نکته ای در تفسیر آیه مبارکه"مالک یوم الدّین"

@ehyasonat

تحریم خودکشی

گوینده:ت.قریشی

لینک این ویس جهت نشر:

https://t.me/ehyasonat/348

-------------------
@ehyasonat

بیشترین چیزی که قلبم را مملو از محبت و احترام و بزرگداشت رسول الله صلی الله علیه و سلم میکند و موجب میشود گوشه ای از قدر و منزلت ایشان را درک‌کنم ؛تامل در آیاتی است که مقام و منزلت ایشان نزد پرودگارش را آشکار می سازد...

این انسانی که روی زمین راه می رفت؛ الله عزوجل در بالای آسمانها بر او درود می فرستد و او را ستایش می نماید و به زندگی اش سوگند می خورد و نامش را به نام خود پیوند می دهد...
او را آنگاه که ناراحت بود دلداری می داد ، و از ساحتش آنگاه که اتهام زده می شد دفاع می کرد و افتراءات درباره او را نفی و انکار می نمود، و او را به زیباترین اوصاف می ستود ، و به مومنان ادب رفتار با ایشان را می آموخت و هنگامی که موجب ناراحتی اش می شدند سرزنششان می کرد...

اطاعت از او را اطاعت از خودش می شمارد و مخالفت با او را مخالفت با خود می داند و دشمنش را دشمن خود اعلان می دارد و دوستس را دوست خود، و یاری کنندگانش را به بهشت مژده می داد و دشمنانش را به عذاب تهدید می کند.
او را وعده نصرت و پیروزی می دهد و ضامن حفظ و نگهبانی اش می شود و با ملائکه و لشکر الهی او را در میان میگیرد و به او بشارت بخشش تمام گناهان متقدم و متاخر را می دهد...

یا الله.....
این چگونه انسانیست که به چنان مقامی نزد پرودگار هفت آسمان و خدای عرش عظیم،رسیده است!

قسم به الله...
او را چنان که باید نشناخته ایم و او را چنان که شاید، و شایسته اوست احترام نکرده و بزرگداشت ننموده ایم و آنچنان که حق محبت واقعیست با او محبت نورزیده ایم.....درود و سلام و صلوات پرودگارمان بر او باد، جانمان و جان محبوبانمان فدای او باد.

#غیث الوحی

@ehyasonat

محمد شحرور، بر خلاف تصور بسیاری-من جمله کسانی که خود را پیرو او می دانند- به اصالت قرآن معتقد نیست و به عبارت دیگر قرآن محور نیست.

او معتقد است که قرآن را نه بر اساس زبان عربی-که بدان نازل شده است-باید تفسیر نمود بلکه در نظر او آنچه که او آن را "ابزار های معاصر" می نامد معیار برداشت معانی از قرآن در هر عصری است.

و بر این اساس معتقد است که معانی قرآن( چه در اصول و چه در فروع،چه در قطعیات و مسلّمات اولیه دینی و اجماعات و...) بسته به هر عصری می‌تواند متغیر باشد.

در واقع او در این دیدگاه با نسبی گرایان در فهم نصوص و کسانی که نصّ را قالبی باز می دانند که هرچه را می‌توان در آن جای داد، به نقطه اشتراک رسیده‌است.

او در جایی می گوید: حتی برداشت های من از قرآن، در پنجاه سال بعد باید کنار گذاشته شود و انسان ۵۰ سال بعد، مطابق ابزار های خود از قرآن معانی مناسب خود را برداشت می کند.

(دقت کنید که اینجا مساله مربوط به مسائل جزئی اختلافی فقهی نیست بلکه تمام حتی مسلمات و ضروریات دین از نماز و روزه گرفته تا ذات و صفات خدا را در بر می‌گیرد.)

بدین ترتیب حقیقت دیدگاه او عدم اصالت نصّ قرآنی است و به جایش به اصالت تاریخیّت ناایستا و فهم متغیر انسانی متأثر از قالب زمانش معتقد است.

اینجا قرآن، فهم و تصورات انسان را تعیین نمی کند بلکه انسان است که حاکم بر مفاهیم قرآن است .

در این دیدگاه،دیگر انسان آن عنصر آماده تغییر و اصلاح و بازسازی نیست که با تسلیم خود در برابر نص مقدس و هدایتگر و احیاگر قرآن به قالبی خواست پرودگارش در می آید تا صبغه الهی پیدا کند و بنده الله شود بلکه قرآن است که به خواست زمان و انسان زاییده زمان تغییر می کند و بر اساس چگونه بودن انسان و زمان و ادوات و ابزارش چگونگی اش شکل می گیرد.

به عبارت دیگر، حقیقت اعتقاد شحرور اینست که : انسان است که قرآن را می سازد نه اینکه قرآن انسان را بسازد!

امری که روح الحاد ملحدانی که گفتند: خدا خالق انسان نیست بلکه انسان خالق خداست،در آن دمیده شده است.

ت.قریشی

@ehyasonat

پیشتر در مقالات "تناسبات لفظی و معنایی سور قرآن" شرح دادم که چگونه بخش های متعدد هر سوره در نظمی زیبا و تناسبی کامل به هم پیوسته اند و رشته الفاظ و مفاهیم همگون ویژه هر سوره ای، تار و پود بافت تناسب اجزای آن را تشکیل می‌دهند.

امروز به مناسبت روز جمعه ، به تناسباتی در قصص سوره کهف می پردازم.

سه قصه موجود در سوره کهف که نام و رسم صاحبان قصه را می شناسیم(غیر از قصه دو نفر صاحب باغ که تعیین ماهیت اشخاصشان بر خلاف آن سه قصه، ممکن نیست)
شباهت ها و تناسبات دقیقی با هم دارند که به برخی از آنان اشاره میکنم:

1. در هر سه قصه(اصحاب کهف،موسی علیه السلام و خضر،ذو القرنین) عنصر خروج و سفر موجود است:
   اصحاب کهف از خانه و شهرشان خارج شده و به غار می روند.
   موسی به همراه رفیق سفرش از سرزمین خود خارج شده و در جستجوی خضر برمی‌آیند
   و حتی زمانی که موسی علیه السلام خضر را می يابد این دو نیز سفر جدیدی شروع می کنند.
   ذو القرنین نیز شرق و غرب جهان آباد آن روزگار را در می نوردد.

2. در هر سه قصه؛ساختن و بنانهادن در کار است!
   : در قصه اصحاب کهف،در پایان کار مسجدی بر دهانه غار ساخته میشود‌.
   در قصه خضر، دیواری نزدیک به فروریزش،را باز سازی می کند.

و ذو القرنین نیز سدّی بنا می نهد‌.

1. تشابه در تاکید بر صفت رحمت الهی.
   در قصه اصحاب کهف : ینشر لکم من رحمته(آیه ۱۶)
   در قصه موسی علیه السلام و خضر:رحمة من ربّك(آیه ۸۲)
   در قصه ذو القرنین:هذا رحمة من ربّي(آیه ۹۸)

اما زیبایی و تناسب فقط در تشابهات نیست، در تفاوت ها نیز تناسب می بینیم:
قصه اصحاب کهف،تجلی ایمان است در حالت استضعاف و اختفاء و خوف.
قصه ذوالقرنین تجلی ایمان است در حالت تمکین و امنیت و قدرت و شوکت.
و قصه موسی علیه السلام با خضر نوعی متفاوت تر: تجلی ایمان در آزمایش الگوهای برتر ایمان، و کشف لایه هایی عمیق تر و پنهان تری از علم الهی توسط خود آنان.
قصه اصحاب کهف در زمینه ای از خوف و اضطراب رخ می دهد که صاحبانشان به دنبال جایی ایمن جست‌وجو می کنند تا ایمانشان را بتوانند حفظ کنند.
و قصه ذو القرنین در زمینه ای از کمال قدرت و توانمندی و شکوه رخ می داد که صاحب آن به دنبال تمام نقاط مسکونی و آبادانی های زمین جست‌وجو می کند تا ایمان را در تمام پهنه جهان بگستراند.
قصه موسی و خضر در زمینه ای از "علم " و دانش رخ می دهد، اینجا جنسش متفاوت است، صاحبان قصه در اوج ایمان و قرب و علم و دانش هستند و فارغ از بود و نبود ماسوا. اینجا جست‌وجو در علم به دنبال علم است . اینجا سفر جسم روی زمین است اما آنچه که جستجو می کنند فرای زمین و زمان است.

والله أعلم.

قریشی.

@ehyasonat

اعجاز علمی در قرآن(وجود حقایق علمی اثبات شده علومی چون فیزیک و شیمی و ستاره شناسی و طب و..در قرآن)یکی از وسایل دعوت در عصر حاضر است.

اما با توجه به ضرورت حفظ هیبت کلام الله باید در این باره احتیاط نمود و شروط و ضوابطی را رعایت نموده و نباید از آن تخطی کرد.
اهمیت این مسأله وقتی آشکار می شود که دیده می شود بسیاری اوقات غیرمتخصصان در این زمینه اظهار نظرهایی می کنند و مسائلی را حقایق و نظریات علمی اثبات شده فرض می کنند که از سوی متخصصان آن رشته مربوطه مردود است و یا حقیقتی علمی را به آیه ای ربط می دهند که لفظ آیه محتمل آن معنا نمی باشد و این ربط دادن با تکلّف و خروج از دایره معانی محتمل آیه همراه است.

از این رو اهل علم این شروط سه گانه را در زمینه "اعجاز علمی"
وضع کرده اند:

1. نظریه علمی باید اثبات شده و قطعی باشد.

2. لفظ آیه محتمل آن باشد.

و برای اطمینان از تحقق این شرط باید به آنچه از صحابه در معنای آیه نقل شده مراجعه نمود تا عدم مخالفت با اقوال آنان محقق شود.

1. از سوی متخصصان برجسته همان رشته علمی،عنوان شود.

یعنی دعوتگر باید از متخصصان برجسته آن علم،نقل قول نماید و هرگز با ظن و احتمال و اجتهاد شخصی دراین باره سخن نگوید و شوق تاثیر گذاشتن بر مخاطب و جذب او به سوی قرآن نباید او را وادار به زیرپاگذاشتن این ضوابط کند .

@ehyasonat

چه چیز باعث شده؟

سلسله اتفاقات ،و مجموعه افکار ، و خصائل منفی ایجاد شده در طول زمان که موجب آن شده که اکنون اهل غزه نفر به نفر کشته و سوزانده شوند و امت اسلام هیچ نتواند برای نجاتشان انجام دهد یا نخواهد انجام دهد،چیست؟

به نظر من،این بزرگترین سوالی است که تک تک ما اکنون باید از خود بپرسد؟

و پاسخ درست به این سوال ای بسا امت را از خوابش بیدار کند....

چه گفتم؟..خواب؟

نه...مرگ!

شاید امت زنده شود بعد از اینکه مرده است.

و حسبناالله و نعم الوکیل

این ذلت و درماندگی و بیچارگی و فلاکت و سقوط و اضمحلال....
معلول یک علت و ناشی از انحراف یک شبه نیست...

مجموعه ای از افکار و اندیشه ها و دیدگاه ها و مجموعه ای از خصائل منجر به سقوط و مرگ، و مجموعه ای از رخدادها که بدون واکنش مناسب یا با واکنش غیرمناسب از سوی امت مواجه شدند وضعیت امت را به این حال رسانده است...

و ریشه همه این انحرافات و کجی ها کج اندیشی بوده است...

امت به یک رنسانس فکری نیاز دارد در قدم اول...و این بزرگترین قدم است

از حال امروز امت معلوم میشود که شعار بازگشت به قرآن و سنت هنوز در حد شعار باقی مانده است...و یا اصلا از سوی بسیاری اشتباه فهمیده شده..
و چرا نگوییم اشتباه فهمیده شده در حالی که بسیاری از کسانی که این شعار را سرلوحه کارشان کرده بودند پا را از این فراتر نگذاشتند که در جزئیات مسائل فقهی با استناد به حدیث صحیحی،فلان عالم و آن یکی امام را زیر حمله و طعن قرار دهند و با دامن زدن به تفرقه که خود منکری عظیم در دیگاه قرآن و سنت است بر دردهای امت بیفزایند و تیشه دیگری بر ریشه پوسیده شده این امت عقب مانده و در پرتگاه سقوط قرار گرفته بزنند!!!

صور اسرافیلی هست تا در آن دمیده شده و مردگان زنده شوند؟

ت.قریشی

@ehyasonat

فضیلت قرائت قرآن از روی حفظ ،و فضیلت حفظ قرآن

ابن ابی داود با اسناد صحیح از ابی امامه رضی الله عنه روایت کرده است که گفت:

"اقرءوا القرآن و لاتغرنكم هذه المصاحف المعلقة فإن الله لايعذب قلبا وعي القرآن "

ترجمه: قرآن بخوانید(هر اندازه و به هر روش که ممکن و میسّر باشد) ، و وجود این مصاحف افراشته شما را -از حفظ آن و خواندن از روی حفظ- منصرف نکند چرا که الله عزوجل قلبی را که قرآن را در خود جای داده است عذاب نخواهد کرد.

به نقل از: فتح الباری،امام ابن حجر عسقلانی رحمه

@ehyasonat

#الحمد_لله
۲

شکر و ستایش الله سبحانه و تعالی را به خاطر نعمت سلامتی و صحت و تندرستی

چه بیماری های بسیاری که الله ما را از آنها محفوظ داشته و چه بیماری‌هایی که الله ما را از آن شفا داده و اگر شفا محقق نمی شد بسیار بر ما سخت می گذشت...

چه بیماری هایی که نگران مبتلا شدن به آنها بودی اما الله تعالی تو را از آنان محفوظ داشت...

و سپاس و ستایش خدایی را که بیماری را برای مومنانی که بدان مبتلا می شوند موجب خیر و پاکی گردانیده و ‌ اجر و پاداش‌ فراوان برایشان مهیا نموده است
اللهم اشف کل مریض

اللهم لک الحمد و الشکر

#چگونه_قرآن_را_بفهمیم؟

تاثیر اقوال سلف در تفسیر قرآن

-----------------------
https://t.me/ehyasonat