Ride the Tiger

Description
تأملات غربی-شرقی

"He who rides a tiger cannot dismount."
- Ernst Jünger

※ Art
※ History
※ Philosophy
※ Mysticism
※ Esoterism
※ Mythology
※ Tradition
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago

4 months ago
از این پس پیش‌شرطهای مناسبِ ساختارهای …

از این پس پیش‌شرطهای مناسبِ ساختارهای فراگیرترِ سلطه به دست داده خواهد شد، که مثل آنها هرگز وجود نداشته است. و تازه این مهمترین چیز نیست؛ این ممکن ساختنِ پیداییِ تبارهای بین‌المللی ست که خود این وظیفه را تعیین می‌کند که نژادی سرور، «سرورانِ» آیندۀ «زمین» را پرورش دهند. یک آریستوکراسیِ جدیدِ با ابهّت، مبتنی بر شدیدترین خود-قانونگذاری که در آن ارادۀ مردمان، خشونتِ فلسفی و خودکامگانِ هنرمند به مدّت بیش از هزاران سال دوام می‌آورد: گونۀ عالی‌ترِ انسانها که به پاس برتریِ اراده، شناخت، ثروت و نفوذشان، از اروپای دموکراتیک همچون رام‌ترین و متحرّک‌ترین ابزارِ خود سود می‌جستند تا سرنوشتِ زمین را بدست گیرند؛ تا خودِ «انسان» را به شکل هنرمند درآورند.

سخن کوتاه، زمانِ آن می‌رسد که ما بیاموزیم که دربارۀ سیاست به گونۀ دیگری بیندیشیم.

- فریدریش نیچه
  آخرین یادداشت‌ها [۵۷]۲

#ARCHEOFUTURISM

4 months ago
7 months, 3 weeks ago

مسئلۀ دیگری که سطحی بودنِ فکرِ قاطبۀ منتسبان به نژاد سفید را روشن می‌کند این است که بُلشِویسم را امری مربوط به روسیه و مخلوقی روسی می‌دانند، و امری می‌دانند که اروپای غربی را تهدید به تسخیر می‌کند. در صورتی که بلشویسم در واقع ابتدا در اروپای غربی پدیدار شده، و آن هم عبارت از نتیجۀ ضروری یا آخرین مرحلۀ «دموکراسیِ لیبرالِ» سالِ ۱۷۷۰ یا آخرین پیروزیِ راسیونالیسم و سیاستِ تعلّقیِ آن است. یعنی آخرین پیروزیِ این ادعایِ بیجا که می‌خواست بر جریانِ تاریخ که یکی از صفاتِ آن زندگی ست به وسیلۀ نظامهایِ کاغذیِ آرمانهایی که فقط رویِ کاغذ وجود دارد تسلّط پیدا کند و آن را اداره نماید. اولین فوران و هجومِ بزرگِ آن پس از جنگهایِ ژوئنِ ۱۸۴۸ یعنی در حکومتِ انقلابیِ پاریس در سالِ ۱۸۷۱ بود که نزدیک بود بر سراسر فرانسه توسعه یابد اما ارتش از آن جلوگیری کرد، و سیاستِ آلمان هم که از آن پشتیبانیِ روحی می‌کرد مانع از این توسعه شد. از آن زمان بود، و نه در سالِ ۱۹۱۷ در روسیه، که در وضعی که یک شهرِ محصور در آن واقع شده بود شورایِ کارگران و سربازان به وجود آمد. وضعی که از آن به بعد مارکس که خود واقعاً در مسائلِ عملی بی‌نهایت نادان و بی‌استعداد بود آن را به عنوانِ هیئتِ یکِ حکومت کمونیستی که ممکن است تحقق پیدا کند توصیه کرد.

- اُسوالد اشپنگلر
سالهای تصمیم (۱۹۳۳)

8 months ago

اِل اِلا
[کتابِ عشقِ جادویی]
نوشتۀ میگل سِرانو
ترجمۀ دکتر سیروس شمیسا

@Siroosshamisa
Ride the Tiger

8 months ago

در ایتالیای موسولینی بود که عصر ما شاهد تجدید حیاتِ آرکِتایپِ امپراتور شد، و این همه پیشتر در فراعنۀ مصر، در مهاراجا‌های هند، در پهلوانان ژرمنی و اسکاندیناویایی، در اینکاها، در امپراتوران روم و پاپ محقّق گشته بود. این مهم رازِ اعجاب‌انگیزِ آرکتایپ است، ایده‌ای بیرونی و غریب، که می‌آید تا وجودی انسانی یا همزمان چندین را مُسخّر کند. هدف او حفظ خویش و جا گیری در «ناخودآگاهِ جمعی» ست، که گاه نیز به لطایفی در «خودآگاهِ جمعی» ظهور می‌کند، و آن هم تنها از طریق خود-قربانی‌گریِ انسانی شیدا که در خلسه‌ای تعالی‌بخش، و یا تکیه‌زده بر کرسیِ مقدّس، خویشتن را دیگر نه همچون «من» بل بمثابۀ «ما» در می‌یابد. اگر که کاهنِ اعظمِ کلیسای کاتولیک می‌گوید: «ما، پاپ» در پیِ روشن کردنِ این نکته است که او و آرکتایپ در اینجا یکی هستند و او به تأسّی سخن می گوید...
این حلولِ «دوچه» در موسولینی بود که امکانِ حلول‌های دیگری را می‌داد. این‌گونه بود که ترتیبی از رهبران به ظهور رسیدند، رهبرانی چون کورنِلیو کودرانو، پلینو سالگادو، اولیوِیرا سالازار، پریمو دِ ریوِرا، لِدِسما راموس، و سر آخر خورخه گونزالس فون مارِس. آن‌زمان که این پیشاهنگان مأموریتِ خود را به انجام رساندند، و یا بهتر است بگوییم که آرکتایپ این امر را بر زمین محقّق کرد، وقتی مأموریت به انجام رسید، تنها رهبرانی درجه دو برجای ماندند که دیگر نه صاحبِ توانی بودند و نه هدفی داشتند و این‌گونه ره به زوال بردند و یا همچون موردِ مارِس به چنان پایانی گرفتار آمدند.
می‌خواهیم بگوییم که آرکتایپ چیزی شبیه به ایدۀ افلاطونی ست، که بر فرازِ گسترۀ زمین پدیدار می‌شود و از طریقِ ناخودآگاهِ جمعی و به دستِ موجودیتی انسانی ملموس می‌گردد، و این‌همه تنها از رهگذرِ خود-قربانی‌گریِ آن شیدایي ممکن می‌شود که ژن یا کارمایِ او چنین شایستگی را بدو بخشیده باشد. چندان دشوار نخواهد بود فهم این مطلب که چرا آرکتایپِ پیشوا در آلمان ظهور کرد، اگر که در نظر آوریم آن خلوصِ نژادی را که اثربخش بود، که «خاطراتِ خون» را با نیرویی جادویی بیدار می‌کرد، و به وجود و بُعدی برتر نایل می‌گشت؛ و این‌گونه بود که ملّتی چنان به نژادگی رسید که هر یک نفرِ آن کلام پیشوایِ خویش را در می‌یافت و آماده بود تا به آخر متابعت کند.

- میگل سِرانو
ترجمه: اشکان بلدی

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 day, 19 hours ago