ماهنامه اندیشه پویا

Description
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

4 months, 2 weeks ago

مؤمنی: اگر واقعاً بخواهیم شناخت عمیق‌تری درباره‌ی مسائل مربوط به نرخ ارز پیدا کنیم، باید به گذشته‌های دورتر از سال ۱۳۹۱ برگردیم. دکتر نیلی در مقاله‌ای در کتاب اقتصاد ایران که سال 1376 در مؤسسه‌ی نیاوران منتشر کردند، گفته‌اند وقتی ما روی نرخ ارز و دستکاری آن تمرکز ویژه داشتیم، چند انتظار کلیدی داشتیم. در حقیقت براساس همان درکی که از نحوه‌ی رفتار متغیرهای اقتصادی در ایران داشتند، می‌فرمایند تصورمان این بود که مثلاً در سال 1373، دیگر در مورد هیچ کالا یا خدمتی، بازار دوگانه نداشته باشیم. در حالی‌که می‌بینید دوگانگی بازار، تا امروز سیاست‌گذار را آزار می‌دهد و همچنان موضوعیت دارد. ایشان در محور دوم آن مقاله می‌گویند در اثر افزایش نرخ ارز، انتظار می‌رفت دولت از بودجه‌ی متوازن برخوردار باشد و در زمینی غیرتورمی، اقدام به هدایت اقتصاد و عرضه‌ی خدمات عمومی کند. خودشان در آن مقاله توضیح می‌دهند که هیچ‌کدام از این‌ها اتفاق نیفتاد و حتا در بعضی زمینه‌ها، خلافش رخ داد. محور سومی که در آن مقاله به آن اشاره می‌شود این است که انتظار داشتند با وفور ناشی از تولید در اثر آن سیاست، وضعیت رفاهی جامعه هم بهبود چشمگیر پیدا کند. اما این اتفاق نیفتاد. برای همین من بر دقت در استفاده از مفاهیم تأکید می‌کنم.

نیلی: خیلی خوشحال می‌شوم عین جمله‌هایی را که در آن مقاله نوشته‌ام، ضمیمه کنید تا چاپ شود. آن‌گاه جمله‌هایی را که آقای دکتر مؤمنی نقل کردند با جمله‌های اصل مقاله مقایسه کنید. چون اخلاق مقدم بر خیلی از این بحث‌ها است. من در سال ۱۳۷۶ آن مقاله را نوشتم و در زمان سیاست‌های تعدیل، دست‌اندرکار بودم. آن‌طور که آقای مؤمنی می‌فرمایند، من در آن مقاله نوشته‌ام «ما انتظار داشتیم» در سال 1373 هیچ دوگانگی در قیمت‌ها وجود نداشته باشد و انتظار داشتیم با توجه به قیمت بالای ارز که فروخته می‌شود، بودجه متوازن شود و رفاه جامعه هم بهبود پیدا کند. چنین جمله‌هایی در مقاله‌ی من نیست و من نگفته‌ام که چنین انتظارهایی داشتم. شما می‌دانید که من به‌خاطر اختلاف‌نظر در مورد سیاست‌های ارزی خرداد سال 1370 از سازمان برنامه بیرون آمدم. روند سیاست‌گذاری که سال 1368 تا 1369 دنبال شد، روند اشتباهی بود. چون نرخ ارز رقابتی در ابتدا 100 تومان اعلام شد و بعد در خلاف جهتش به 80 تومان کاهش یافت و سپس به 60 تومان رسید. اتفاقاً در جهت نظراتی بود که آقای مؤمنی و این دوستان نسبت به آن تمایل داشتند. و من در آن مقاله داشتم این نگاه را نقد می‌کردم و توضیح می‌دادم که چرا انتظارات برآورده نشد.

✍️از متن مناظره‌ی مسعود نیلی و فرشاد مومنی درباره‌ی نرخ ارز. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۴

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

4 months, 2 weeks ago

📍اگر جوان، سرش به سنگ واقعیت می‌خورد تا تجربه بیندوزد؛ بالغ، با احترام به تجربه، راه را حتا اگر به بادیه رفته باشد، برمی‌گردد؛ اصلاح می‌کند و ادامه می‌دهد. اما چرا ما در ۴۶ سالگی انقلاب به عقلانیتی که متناظر با بالا رفتن سن است، نرسیده‌ایم؟ چرا از پرداختن به مسئله‌ی اصلی طفره می‌رویم، و چرا آنچه را که به حکم عقل سلیم در آن تعجیل باید کرد عقب می‌اندازیم؟ ناترازی‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ما که این روزها همه درباره‌اش صحبت می‌کنند، بیش از همه ناشی از ناترازیِ سن و عقل ماست. ما در ۴۶ سالگی گاه مانند جوانانی شوریده‌سر عمل می‌کنیم، گاه علایمی از دردها و بلایایی مزمن پیری بروز می‌دهیم؛ و به‌ندرت و به‌اجبار نیز جانب عقل و احتیاط و بقا را می‌گیریم. جوانیِ دیرهنگامی که با آرمان‌گراییِ احمدی‌نژادی چارچوب دیپلماسی ما را از قواره خارج کرد، اگرچه بنیان‌های آینده‌ی زندگی ما را تحت‌تأثیر قرار داد، انتظار می‌رفت پس از مواجهه با سنگ واقعیتِ تحریم‌ها، به واقع‌گرایی در سیاست خارجی‌ تبدیل شود. انتظار می‌رفت هرچند دیر، بالغ شویم و به پایان تبلیغِ خودستایی و قصه‌های خوش‌بینانه‌ای برسیم که اگرچه برای تربیت و خودسازیِ کودک و نوجوان ضروری است، ادامه‌شان تا سنینِ میانسالی، گسسته‌خردی است. حکمرانیِ بالغ، نه زیر فشار که پیش از فشارها، تعادلی میان خواسته‌ها و اهدافش با واقعیات و بحران‌ها برقرار می‌سازد. زمانی سخت‌ترین تصمیم‌ها منفعلانه گرفته می‌شود، بی‌آن‌که دستاوردی حاصل شود؛ و زمانی می‌‌توان فعالانه تصمیم گرفت، و هرچند سخت، اما دستاورد ساخت و آینده را به‌دست آورد.

✍️از متن دیباچه به قلم سردبیر، رضا خجسته‌رحیمی. اندیشه پویا ۹۴

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

4 months, 3 weeks ago

📍
فقط دین‌اندیشان نبودند که توسعه را نقد می‌کردند، هویت‌اندیشان هم تقریباً همگی در حال نقد گفتمان توسعه بودند. البته در واقع بهتر است به جای نقد بگویم نفی. اما تصوراتی از قبیل «دموکراسی ده» که احسان نراقی از آن صحبت می‌کرد نقد توسعه نبود، خیالبافی و آرمانی‌سازی گذشته بود برای گریز از توسعه‌ی سیاسی. دین‌اندیشان و هویت‌اندیشان همه فکر می‌کردند سنت ناب و نیالوده‌ای وجود دارد و دریغ می‌خوردند که از آن دور می‌شوند. وقتی حتا کسی مانند داریوش شایگان توریسم و موزه را تخطئه می‌کند از منظر همین ناب‌گرایی فرهنگی است. اما چنین فرهنگ نابی هرگز وجود نداشته است. مهم‌تر این‌که اساساً خالص‌بودن فرهنگ و تمدن ارزش نیست و فراخ‌ و پذیرا و پویا بودن آن‌ها ارزش و اسباب زندگی و زایایی است. امروز در نظر ما امکان رشد از طریق گردشگری مزیت نسبی ایران است که حسرت می‌خوریم چرا از آن استفاده نمی‌شود. در آن زمان روشنفکران‌مان رشد اقتصادی را مفروض گرفته بودند و حدود یک دهه رشد اقتصادی چشمگیر برای‌شان اهمیت و معنای خاصی نداشت. در صورتی که دیگر همه می‌دانیم حتا یک درصد رشد اقتصادی سالانه در یک بازه‌ی زمانی چندساله چه پیامدهای شایان توجهی می‌تواند داشته باشد نه روشنفکران‌مان آماده‌ی کنار آمدن با تبعات فرهنگی توسعه بودند و نه برنامه‌ریزان اقتصادی‌مان برنامه‌ای برای سایر جنبه‌ها داشتند یا می‌توانستند داشته باشند. که سردمدار توسعه‌ی اقتصادی ایران، شاه، خود تکلیفش با بقیه‌ی ابعاد توسعه روشن نبود. از طرفی برای توسعه‌ی اقتصادی آنقدر عجله داشت که در اجرای برنامه‌های اقتصادی مداخله و گاه آن‌ها را از مسیرشان منحرف می‌کرد، یا حتا خودش را با کارهایی مانند تغییر شرایط زمینداری سنتی رهبر انقلابی اجتماعی در ایران می‌دید، ولی از طرف دیگر سخت دلبسته‌ی مفهوم سنتی سلطنت مطلقه و نگران موانع بر سر راه شاه‌شدن پسرش بود. این ترکیب ناساز طبیعتاً باید مسئله ایجاد می‌کرد. روشنفکران‌مان عموماً بر این ناسازواری‌ها انگشت نمی‌گذاشتند و آن را نقد نمی‌کردند، بلکه هرکدام می‌خواستند یک بازی به کلی متفاوت در رقابت با نظام‌های حاکم بر جهان طراحی کنند، از چپ اسلامی مانند شریعتی تا چپ‌های غیرمسلمان، از هویت‌گرایی پریروز و پس‌فردایی احمد فردید تا سنت‌گرایی عرفانی سیدحسین نصر.

✍️از متن گفت‌وگو با محمدمنصور هاشمی. منتشر شده در اندیشه پویا۹۴

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۴، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

6 months, 1 week ago

?حسین علیزاده بارها گذار در رفت‌وبرگشت بین جامعه و موسیقی، به موسیقی محلی نواحی‌ـ‌قومی ایران هم سرک کشیده است. موسیقی برای حسین علیزاده فقط موسیقی سنتی ایران نیست، بلکه موسیقی ایران است. موسیقی‌ای که از دل تاریخ و فرهنگ و زیست‌های متنوع جامعه ایرانی ظهور کرده‌است. علیزاده، موسیقی را مثل یک کنشگر مرزی، در رفت‌وبرگشت بین دیوان ذخیره‌ی غنی موسیقی فاخر ایران و ایوان مردم (مردمی که بستر اجتماعی نی‌نوا، سوگواران زلزله‌ی گیلان و بم، کنشگران نوروز ۱۳۶۲، تحول‌طلبان ۱۳۶۷ و ۱۳۷۶، و دادطلبان زمانه‌ی بیداد) می‌سازد و زندگی می‌کند.
علیزاده، فقط آزادی موسیقی را نمی‌خواهد، موسیقی آزادشده را می‌سازد. او در اصل همان گونه‌ای عمل می‌کند که خودش سال 1381 به تارنوازان جوان توصیه می‌کرد: موسیقی بسازید و فقط راوی فلاکت موسیقی نباشید. این درست مثل آن دسته کنشگران مرزی در همه‌ی سال‌های بعد از میانه‌ی قرن نوزدهم است که فقط راوی فقدان آزادی و استبداد در نظام سیاسی نبودند بلکه با کنشگری مرزی سعی کردند آزادی را بسازند، محصول‌شان شد انقلاب مشروطه، گاه شکست خوردند و گاه پیروز شدند، افتان و خیزان پیش رفتند اما فقط راوی استبداد نبودند.
سلوک علیزاده دلیری‌هایی دارد. این دلیری را می‌توان از تصنیف «الا ای پیر فرزانه» تا «ترکمن» تا «دستگاه‌های موسیقی ایران» دنبال کرد. او با روایت‌های محافظه‌کار از موسیقی ایران درافتاده و منجمد شدن در ردیف میرزاعبدالله یا هر ردیف دیگری را نکوهش کرده، هر چند خودش آن‌را برای آموزش هنرجویان اجرا کرده، و از همین منظر روایتش از موسیقی ایرانی را ردیف ننامیده است. اما این دلیری غیرعصبی و سازنده است، حاصلش دستگاه‌های موسیقی ایران، «ترکمن» و «داد و بیداد» شده است. ستیزش، با روایت‌های جزمی موسیقی سنتی ایرانی، مجادله‌ای صلح‌آمیز است، از جنس نفی نیست، روایت فقدان نیست بلکه از جنس امکان، امکان خلاقیت و آفرینشی متفاوت است؛ مجادله‌ای که خود را در خلق اثر بروز داده است.
حاصل کنشگری مرزی حسین علیزاده، دسترس‌پذیر کردن حتا دوردست‌ترین بخش از ذخیره‌ی موسیقی سنتی فاخر ایران برای شنونده است. او در نی‌نوا، نوای نی را به یکی از شنیدنی‌ترین نواهای ذخیره موسیقی ایرانی بدل کرده است. ترکمن، سه‌تار را که شاید به روایتی توأم با آرامش و بدون عصیان از خود خو کرده بود، متحول و نو کرد. نیروی این نوخواهی و تحول را گویی علیزاده از جامعه‌ای که در آن زیسته گرفته است. 

✍️از متن نوشتاری به قلم محمد فاضلی درباره‌ی موسیقی حسین علیزاده. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۳.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

6 months, 2 weeks ago

?برخی سیاستمداران واشنگتن رهبران چین را مغز متفکرهایی شیطانی تصویر می‌کنند که از منابع نامحدود برخوردارند و نقشه‌های حساب‌شده‌ی عظیمی کشیده‌اند تا به سلطه‌ی منطقه‌ای یا حتا جهانی دست پیدا کنند. و این منطقاً بقیه را به این صرافت می‌اندازد که برای شکست‌دادن چین باید دوباره جنگ سردی چند دهه‌ای را آغاز کرد. این تصویرِ معوج جمهوری خلق چین به ‌همان اندازه که ناشی از واقعیات نگران‌کننده‌ای است که دارد رخ می‌دهد ناشی از چیزی هم هست که واشنگتن‌نشینان می‌خواهند ببینند. اما چینی که من می‌بینم چینی رو به تباهی است. این کشور امروز چندان شباهتی به قدرت‌های درحال‌صعود دهه‌ی ۱۹۵۰ مثل اتحاد شوروی یا ژاپن ندارد، که پر از شور و انرژی در شرف پیشرفتی چند دهه‌ای بودند، و بیش‌تر ترکیبی از شورویِ دوران رکود برژنفی و ژاپن دهه‌ی ۱۹۹۰ است که حباب اقتصادی‌اش ترکید و تا مدتی مدید درگیر کندی رشد بود. این وضعیت شلم‌شوربا بیش از هر چیز معجونی است از سیاست‌های درمان‌‌نشده‌ی مائوئیستی، تنش‌های اجتماعی پنهان عصر اصلاحات (شدت نابرابری در چین امروز با ایالات متحده برابری می‌کند) و نزدیک‌شدن روزی (تقریباً در ۲۰۵۰) که چین به پیرترین جامعه‌ی جهان تبدیل خواهد شد. هیچ‌کدام این‌ها نافی خطرات بسیار واقعی‌ نیست، اما آن تصویر پادآرمانشهری و حرف‌های پرجوش‌وخروشی که از واشنگتن (و پکن) درباره‌ی ترس از (یا ادعای) «قرن چین» می‌شنویم درست نیستند. کسانی که این‌جور حرف‌ها را می‌بافند قدرت چین را دست‌بالا می‌گیرند و از نقاط‌ضعفش غفلت می‌کنند. عصر ضداصلاحات شی خود دلیل اصلی مشکلات داخلی فزاینده‌‌ی چین است. با نگرانی‌از آینده، عده‌ای از همین حالا به فکر خروج از کشور افتاده‌اند. تعداد میلیونرهایی که کشور را ترک می‌کنند دائماً بیش‌تر می‌شود و از ۱۰۸۰۰ نفر در ۲۰۲۲ به ۱۳۸۰۰ نفر در ۲۰۲۳ رسید و بنابر پیش‌بینی‌ها در ۲۰۲۴ به ۱۵۲۰۰ نفر می‌رسد. ثروتمندان چین بیش‌ازپیش ترجیح می‌دهند پول‌شان را به سنگاپور منتقل کنند و متخصصان طبقه‌ی متوسط نیز به‌شکلی فزاینده تصمیم می‌گیرند از اقیانوس آرام بگذرند و به دل جنگل‌های بدون‌جاده و پر از راهزن بزنند تا مسیر پرخطر و نامطمئن مهاجرت غیرقانونی به امریکا را بپیمایند.
خطراتی بزرگتر از این‌ها در انتظار چین و شهروندانش است. فرسایش سیاسی و بیماری اقتصادی عصر ضداصلاحات خطر فعال‌شدن دوباره‌ی گونه‌ی مسری و خطرناکی از سیاست‌های چینی را به همراه دارد که دهه‌ها در حالت نهفته بوده است. سیاست تفرقه‌افکنی و بسیج توده‌ای در زمان مائو یکی از ابزارهای اصلی حکمرانی بود. مقامات دولتی اقشار مختلف جامعه را اغلب به‌شکلی خشونت‌بار به جان یکدیگر می‌انداختند تا حکومت حزب را مستحکم کنند، آنان را به پیروی از ایدئولوژی وادارند، با اجازه‌ی غارت منابع وفاداری‌شان را بخرند، و برخی از رهبران یا طبقات را بالا بکشند و بقیه را تنزل دهند. اگر بحرانی بروز کند و این گسل‌ها باز شوند، چه‌بسا چین به عمق گودال‌های تاریک گذشته‌ی خود سقوط کند.

✍️به قلم کارل مینزنر و ترجمه‌ی آیدین رشیدی. اندیشه پویا ۹۳

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

6 months, 2 weeks ago

?شاملو دنبال مخالفت کردن بود. وقتی می‌دید شاهنامه رونقی دارد سعی می‌کرد درباره‌ی آن جور دیگری حرف بزند. وقتی می‌دید شعر نو طرفدار دارد می‌خواست در آن نوآوری بکند و حرفی متفاوت بزند (این‌جا واقعاً استعدادش را هم داشت). می‌دید موسیقی سنتی رواج پیدا کرده می‌کوشید مخالفت کند. خوب، گاهی در این بین خلاقیت و هوش او کار را درست درمی‌آورد مانند بعضی نوآوری‌های او در شعر نو. اما مگر چقدر حرف نو و کار تازه‌ی درست می‌توان داشت؟ پس می‌افتاد به گفتنِ حرف‌های بی‌پایه و بی‌مایه درباره‌ی فردوسی و شاهنامه و موسیقی سنتی یا کار بیهوده کردن مثل تصحیح کودکانه‌ای که از دیوان حافظ کرد و آبروی خودش را برد. طبعاً تحت‌تأثیر چپ‌ها هم بود. رفقای توده‌ای داشت و خودش هم چنان‌که می‌دانیم بعد از کودتای بیست‌وهشتم مرداد مایل بود عضو رسمی حزب شود. سایه تعریف می‌کرد که شاملو را به سبب مسائلی به عضویت رسمی حزب توده نپذیرفته بودند و کارت عضویت هم به او نداده بودند. این مسئله خیلی شاملو را عصبانی کرده بود. مرتضی کیوان، دوست مشترک سایه و شاملو، آن موقع با این حرف آرامش می‌کند که «مهم این است که خودت خودت را توده‌ای بدانی. آن‌وقت توده‌ای هستی. اگر هدفت کارت داشتن است بیا من کارت خودم را به تو بدهم.» بعدها هم که از عضویت در حزب اعلام برائت کرد از کارهای کمیته‌ی مرکزی انتقاد داشت که با این کارها به اعتبار «سوسیالیسم» خدشه وارد کرده است. این نگاهش در همین انتقاد بی‌اساسش به فردوسی هم (که مقداری تحت‌تأثیر نوشته‌های علی حصوری نیز بوده) کاملاً مشخص است. مثلاً یکی این‌که گفته بود ضحاک با رهبری توده‌های مردم اقدامات اجتماعی مثبتی کرده و نظام طبقاتی جامعه در عهد جمشید را به هم زده بود. به همین سبب فردوسی بر اساس منافع طبقاتی و منافع شخصی او را محکوم کرده در حالی که کاوه عنصر ضدمردمی است و از این دست حرف‌هایی که ریشه در فهم نادرست حماسه و اسطوره دارد.

✍️به قلم محمد افشین‌وفایی درباره‌ی فردوسی و حماسه‌ی ملی. اندیشه پویا ۹۳

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۳، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

1 year ago

?کاریکاتوردوستیِ حسن حبیبی، کاریکاتورگریزیِ حسین کمالی?

-کاریکاتورهای شما در گل‌آقا وجهی سیاسی و اجتماعی و انتقادی داشت. مشکلی پیش نمی‌آمد؟
+آقای صابری چند باری که مشکل پیش آمد، خودش با روابطی که داشت حل می‌کرد. مثلاً یک بار یک سوژه پشت جلد کشیدم، درباره‌ی پاترول‌هایی که در خیابان به حجاب و همه‌چیز گیر می‌دادند. تلفنی با آقای صابری صحبت کردند اما با من مستقیم برخورد نکردند. از این شدیدتر کاریکاتور سعدی روی جلد مجله بود، که حوزه اعتراض کرد. آقای صابری به تناوب پیش رهبری می‌رفت. ایشان اشاره کرده بود که به من نامه دادند و این‌طور گفتند و من هم جواب دادم که مگر سعدی کت و شلوار می‌پوشیده و کراوات می‌زده؟ به این صورت بود که آن ماجرا هم ختم‌به‌خیر شد.

-در کتاب اشاره‌ای کرده‌اید که حسین کمالی، وزیر کار آقای هاشمی، خیلی دوست نداشت کاریکاتورش کار شود.
+بله، گفته بود صورت من را بکشند حرام شرعی است و عقوبتش را خودشان می‌دانند. ما چه کار کردیم؟ او را کشیدیم ولی به صورت خوابیده روی دستانش، که صورتش دیده نشود، یا ته یک صف که فقط پیشانی‌اش پیدا بود. اما شنیده بودیم روزهایی که جلسه‌ی هیئت دولت بود و مجله درمی‌آمد وزرا مجله را به هم پاس می‌دادند و می‌خندیدند که اکبر تو هستی، یا حسن تو هستی، و کیف می‌کردند. کسانی که باسوادتر بودند جنبه‌ی بالاتری داشتند و می‌پذیرفتند و از همه آقاتر آقای حسن حبیبی بود که حتا به مجله مطلب و شعر هم می‌داد.

-کاریکاتورهایی که از آقای حبیبی می‌کشیدید، خیلی هم انتقادی بود. حسابی ایشان را دست می‌انداختید.
+واقعیتش این است که منظور ما رئیس‌جمهور بود اما چون آقای هاشمی معمم بود، طفلکی حبیبی را می‌کشیدیم. این را هم بگویم که اگر دقت کنید می‌بینید همه‌ی حبیبی‌ها با هم فرق دارند. من هربار عکس‌ها را روی میز می‌چیدم تا چهره‌ی جدیدتری در بیاورم. کار خودم را کپی نمی‌کردم.

?از متن گفت‌وگو با احمد عربانی، شاغلام و کاریکاتوریست مجله گل‌آقا. منتشر شده در اندیشه پویا ۹۰.
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۰، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

1 year ago

?غائله‌ی هایدگر، غائله‌ی داوری
چرا رضا داوری اردکانی بخشی از اتوبیوگرافی خود را به دفاع از هایدگر اختصاص داده است؟ به این پرسش بازخواهیم گشت اما آیا چنان‌که داوری می‌گوید: هایدگر فقط یک اشتباه کرد و آن قبول ریاست دانشگاه فرایبورگ بود؟ با مرور مواضع هایدگر از روی کار آمدن هیتلر تا سقوط نازیسم و سپس مرگ فیلسوف، این ادعا که قبول ریاست دانشگاه فرایبورگ تنها نقطه‌ی سیاه در کارنامه‌ی عملی هایدگر است، مدعایی صرفا در خدمت دستکاری و تحریف آگاهانه‌ی واقعیت است. انگار که داوری می‌خواهد چیزهایی را پنهان کند تا به قول معروف، کار را دربیاورد.
داوری می‌گوید: فلسفه‌ی هایدگر ربطی به اشتباه و خطای او در زندگی خصوصی و اجتماعی و سیاسی نداشت.
او با تردستی و با شعبده‌ی "و"، عمل اجتماعی را در ردیف زندگی خصوصی هایدگر قرار می‌دهد تا هشدار دهد که مبادا وارد زندگی خصوصی افراد شویم.
قبول ریاست دانشگاه فرایبورگ در دوره‌ی نازیسم و نامه‌نگاری علیه همکار دانشگاهی با هدف اخراج، و آن سخنرانی‌های کوبنده که با هایل‌هیتلر پایان می‌یافت و آن علامت صلیب شکسته روی یقه‌ی کت، و آن سکوتِ تا پایان عمر درباره‌ی جنایت‌های نازیسم و دست آخر، مقایسه‌یک جنایت‌های اتاق‌های گاز با کشاورزی صنعتی، را نمی‌توان در شمار زندگی خصوصی فیلسوف قرار داد.
هایدگر در پایان یکی از درس‌گفتارهایش در سال ۱۹۴۵، یعنی زمانی که حتا نازیسم سقوط کرده بود گفت: کشاورزی امروز یک صنعت غذایی مکانیزه است که در ذات فرقی با تولید جسد در اتاق‌های گاز و اردوگاه‌های کار اجباری ندارد.
یعنی اگر کوره‌های آدم‌سوزی در نظرگاه منتقدان هیتلر شر به نظر می‌رسد، چه‌باک که کشاورزی صنعتی نیز از نظرگاه ما خالی از شرور و آفات نیست. توجیهی سست و سبک که فیلسوف با آن می‌خواست بر سکوت خود در برابر اتاق‌های گاز و فجایع نازیسم سرپوشی بگذارد.
داوری با پیوند زدن داستان زندگی خود به روایتی تحریف‌شده از زندگی هایدگر، و از مسیر تخطئه‌ی منتقدان هایدگر و بی‌اعتبار خواندن نقدهای آنان، می‌خواهد تصویر مشابهی از منتقدانش در سال‌های گذشته به‌دست دهد و بگوید که او هم اگر مورد هجمه قرار گرفته نه به خاطر مواضع سیاسی‌اش که به خاطر نقد فلسفی‌اش بر نظام تکنیکی بوده است.

?به قلم رضا خجسته‌رحیمی، منتشر شده در شماره ۹۰.

برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا ۹۰، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@andishepouya

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago