دینی» است نه «دین»؛از این رو، روایت مزبور جمله‌ایست عادی و فاقد حصر و متشکل از مبتدا یعنی (اخوک) و خبر یعنی (دینک).**@yosefzadehgilani1

5 months ago

انتشار برای اولین بار
@yosefzadehgilani1

5 months, 2 weeks ago

#سؤال۴۰۶۴*👆*👆#جواب پنج نکته
یکم. در تأویل بردن به مصدر، خصوصیات فعلِ موردِ تأویل فوت می‌شود.بنابراین، مفاد فعل‌های انشایی مثل امر و نهی و نیز مفاد فعل‌های مجهول در تأویل به مصدر فوت می‌شود و با فعل‌های خبری و فعل‌های معلوم یکسان خواهد شد.
و اشکالی هم پیش نمی‌آید. چون مشخص است که هویت آن فعل‌ها پیش از تأویل به مصدر، چه بوده است. وانگهی تأویل بردن که بالقوه است نه بالفعل. برای نوآموز، تأویل می‌برند.
(خاطره
سابقا یادم هست که طلبه‌ها در رشت_هنگامی که چیزی از دست می‌رفت یا مثلا کسی پول کسی را خرج کرده بود_ به شوخی می‌گفتند «به تأویل مصدر رفت» کنایه از اینکه خلاصه فوت شد و از بین رفت)

دوم. ماده «عهد» با حرف جر «باء» متعدی می‌شود. البته در کاربرد فارسی نیز چنین است. حافظ گوید:
عهد ما با لب شیرین‌ْ‌دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند۱

سوم. ماده «اذن» با حرف جر «لام» بکار می‌رود.

چهارم. حذف حرف جر در دو حرف مصدری «اَنْ» و «اَنَّ» قیاسی و قانونی است. پس این حذف شیوع دارد. ابن مالک در الفیه گوید:
و عَدِّ لازماً بحرفِ جرّ
و اِنْ حُذِف فَالنّصبُ للمنجرّ
نقلاً و فی اَنّ و اَنْ یَطّردُ
مَعَ اَمْنِ لَبْسٍ ک: عَجِبتُ اَنْ یَدُوا

یعنی «عَجِبتُ مِنَ دِیَتِهم»

پنجم. در تأویل بردنِ فعل منفی، یا فعل نهی، به جای حرف نفی و حرف نهی، از واژه«عدم» بهره می‌گیریم.

با حفظ این نکات پنج‌گانه می‌رویم سراغ تأویل به مصدر بردن آیات سه‌گانه:

۱.«أ لمْ اَعهد الیکم یا بنی آدم (بِاَنْ لاتعبدوا الشّیطان=بعدمِ عبادةِ الشّیطان/بعدمِ عبادتکم الشیطانَ/لِلشّیطان) با لام تقویت. مصدر را می‌توان به فاعل اضافه کرد یا به مفعول. توفیری ندارد.
۲.«و (أ لم اَعهد الیکم ) بِاَنِ اعْبدونی=بعبادتی/بعبادتکم ایّایَ.
۳.«فی بیوتٍ اَذِنَ اللهُ (لِاَنْ) تُرفع=لِرفعها»
پی‌نوشت
۱.باری؛
عهد ما با لب شیرینْ‌دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند 👇👇**@yosefzadehgilani1

7 months ago

اشکال شماره(۳۳۵۶) بر تفسیر تسنیم
متن تسنیم
«فاِن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار الّتی... اُعِدّتْ لِلکافرین»۱
با توجه به اختصاص نداشتن جهنم به کافران، لام در للکافرین به معنای ارتباط است(!!) یعنی هر عملی با عامل خود ارتباط دارد(!!)
(تفسیر تسنیم، ج۲،ص۴۴۶)
*?*نقد قویم
۱.ماده«اَعَدَّ» با حرف جر «لام» متعدی می‌گردد، مانند:«و اَعِدّوا لَهم ما استطعتم مِن قوّة»۲، و:«و لا اَعْدَدْتُ لِبالي ثوبي طِمْراً»۳،
و:« مَن اَحَبّنا اهلَ البیت فَلْیَستَعِدَّ لِلْفقر جلباباً»۴ که در این شواهد مزبور بحث «عمل» مطرح نیست و معنای «ارتباط» در آنها بی‌مبناست و مهمل. و هکذا الآیة المبحوث عنها اَعني:«... اُعِدّتْ لِلکافرین»
۲.با توجه به نکته یکم، در جمله«اُعِدّتْ لِلکافرین» اساسا مسأله اختصاص(اختصاص نار به کافران) مطرح نیست تا حرف «لام» را بر معنایی بی‌مبنا و مهمل(ارتباط) حمل کنیم!
و کیفیت طرح جمله هم عادی است و فاقد لسان حصری! آیه_که در باره تحدّی و به چالش‌کشیدنِ منکرانِ وحیانی بودنِ قرآن است_ می‌گوید:
«و اگر چنین نکردید(سوره‌ای نتوانستید بیاورید)پس(بلوف نزنید و) از آتشی پروا کنید که هیزم آن، مردمان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است».

?پی‌نوشت‌ها
۱.بقره/۲۴.
۲.انفال/۶٠.
۳.نهج‌البلاغه،نامه۴۵.
۴.نهج‌البلاغه،کلمه۱۱۲.

نکته
این‌که بارها گفتیم تفسیر تسنیم«ولنگاری تفسیری» و یا«من‌درآوردی» و به زبان علمی،«تفسیر به رأی» است یعنی تفسیری مثل نمونه بالا.**@yosefzadehgilani1

7 months ago

درود عزیز??

«مَرَحاً»۱ در آیه«لاتَمشِ فی الارضِ مَرَحاً۱» مصدر است و حال اَیْ لاتمشِ فی الارضِ مَرِحاً۲؛ یعنی «در زمین مغرورانه گام مزن».
و این تعلیل که چون در آیه «فی» آمده و نه «علیٰ» پس باید منظور از «مشی» را مسافرت گرفت و «مَرَحاً» را مفعول له. کاملا علیل است چون اولا، ماده «مشی» هم با «فی» بکار می‌رود و هم با «علیٰ». یقال«مشیٰ فی‌الارض» و «مشیٰ علی الارض»،« فی» به اعتبار ظرفیت است_ به هر حال انسان در زمین راه می‌رود نه در هوا_ و «علیٰ» به اعتبار استعلا است_باز به هر حال انسان بر زمین راه می‌رود نه بر هوا.
استعمال« مشی» با «علیٰ» درآیه ۶۳ سوره فرقان آمده است:«و عباد الرّحمان الذین یَمشُون علی الارضِ هَوْناً» که در این‌جا نیز «هَوناً» مصدر است در موضع حال اَی یمشون علی الارض هیّنین متواضعین؛(بندگان خاص خدا روی زمین با آرامش و فروتنانه راه می‌روند)
و ثانیا، اگر منظور از «مشی» در آیه مسافرت باشد و« مَرَحاً» مفعول‌له.آیه فاقد معنی خواهد بود.چون« مسافرت نکن به خاطر غرور» مهمل است و بی‌معنی. فرد عادی چنین حرفی نمی‌زند چه رسد به متکلم علیم یعنی خداوند کریم از زبان لقمان حکیم.
بنابراین، حال نگرفتن «مَرَحاً» و «مفعول له» گرفتن آن، از بی‌حالی است و اضافه کنید بر بی‌حالی، بی‌پایگی و بی‌مایگی و استاد‌ندیگی را.
اساسا آیه در بیان مسافرت نیست بلکه به راه رفتن تصریح کرده که چگونه باید باشد.
و البته مشخص شد که آن گوینده،خود از پله سوم به پله دهم پریده و اظهار لحیه کرده و به زعم خود،به تفسیر قرآن نشسته.
بنده بارها به این بی‌پایگان گفته‌ام که کلی و کیلویی حرف نزنید و عِرض خود به رایگان نبرید بیچاره آن مبتدیان و نابالغان فکری، که فکر می‌کنند چنین تهی‌مغزان و تهی‌دستان چیزی در چنته دارند و گول حرف‌های کیلویی آنان را می‌خورند!
دو نکته
یکم.ایشان گفتند که ۹۹٪ از نحوی‌ها کلمه «مَرَحاً» را حال گرفته‌اند که باید گفت نه عزیز. نحوی‌ها_ و معربین و مفسرین‌‌۱٠٠٪ گفته‌اند حال است.
حال،ایشان که می‌گوید ۹۹٪ از دو حال خارج نیست یا منظورش از ۱٪ باقی‌مانده_که «مَرَحاً»را مفعول‌‌له گرفته_ خودش است یا غیر خود.
اگر منظور خودش باشد که باید گفت که اساسا ایشان در جایگاهی نیست که نظر دهد و در درصدگیری به حساب آید.
و اگر منظورش کسی دیگر است از نحویون.بگویند آن نحوی کیست؟!
دوم. بنده بدین جهت از باب «انّ الحدید فیه بأسٌ شدید» وارد شدم. چون از ده سال پیش به این سو در فرد معلوم الحال مزبور، هیچ تغییری از نظر دانش و بینش ندیدم یعنی هیچ چیز جدیدی در این ده سال فرا نگرفته و کما کان حرف‌های کلی و کیلویی می‌زند. وظیفه بنده است که مشت چنین افرادی را باز کنم و خالی بودن آن را به همگان حالی کنم. تا فریب نخورند
وگرنه بنده با کسی خصومت شخصی ندارم.

پی‌نوشت
۱.بفتح الرّاء. یقال«مَرِحَ الرّجلُ مَرَحاً» ک:«فَرِحَ فَرَحاً».
۲.لقمان/۱۸؛اسراء/۳۷.
۳.بکسرالرّاء، صفةٌ مشبّهة. گفتنی است «مارح» نداریم.
@yosefzadehgilani1

7 months ago

همین ساده انگاری باعث میشه کسی که نحو و صرف خونده از پله سوم بپره پله دهم و بخواد قرآن بفهمه که پله های زیادی نیاز داره و نتیجه ش آراء نیش غولی میشه مثال :در آیه ولا تمش فی الارض مرحا 99درصد گفتن مرحا حال هست و حالت و نوع راه رفتن رو میگه.. ولی وقتی با توجه…

9 months, 2 weeks ago

?نمونه‌ای فنی و تخصصی از کتاب جدید(نُه نقد نمونه، ص۱۳۶)
?مقدمه
در آیه ۱۱ سوره مجادله:«یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ»۱
با توجه به این‌که واژه «درجات» تمییز محوّل از مفعولِ مضاف است و در اصل این‌گونه بوده:
«یرفعِ الله درجاتِ الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ»_و آیه را نیز در پی‌نوشت بر همین پایه ترجمه کردم_ و چنان‌که می‌بینید «درجات» مزبور مشترک است بین مؤمنان غیر عالم و مؤمنان عالم؛ از این رو زمینه‌ای برای حذف کلمه «درجةً» در جمله اول(معطوف علیه) نمی‌ماند و ادعای چنین حذفی بی‌وجه می‌نماید حتی اگر بر پایه قاعده مزبور یعنی« تمییز محوّل از مفعول» بگوییم اصل آیه چنین بوده است:«یرفعِ اللهُ درجةَ الذین آمنوا و درجاتِ الذین اُوتُوا العلمَ»؛ باز می‌بینید که این سخن، سخت سست است و غیر فصیح، و اسناد آن به خدا ناصواب است و قبیح.

?ایضاح
روشن‌ترین دلیل ما کیفیت کاربرد واژه «درجات» یا «درجة» در نظایر آیه‌ی مورد بحث می‌باشد که در قرآن کریم در جامه‌ی تمییز محوّل ظاهر شده است، مثل:«و رَفَعَ بعضَهم درجاتٍ۲»_«نرفع درجاتٍ مَن نشاء۳»_«فضّل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجةً۴»_«و لَلآخرةُ اکبرُ درجاتٍ۵»؛ که کلمه «درجاتٍ» در آیه اول و دوم و کلمه «درجةً» در آیه سوم تمییز محوّل از مفعول است و در آیه چهارم تمییز محوّل از مبتدا. والتقدیر علی التّرتیب:« و رَفَعَ درجاتِ بعضِهم»_«نرفعُ درجاتِ مَن نشاء»_«فضّل اللهُ درجةَ المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین»_«و لَدرجاتُ الآخرة اکبر».
?نکته
این که مفعول یا مبتدا را از جایگاهش بر می‌دارند و تمییز قرار می‌دهند و اسمش را «تمییز محوّل» می‌گذارند، جهتش تحصیل شیوایی و زیبایی است.برای تأیید این مدعا آیه‌های یادشده را پیش از تحویل و پس از تحویل بسنجید و مقایسه كنيد.(پیش از تحویل:یرفعِ اللهُ درجاتِ الذین آمنوا منکم و الذین اُوتُوا العلمَ)_(پس از تحویل:یرفعِ اللهُ الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ).
با یادکرد این مقدمه می‌رویم سراغ تفسیر تسنیم ذیل آیه محور بحث یعنی آیه ۱۱ سوره مجادله.که می‌گوید:«قرآن کریم مؤمن را دارای یک درجه و مؤمن عالم را صاحب درجات می‌‌داند»۶ که این گفته برگرفته از تفسیر المیزان است:«کلمه درجةً در جمله اول به قرینه درجاتٍ در جمله دوم(معطوف) حذف شده است و این مسأله حکایت از برتری مؤمنِ عالم بر مؤمن عادی(برتری عالمان بر مؤمنان) دارد.۷
?نقد قویم
در مقدمه گفتم که چنین برداشتی از آیه درست نیست و بر خلاف قاعده ادبی و بلاغت قرآنی است. پس اسناد برداشت مزبور به خداوند حکیم یا قرآن کریم ناصواب است و مردود. البته برتری عالم بر مؤمن بدیهی است و در آن بحثی نیست_در این زمینه آیات پرشمار قرآنی و روایات بی‌شمار دینی در دست داریم۸_اما مسأله این است که استخراج این معنی از آیه یادشده بعید می‌نماید و تحمیل احتمال بر قرآن، تفسیر به رأی به حساب می‌آید و قاعده ادبی نیز آن را بر نمی‌تابد.

?پی‌نوشت‌ها
۱.فعل «یرفع» در آیه مجزوم است چون جواب امر است. متن کامل آیه:«یا ایّها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسّحوا فی المجالس فافسحوا یفسحِ الله لکم و اذا قیل انشزوا، فانشزوا یرفعِ الله الذین آمنوا والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ والله بما تعملون خبیر»؛(ای باورمندان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا فراخ کنید، انجام دهید تا خداوند به شما فراخی دهد و هرگاه گفته شود برخیزید،گوش دهید تا خدا پایه‌های باورمندان و فرهیختگانتان را بالا ببرد و خدا بدانچه می‌کنید آگاه است).
۲.بقره/۲۵۳.
۳.انعام/۸۳،یوسف/۷۶.
۴.نساء/۹۵.
۵.اسراء/۲۱.
۶.تفسیر تسنیم،ج۱۶،ص۲۰۸.
۷.تفسیر المیزان، ج۱۹،ص۱۹۶.
۸.اِن اردتَ الاستیفاء فی ذلک من الآیات و الرّوایات، فراجع بحار الانوار، الجزء الاول، کتاب العلم. در آثار بزرگ ادبی نیز به مسأله مزبور فراوان پرداخته‌اند. از باب نمونه، استاد سخن سعدی در گلستان می‌سراید:
صاحب‌دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش به در می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را
@yosefzadehgilani1

9 months, 2 weeks ago

#سؤال۴۰۴۶??
#جواب
هر فعلی که «فعیل/فعیلة»۱ داشت، «افعل/فعلاء» ندارد.۲ بنابراین چون «فصیح/فصیحة» داریم۳، از این رو «افصح/فَصْحاء» نداریم.۴
و تعبیر «العرب الفَصْحاء» غلط است و «العرب الفُصَحاء» صحیح است. فُصَحاء: جمع فصیح.
پی‌نوشت‌ها
۱.به عنوان صفت مشبهه.
۲.این موجبه کلیه و کبرای کلی از کاربردهای عرب به دست آمده است و یک مورد نقض هم ندارد.
۳.یقال«رجلٌ فصیحٌ» و «امرأةٌ فصیحةٌ».
۴.«نداریم» یعنی اساسا در لغت عرب به کار نرفته است و اگر امروزه کسی به کار ببرد_ مثل همان فردی که در سؤال مزبور اشاره شده_ غلط است. اما «افصح و فُصْحیٰ» که افعل تفضیل است داریم و صحیح است. یقال مثلا:«الکلامُ الاَفصحُ»  و «اللّغة الفُصْحیٰ».
نکته:هر فعلی که افعل/فُعلیٰ تفضیلی داشت، دیگر افعل وصفی ندارد.بدین بیان که صفت مشبهه اش بر وزن افعل/فَعْلاء نمی‌آید بلکه بر اوزانی دیگر می‌آید، مثل «اکبر/کبریٰ»، «افضل/فُضلیٰ» و «افصح/فُصْحیٰ» که صفت مشبهه این موارد می‌شود«کبیر/کبیرة»، «فاضل/فاضلة» و «فصیح/فصیحة».
@yosefzadehgilani1

9 months, 2 weeks ago

با سلام
این عبارت از جواهر البلاغه رو برخی از اساتید اینگونه اعراب میدهند و قرائت میفرمایند:
الثالث الغرابه و هی کون الکلمه غیر ظاهره المعنی و ... عند العَرَبِ الفَصحاء (به فتح فاء و سکون صاد) و میفرمایند بهتر است (فُصَحاء) خوانده نشود

اساتید محترم! علتش چیست؟؟

1 year ago

تحلیلی از فتحی_شیخ فرهاد
(با ویرایش و اختصار)
سیداحمد خاتمی در خطبه‌های دیروز نماز جمعه تهران گفتند:
به خانم‌هایی که رعایت حجاب نمی‌کنند می‌گویم که یادشان باشد که با این صدها شهید طرف هستند؛ کاری نکنند که فردای قیامت گله آنها را داشته باشند و نفرین‌شان کنند چراکه نفرین شهدا زندگی‌شان را زیر و رو می‌کند.
من‌ حقیقتا نقد اساسی دارم و نمی‌دانم چرا از اشخاصی دیگر برای نماز جمعه تهران استفاده نمی‌شود؟! خطیب تهران باید بتواند صدها دلیل جدید برای حجاب داشته باشد که جوان پرسش‌گر امروز تأمل کند نه این‌که بگوید شهدا نفرینتان می‌کنند و شهید را هم در چشم مردم ، منفور کند.
جناب خاتمی شما علم غیب دارید که شهدا چه کار می‌کنند؟!
کافی نیست این حرف‌ها که ۴۵ سال گفتید و خروجی‌اش این شد که جامعه بی‌حجاب‌تر شود؟!
شهدا اگر قرار است نفرین کنند خیلی‌ها هستند که آن‌ها را نفرین کنند و بی حجاب‌ها آخرِ صف نفرین شهدا خواهند بود.
لطفا کمی معلومات خودتان را بروزرسانی کنید یا از شغل‌های متعدد انصراف بدهید تا کسانی پشت تریبون قرار بگیرند که چند دلیل منطقی غیر از نفرین شهید و قسم به خدا و پیامبر در بساطشون پیدا شود.
ما به این‌ها می‌گوییم شهدا شما رو‌ دوست دارند تا شاید با محبت شهید کم‌کم به سمت حجاب برگردند، شماها کاری می‌کنید که رابطه‌ این‌ها با شهید هم‌ قطع شود و بگویند به درک که نفرین می‌کند، بگذارید نفرین کنند.
ظاهرا کسی از خودمان نیست به شما بگویند که عزیزم یکبار بنشینید و ببینید نتیجه‌ی حرفهای شما در جامعه چیست؟ نظر مردم تهران که خطیبش هستید درموردتان چیست؟ نظر حزب اللهی در موردتان چیست؟!
و در آخر باید بگویم دیگر با نفرین شهید و قسم و آیه کسی باحجاب نخواهد شد، باید برگردید و روش‌های درست تبیین حجاب را یاد بگیرید...
شما هم به جای آموختن‌ روش نو، همچنان از شهدا خرج می‌کنید و‌ مردم رو از شهید هم‌ دور می‌کنید. تا دیر نشده برگردیم، این روش‌ها دیگر جواب نمی‌دهد، من هم اگر مثل بقیه سکوت کنم، نسل بعد سکوت نخواهند کرد. یاعلی..‌.
(پایان نوشتار با ویرایش و اختصار)

این تحلیل درست است و نقدش به امثال سیداحمد خاتمی‌ها_ که تمام مناصب مهم نظام را اشغال کرده‌اند و خیال انعزال و کناره‌گیری را هم ندارند و جایشان را نمی‌خواهند به جوانان فاضل و خوش‌فکر بدهند_کاملا وارد است.
نکته این‌جاست که چرا همیشه مداحان در صدر قرار می‌گیرند و قدر می‌بینند...
و چرا هیچ‌وقت نقادان مشفق و کاردان در رأس امور و پست‌های مهم گماشته نمی‌شوند.
بله، امام حسین قیام کرد برای امر به معروف و نهی از منکر. منظور امام از معروف و منکر چه بود؟
چرا حکومتی‌ها اهداف بلندِ بزرگْ‌مصلح تاریخ اسلامی یعنی امام حسین را تنزل می‌دهند به مواردی مثل حجاب؟!
بزرگ‌ترین معروف، حاکمیت صالحان است و عظیم‌ترین منکر هم،حاکمیت ناصالحان!
صالح به تمام معنا در تمام ابعاد. در روش و منش و دانش و بینش. در اقتصاد، فرهنگ، هنر، سیاست،گفت و گو، مردم‌داری، رواداری، سلوک درست و منطقی با دوست و دشمن. چرا حاکمان هنر جذب مخالف خود را ندارند و فقط قوه‌ی دفع دارند. جذب موافق و مداح که هنر نیست
هنر در جذب مخالفان منتقد است، منتقدانی که مشفق‌اند و خیر‌خواه ملک و ملت‌...
آری،امام حسین خواست معروف حاکم شود وقتی که چنین شد، حتما منکر منزوی و مضمحل خواهد شد
باری،هرگاه حاکم صالح شد(صالح به همان معنایی جامع که بیان کردم) همه چیز مردم‌، رو به رشد و تعالی و پیشرفت خواهد بود چنان‌که امیر کلام، علی علیه السلام فرمود:
« و لَیْسَتْ تَصلُحُ الرعیّةُ الّا بصلاح الْوُلاة و لاتَصلُحُ الْولاةُ الّا باستقامة الرعیّة»؛(درستیِ مردم در درستیِ حاکم است و درستیِ حاکم در درستیِ مردم است)
یعنی هر دو باید درست باشند. درستیِ حاکم در عدل است و داد، و درستیِ مردم در راستی است و انتقاد.
@Yousofzadehghilani
@yosefzadehgilani1

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago