Nima hassani nasab

Description
این کانال برای انتشار اخبار مربوط به فعالیت‌ها و نوشته‌های نیما حسنی‌نسب، منتقد و مدرس سینما، ایجاد شده است
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 3 weeks ago

9 months, 2 weeks ago
9 months, 2 weeks ago

لینک مستر کلاس "جرئت فیلمسازی"
سایت پلتفرم آموزشی اینورس

https://inverseschool.com/landing/film-making

9 months, 3 weeks ago
1 year, 6 months ago

چیزی که خوب معلوم است این‌که تتمه‌ی سینمای فعلی کلک‌ش کنده است و دیگر هیچ حس و شوق و ذوقی برنمی‌انگیزد، پس زور و بُرد و اثری هم ندارد جز همین ده روز جشنواره‌ی دکوری و چندتا عکس و خبر تراکنشی و یک‌مشت شعار پرت و آمارِ موهوم و کلی فیلم بی‌خاصیت بفرموده‌ی ارگانی و یک فُرغون سیمرغ شیشه‌ای که ریختند پای خودی‌های تازه‌آمده‌ی الکی. اما از من می‌شنوید، ضربانِ آن موج سوم دارد زیر این تابوتِ پوسیده حس می‌شود...
این فقط یک طرح موضوع و مقدمه بود؛ داشتم بلندبلند فکر می‌کردم.

بهمن ۱۴۰۲

1 year, 6 months ago

سینمای ایران مُرد؛
زنده باد سینمای ایران
تماشای مراسم گروتسکِ اختتامیه‌ی "جشنواره فیلم فجر ۴۲" رفته‌رفته برایم ترسناک و ناراحت‌کننده شد. ناگهان دیدم جلوی چشم‌مان همه چیز از دست رفته! عین یک وضعیت جنگی، مثل دوران اِشغال یا تصرف جایی. میان انبوه چهره‌های ناشناس حاضر در برج میلاد - از ریش‌کادره‌های یقه‌دیپلمات تا ریش‌درازهای فیلم‌های محمد کارت و از نئوحزب‌اللهی‌های ژیگول‌شده تا اورکت‌پوش‌های چریک‌طور - هیچ رد و نشانی از فرهنگ و هنر و سینما نبود (جز تک‌وتوکی که حضورشان آن‌جا ترسناک و ناراحت‌کننده بود)
۱
در و دیوار گواهی می‌داد که کار تمام است، که یک صدا و تفکر و جریان در این چند سال سنگر به سنگر همه‌ی دار و ندارِ سینمای ایران را غصب و قبضه و مالِ خود کردند. یک دهه با پول‌پاشی و کادرسازی و حذف/اضافه تا ایجاد تشکیلات و نهادهای رانتی ایدئولوژیک و تشکل و دارودسته‌هایی مثل عماریون و الخ کنترل کامل فکر و تولید و عرضه را دست گرفتند. در یک فلاش‌بک تاریخی داریم برمی‌گردیم به روزهای اول انقلاب که یک بار سینمای ایران را "پاکسازی" کردند و امروز یک دور دیگر، و حالا دیگر موقع تقسیم غنائم/جوایز و برپایی جشن و خواندن دعای سال‌تحویلِ سینما رسیده است (حتی به غلط!)
۲
     با چرخی در اخبار تولیدات و جشنواره‌ی امسال از شدتِ وخامتِ اوضاع متعجب شدم، ولی از اصل ماجرا نه. از چند سال پیش می‌شد وضعیتِ این روزها را دید. من هم - مثل معدودی دیگر - دیدم و گفتم و نوشتم که این مسیر و این اختلالِ مادی/معنوی در نظام تولید و نیروی انسانی در نهایت به کجا می‌رسد. حاصلش شد بایکوت و دادگاه و تهمت که فدای سرتان. از دو سه سال پیش هم عرض کردم که این "سینمای حقیرِ فقیر" مرحوم شده و تمام (سنگ قبرش هم موجود است!)، و حالا همه دارند از پایان و مرگ قطعی سینمای ایران می‌گویند و می‌نویسند و اختتامیه جشنواره ۴۲ را مجلس ختم سینما می‌دانند. از این‌که حرف‌هایم درست از آب درآمده، هیچ خوشحال و راضی نیستم.
۳
پیش از این‌ها هر جا شد از چشم‌اندازی که با آن ریل‌گذاری پیش روی سینما بود گفتم و نوشتم و طبعا کسی جدی نگرفت یا ترجیح دادند بپیچند ته کوچه‌ی علی‌چپ، تا رسیدیم به امروز که دیگر باید با ذره‌بین دنبال نشانی از قلم و رسانه و سینما بین این بازار مکاره‌ی فجازی و جشنواره‌‌ و محصولات‌شان بگردیم. اعتراف می‌کنم امروز دیگر کار به جایی رسیده که همه‌ی آن حرف‌های جدی‌ ما هم شوخی شده، که از آن دوره و آن گفتمان عبور کردیم و شرایط به‌کل تغییر کرده و طبعا مسیر و نگاه و رویکرد من و ما هم باید فرق کند. درست است که آدم‌حسابی‌های هر دو طرف ماجرا یا کنار کشیدند یا کنارشان کشیدند تا شهر خالی شود و بازی بیفتد دست قورباغه‌ها، اما این همه‌ی ماجرا نیست...
۴
این وضعیتِ مساله‌دار و بحران‌های جدی و عمیق در فضای سینما نمی‌تواند زیاد دوام بیاورد. رکود و یک‌نواختی و تک‌صداییِ وحشتناک، شکاف و دره‌ی عمیق میان بخش مهم و موثرِ بدنه‌ی سینما و تولید با فضای رسمی و مجاز، سقوط کمی و کیفی تولید و بحران مصرف و کلی سرفصل دیگر نشان می‌دهد که فضای برزخیِ فعلی به‌زودی شکسته خواهد شد و از دل انحصار و یک‌دستیِ کنونی ممکن است به فضایی متفاوت و راهی تازه برسیم. می‌شود حدس زد که به‌زودی از تعارض بنیادین میان دوگانه‌ی "یا پروپاگاندای سازمان اوج یا کمدی عامه‌پسند"، جریان تازه و آلترناتیوی سر بر می‌آورد. موج سومی در راه است و باز هم تاریخ سینما شاهد و گواه این پیش‌بینی.
۵
خبر بد این‌که در انتهای سال ۱۴۰۲ در بدترین و آشفته‌ترین روزهای سینما و تلویزیون و نمایش خانگی و پلتفرم‌ها در تاریخ ایران هستیم (از "دختر لر" تا "برادران لیلا" را به‌دقت رصد کردم که این را می‌گویم) و خبر خوب این‌که سینمای ایران در این حدود هشت دهه حتی هفته‌ای تعطیل یا متوقف یا یک‌جور نمانده، نه در کودتا و انقلاب و نه جنگ و زلزله و خیزش و جنبش. شاید اصلا نبض سینمای محتضر ما - مثل پایانِ خوشِ ملودرام‌ها - با موج و جنبشی متاثر از فضای جامعه به ضربان و حرکت بیفتد. شک نکنید این تنها گزینه‌ی روی میز است: سینمای ایران برای ماندن به خونِ تازه و گرم و جهنده احتیاج مبرم دارد.
۶
نشانه‌ها را دنبال کنید. خارج از این بلبشوها و در فضاهای غیررسمی سینما چیزهایی دارد اتفاق می‌افتد و افراد و جریان‌هایی کارهایی را شروع کرده‌اند که هنوز در آزمون و خطا و در خوف و رجا ست (هنوز هیچی نشده سر و کله‌ی لانتوری‌ها و کاسب‌ها و فاندی‌ها و ویروس‌ها هم دارد پیدا می‌شود). تجربه‌ها و حرکت‌های اخیر عجالتا شکل و قوام و جایگاه لازم را پیدا نکرده و کمی مانده تا این تحرک‌ها تبدیل به جریانی جدی و اساسی بشود. این موج سوم و جنبش سینمایی کِی و کجا بالاخره پا می‌گیرد و راه می‌افتد و از دل کدام شرایط و با چه نام‌هایی سر بر می‌آورد؟ هنوز معلوم نیست.

1 year, 7 months ago

برای شروین ...

نام و صدای شروین حاجی‌پور به‌خاطر دو ترانه‌ی تاریخی و مانای "بعدِ ما" و "برای..." با تیغ از هم از ذهن و دل و حافظه‌ی ایرانیان پاک نخواهد شد. مود و متن و مضمونِ این دو قطعه به بخش مهم و حیاتی از زیست سیاسی-اجتماعی-فرهنگی این مملکت گره خورده. او در وقتِ مقتصی، به بهترین شکل ممکن، زبانِ آهنگینِ مطالباتِ به‌حقِ ما شد. نغمه‌هایی برای ابرازِ غم و اشتیاق و بیانِ امیدها و حسرت‌هامان زمزمه کرد که وِرد زبانِ جهان شد و ساندافکتِ خواست‌ها و نیازهای چند نسل.
چنین پدیده‌ای در هر تاریخ و جغرافیایی باید قدر ببیند و بر صدر بنشیند. این جایگاه و اعتبار موهبتی‌ست و صاحبش دیگر با هیچ ضرب‌ و زوری حذف‌شدنی یا بیرون‌راندنی نیست و هر نقشه‌ای برای فراموش‌شدنش نقش بر آب است. راستش هیچ عقل و منطقی (اگر ذره‌ای از این‌ها در میان باشد) با چنین سرمایه‌ای بد تا نمی‌کند و با هیچ دستوری از دستش نمی‌دهد. سوپراستار و سلبریتی به‌معنای درست و خودجوش اگر می‌خواهید این است، نه صفِ دراز و زشتِ "صله"بریتی‌های دوزاری برساخته‌ی رانت و پول و فساد و فجازی که به ضرب و زور‌ِ سفارش و تراکُنش چندصباحی چهره می‌شوند و بعد مثل حباب روی آب می‌ترکند. مثل او ارزشش را دارند و نگهداری و مراقبت از آن‌ها وظیفه‌ی همه‌‌مان است که هنوز دل در گروی هویت و ایران داریم. همه‌ی "ریشه در خاک"هایی که با یا بی هر دلیل و انگیره و بهانه‌‌ای مانده‌اند، تا وقتی امکانِ ماندن هنوز به صفر نرسیده.
شروین همان کسی‌ست که به‌زیبایی تمام خواند:
[من جاده رو برات صاف می‌کنم/هر چی سرابه رو پر آب می‌کنم/ بیا بریم..‌./ من از رو مین و بمب و شن‌زار می‌دوم/جای کمرت شلاق می‌خورم/ بیا بریم.../ بعد‌ِ ما بارون می‌باره عطر آزادی/ پر می‌شه این خونه از رقص و گل و شادی/ ما بریم تو سینه‌ها رگبار و آهن نیست/دیگه هیچ خاکستری از جنس آدم نیست]
او حالا پس از مدتی سکوتِ اجباری از و "برای" خودش خوانده و برای آن‌ها که در دوراهیِ دشوارِ ماندن و رفتن دارند شب و روز را دوره می‌کنند. حس و حال تلخ و شیرینِ ترانه‌ی تازه‌اش - که اسمش را گذاشته "آشغال" - می‌گوید این‌مدت سخت گذشته و آزار دیده (ایم). شروین‌ها را اگر به هر بهانه و اّنگ و علتی رها یا اذیت کنیم، "آشغال"های واقعی همه‌جا را زباله‌دانی می‌کنند و بوی تعفنِ بی‌هنری و بی‌ذوقی و بی‌وجودی‌ و بی‌تعهدی سر تا پامان را به گند خواهد کشید. هر کس در هر مقامی در حد وسع باید بکوشد این اتفاق‌ها نیفتد. نباید بگذارند. نباید بگذاریم. نباید بگذریم.
پسرِ ایران می‌گوید سرِ قولش هست؛ ما هم باشیم.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 9 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 11 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 7 months, 3 weeks ago