یادداشت‌های دفتر سیاه

Description
نوشته‌های بابک مینا

تماس: [email protected]
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago

5 months ago

برای هگل ساختار گذرناپذیر و مطلقاً حقیقی زندگی اجتماعی و سیاسی دولتی است که از نظر سیاسی قوی باشد. این دولت در قالب سلطنت مشروطه ظاهر می‌شود که در آن قانون اساسی در قدرت شاهانه و یا به زبان امروزی در قدرت ریاست‌جمهوری شخصی‌سازی می‌شود. چنین دولتی از نظر اجتماعی – اقتصادی لیبرال است اما همزمان دغدغه حفظ همبستگی اجتماعی را نیز دارد، دولتی که وظایف اساساً سیاسی را با حقوق اساساً اجتماعی پیوند می‌دهد و نیازهای جمع را با نیازهای افراد از طریق مصالحه میان شهروند و انسان هماهنگ می‌کند.

برنارد بورژوا، مساله معنای تاریخ در روزگار ما

5 months ago

ترامپ و احیای سیاست

آنچه در دموکراسی‌ها همزمان عامل تلاطم و ثبات است، «انرژی مردمی» است. فراسوی این که مردمی که به ترامپ رأی داده‌اند، خطا کرده‌اند یا نه، باید این نکته را دید که مردم عادی بهتر از نخبگان و فن‌سالاران در دموکراسی‌های موجود لزوم تغییر را درک کرده‌اند. در دموکراسی‌های موجود غربی، عقل سلیمِ مردمی در برابر نخبه‌گرایی فن‌سالار از یک سو و ایدئولوژی‌های چپ از سوی دیگر قرار گرفته است. این «مردم» از هر دو گروه بیزارند و اشاره به آینده‌ای متفاوت می‌کنند. بی‌جهت نیست که ماکیاولی می‌گوید مردم همیشه بهتر از «بزرگان» ضرورت تغییر را می‌فهمند. این به این معنا نیست که مردم همیشه درست فکر می‌کنند یا درباره هر چیزی حق دارند. بحث بر سر امکانی همیشه گشوده در دموکراسی‌ها است. دوره اول ترامپ می‌توانست تصادفی تاریخی تلقی شود، اما اکنون دیگر چنین نیست. ما با مرحله جدیدی در تاریخ غرب مواجه‌ایم: شورش علیه فن‌سالارانی که به هیچ کس پاسخ‌گو نیستند، و همچنین شورشی علیه نخوت گفتمان چپ فرهنگی. در اروپا نیز وضعیتی مشابه حاکم است. آیا این مرحله ما را به سوی آینده‌ای بهتر می‌برد؟ هیچ معلوم نیست. «انرژی مردمی» ضرورت تغییر را فهمید و فرمان را به دست ترامپ داد. این که او با این فرمان چه می‌کند و آن را به کجا می‌برد موضوعی دیگری است. در نهایت این حاکم است که امکان مردمی را در برنامه‌ای واقعی مُتعین می‌کند. او می‌تواند نیروی مردمی را هرز دهد می‌تواند از آن چیزی باشکوه خلق کند. آن چه در این میان در حال احیاء است خود سیاست و مفهوم دولت است، چیزی که دستکم سه دهه بود فراموش شده بود. شخصاً ترجیح می‌دادم سیاستمداری شایسته‌تر و بافضیلت عنوان طلایی «احیاگر سیاست در قرن بیستم و یکم» را از آن خود کند، اما فعلاً این لقب به دونالد ترامپ رسیده است. تاریخ، تاریخ و تاریخ! بی‌تعارف‌ترین موجود دنیا!

پ. ن: آنچه نوشتم البته ناظر به وضعیت غرب و خصوصاً آمریکا بود و ربطی به ما نداشت. عاشقان ایرانی ترامپ طبعاً مصداق این تحلیل نیستند. داستان ما با ترامپ دیگر است.

5 months, 3 weeks ago

خداوند نزدیک شکسته‌دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد.
مزامیر ۳۴ : ۱۸

أَنَا عنْدَ قُلُوب الْمُنْكَسِرَةِ
(من نزد شکسته‌دلانم.)

حدیث قدسی

هفته پیش سر کلاس فلسفه سیاسی رسیدیم به امر سیاسی در کتاب مقدس. با این تصویر کاریکاتوری درس را آغاز کردم: گفتم با کمی شوخی می‌توانیم بگوییم وقتی از آتن به اورشلیم می‌رویم، از نزد آدمی موفق که مدام از فضلیت و خیر عمومی و ماهیت سعادت و حتی تغذیه سالم می‌پرسد به نزد مصیبت‌زدگانی می‌رویم که دل شکسته‌اند. (البته از تراژدی‌های یونانی بگذریم). حکمت اورشلیم حکمت شکسته‌دلان است. حکمت کوفتگانی که به نجات و رستگاری محتاجند نه به علم. حیرت از هستی نه، رنج زیستن چشم آنان را به جهان گشوده است: به جستجوی ایمان و امیدند. حکمت اورشلیم، حکمت امیدواران ناامید است.

7 months, 2 weeks ago

فرهاد قنبری

ملی‌گرایان ضدملی

- صورتی از ملی‌گرایی که طرف خود
را شیفته زرتشت و ایران باستان می داند، گردنبد و دستبند کورش و فروهر بسته و شعار «ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم» سر می‌دهد، هیچ نسبتی با سنت ایرانشهری، اساطیر ملی و خرد و فرهنگ ایرانی ندارد.

- این افراد که عموما با حرارت و تعصبی شدید و رگ‌های باد کرده گردن از عظمت ایران باستان و هخامنشیان و شاهان ایران باستان می‌گویند، نه از زرتشت چیزی می دانند، نه یکبار در عمرشان به اَوستا رجوع کرده اند، نه چرایی ماندگاری نام کوروش در تاریخ را می‌دانند، نه از شاهنامه و خِرد ایرانی چیزی می‌دانند و نه شناخت درستی از فلسفه و چرایی آئین های ملی و باستانی دارند.

- این جماعت فحاش و به غایت خشن و غیرستیز، توهم ملی‌گرایی و وطن دوستی دارد اما به مانند تجزیه‌طلبان مو به مو در خدمت منافع دشمنان ایران قدم برمی‌دارند و اغلب به چنان جمودیت و تعصبی دچار است که توان فهم و تحلیل بدبهی‌ترین مسائل پیرامون خود را  ندارند.

- این طیف در پیمودن مسیر تقابل و مخالفت و برانداری حکومت، در چنان توهمات کودکانه و ابلهانه‌ای غرق‌ است که به طور کامل ارتباط خود با واقعیات موجود در کشور، منطقه و جهان را از دست داده است. عموم آنها ضداسلام، ضدتشیع، ضد مسلمانان و ضد اعراب هستند و در توهم خودسفیدپنداری غربی، گوی سبقت را حتی از نژادپرستان غربی هم ربوده و به مدافع و توجیه‌گر بی‌چون و چرای جنایات و نژادپرستی و غیرستیزی، یهودیان و غربی‌ها بدل شده‌اند.

- این طیف از آینده‌ خیالی ایران و از نژاد خالص و ناب ایرانی‌ی سخن می‌گویند که هیچ نسبتی با اعراب و اسلام ندارند، همه از نژاد خالص ایران باستان‌اند، همه درفش کاویانی بر دوش‌اند و همه شهروند درجه یک جامعه جهانی‌اند و در کنار یهودیان و آریایی‌هایِ آلمانی و سفیدهای غربی نشسته و مشغول تمسخر و افسوس خوردن بر حال عقب‌مانده های جهان سومی هستند.

- این طیف که عموم سلولهای خاکستری و غیرخاکستری مغزشان توسط رسانه‌های فارسی‌زبان از بین رفته و به تمامی قدرت تفکر و تأمل خود را از دست داده‌اند، نادانسته به دشمن سرسخت ایران و ایرانی تبدیل شده و در حادثه و رویداد داخلی و بین‌المللی در کنار بدنام‌ترین دشمنان ایران قرار می‌گیرند.

- این طیف غرق در اوهام که به صورت هیستریک و عموم بدون دلیل و منطق خاصی از چین و شرق نفرت دارند، شیفته اسرائیل و جنایت‌هایش هستند، خواهان حمله نظامی و تحریم اقتصادی وطن خویش‌اند، حمال بی مزد پرچم نئونازی‌های اوکراینی‌اند و به راحتی هم بازیچه دست دشمنان کینه‌توز ایران می‌شوند، یکی از خطرناک‌ترین واقعیت‌های موجود در صفحه اجتماعی و سیاسی امروز و آینده ایران‌اند.

- این جماعت به غایت نادان نه مفهوم استقلال ملی را می‌فهمد، نه چیزی از حاکمیت ملی سرش می‌شود، نه درک درستی از امنیت ملی دارد و نه بدیهی‌ترین قواعد حاکم بر عرصه بین‌الملل را می‌شناسد.

- رشد افرادی با چنین نگرش‌های ابلهانه‌ای بیش از هر چیز نتیجه چهار دهه سرمایه‌گذاری اسرائیل و انگلیس و آمریکا و کشورهای همسایه در تلویزیون‌ها و رادیوهای فارسی زبان است. (بی‌جهت نیست حاکمان غربی که از یک لیوان آبی که شهروندانشان می‌خورند هم مالیات می‌گیرند، سالیانه میلیون‌ها دلار صرف پرورش تروریست-خبرنگار شبکه‌های فارسی زبان می‌کنند)

عامل دیگر در رشد چنین نگاهی در جامعه، شکست نهادهایی مانند آموزش و پرورش و صداوسیماست. نهادهایی که قرار بود فرهنگ و خِرد و هنر و تفکر و وطن‌دوستی صحیح و عقلانی را به دانش‌آموزان و نوجوانان آموزش داده و در مقابل تبلیغات رسانه‌های اسرائیل و ناتو ایستادگی کنند، عملا شکست خورد و با باخت کامل قافیه به دشمن، باعث رشد چنین موجودات عجیب و غریب و دگم و بیگانه با تاریخ و فرهنگ و دشمن موجودیت سرزمین خویش شد.
@kharmagaas

7 months, 2 weeks ago

این که کاملا هریس به همراه یک لشکر سلبریتی دوزاری شده‌ است نماد «چپ» و ترامپ به همراه یک لشکر لمپن شده‌ است نماد «راست»، نشان از تباهی سیاست در آمریکا دارد. مقایسه کنید با بزرگانی مثل روزولت و آیزنهاور. مجدداً: سقوط آزاد تا ته فاضلاب. هگل جایی در درس‌های فلسفه تاریخ می‌گوید نشانه زوال یک ملت در پوچی Nullität سیاست در نزد آن ملت آشکار می‌شود.

7 months, 3 weeks ago

دولت به حوزه روح مطلق تعلق ندارد، دولت تحققِ فعلیت‌یافته روح عینی است. به هیچ عنوان نمی‌توان گفت دولت تجلیِ مطلقِ مطلقِ الهی است. دولت، فرجام‌شناسیِ تحقق‌یافته نیست، چرا که فرجام‌شناسی جز در فلسفه وجود ندارد. نظریه فلسفی دولت یا به عبارت دیگر دولت همچون ایده، برخاسته از روحِ مطلق در شکل فلسفی خود است. اما دولت‌های خاص تنها به شکلی تصادفی و حادث در این ایده مشارکت می‌کنند. آنها تنها به واسطه این که در ایده دولت مشارکت می‌کنند دولت هستند اما هیچ کدام از آنها تحقق فعلیت‌یافته ایده دولت نیستند.

ژان لویی ویه‌یار بارون، هگل متفکر سیاست

10 months, 1 week ago

در سیاه‌کاری اسرائیل شکی نیست، کشوری اشغال‌گر و ستم‌پیشه که با فلسطینیان همچون اسیرانی بی‌حق رفتار می‌کند. در سیاست ناعادلانه اروپا و آمریکا نیز شکی ندارم: اسرائیل را همچون توله‌ای ننر مدام پروار می‌کنند و به او اجازه هر جنایت و قساوتی می‌دهند. اما اینها هیچکدام از مشروعیت این سوال نمی‌کاهد: مردم ایران چرا باید هزینه این ظلم تاریخی را بدهند؟ ما چه نقشی در شکل‌گیری این ستم داشته‌ایم؟ هیچ. مردم ایران دیگر جانی ندارند، جنگ که هیچ حتی تحمل خطر جنگ نیز دشوار است و اقتصاد ایران را متزلزل می‌کند. دولت ایران باید مسئول وضعیت شهروندان ایرانی باشد. دولت ایران مسئولیتی در برابر فلسطینان ندارد. معنای دولت ملی همین است: دولتی که مسئولیتش محدود به یک قلمرو و یک ملت است. تعریف وظایف فراملی برای دولت‌های ملی معمولاً به فاجعه ختم شده است: می‌خواهد دولت جرج بوش پسر باشد یا جمهوری اسلامی در وضع فعلی. همانطور که وظیفه آمریکا گسترش دموکراسی در خاورمیانه نیست، وظیفه ایران هم رفع ستم در شرق و غرب عالم نیست.

10 months, 2 weeks ago

ارسطو می‌گوید دلیل شورش و انقلاب یکی این است که عده‌ای از مردم طلب برابری می‌کنند، و دیگری این که عده‌ای طلب نابرابری می‌کنند. در حالت دوم عده‌ای خود را برتر می‌پندارند و برابری موجود را ناعادلانه می‌بینند. شورش‌های بریتانیا و کلاً راست افراطی در اروپا همین حالت دوم است: «ما نژاد برتریم، چرا اینقدر ما را برابر کرده‌اید.»

10 months, 3 weeks ago

چرا به اینجا رسیدیم؟ ملاحظه‌ای درباره تنش میان ایران و اسرائیل

تنش ایران با اسرائیل اگر چه انگیزه‌های ایدئولوژیک روشنی دارد که ریشه در انقلاب ۵۷ دارد، اما باید توجه داشت که ایدئولوژی تنها عامل این تنش نیست. ایران در دوران جنگ با عراق در صلحی پنهان با اسرائیل بود که حتی چند سالی پس از اتمام جنگ نیز ادامه یافت. آیت الله خمینی رسماً با گفتن این که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» استراتژی جمهوری اسلامی را در دهه شصت تعیین کرد: اولویت دفاع از قلمرو ملی بر مساله فلسطین. واقعیت این است که تمام رفتارهای جمهوری اسلامی را نمی‌توان بر اساس ایدئولوژی توضیح داد. «جمهوری اسلامی» به عنوان یک دولت چیزی بیش از «ایدئولوژیِ جمهوری اسلامی» است. در جمهوری اسلامی امر سیاسی استقلال نسبی خود را نسبت به ایدئولوژی دارد و از این رو توضیح همه چیز بر اساس ایدئولوژی امت‌گرا خطا است. جمهوری اسلامی نشان داده است تا حد زیادی مثل هر دولتی محاسبه سود و زیان می‌کند و کم و بیش به منافع استراتژیک خود واقف است. البته این به معنای این نیست که مرتکب خطا نمی‌شود یا گاهی در تشخیص منافع خود دچار توهم نیست. هر دولتی در تشخیص منافع خود ممکن است دچار خطای محاسبه شود و جمهوری اسلامی از این نظر استثناء نیست. در دوران جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل دشمنی مشترک داشتند و از این رو به شکلی پنهان با یک دیگر در صلح بودند. حتی همکاری‌هایی مقطعی نیز میان ایران و اسرائیل در این دوران انجام شد. اسرائیل خطر اصلی را ناسیونالیسم عرب می‌دانست و چندان توجهی به شعارهای ضداسرائیلی ایران نداشت. ایران هم جز لفاظی علیه اسرائيل کاری نمی‌کرد و قصدی برای تبدیل این لفاظی به سیاستی عملی نداشت. برای رهبر اول جمهوری اسلامی مساله فلسطین در نهایت عربی و سنی بود نه ایرانی و شیعی.

وضعیت پس از جنگ هم به همین منوال ادامه داشت تا مقدمات صلح اسلو آشکار شد. فروپاشی ناسیونالیسم عرب دشمن مشترک ایران و اسرائیل را از میان برد. اسرائیل برای نزدیکی به اعراب نیاز داشت لولوی جدیدی علم کند و این لولو ایران بود. نکته جالب این است که سیاست شیطان‌سازی از ایران را نه نتانیاهو که چپ‌های اسرائیل یعنی اسحاق رابین و شیمون پرز آغاز کردند و آن هم در جهت نزدیکی به اعراب و محکم کردن صلح اسلو. آمریکا با حمایت از صلح اسلو قصد داشت خاورمیانه‌ای بسازد با سروری اسرائيل. ایران در چنین شرایطی خود را منزوی و بازنده حس می‌کرد، بنابراین در سیاست صلح پنهان با اسرائیل تجدید نظر کرد. این آغاز درگیری ایران و اسرائیل است که دهه به دهه بیشتر شد تا به اینجا رسید. در این کشمکش آمریکا مسئولیت سنگینی دارد. آمریکا می‌خواست خاورمیانه‌ای بسازد با محوریت اسرائیل همراه با انزوای ایران. طبعاً این برای ایران قابل تحمل نبود و از هر وسیله‌ای برای بر هم زدن چنین طرحی استفاده می‌کرد و می‌کند. اگر آمریکا ایران را به عنوان قدرتی منطقه‌ای می‌پذیرفت، وضعیت خاورمیانه به مراتب بهتر از این بود. اما سیاست خارجی ایدئولوژیک آمریکا اجازه چنین کاری را نمی‌دهد. به این دلیل تصور می‌کنم هر چه آمریکا کمتر در این منطقه دخالت کند، بیشتر به صلح کمک کرده است. این منطقه باید به توازنی اندام‌وار و درونی برسد و قدرت‌های منطقه‌ای به تدریج همدیگر را متعادل کنند. دموکراسی‌سازی آمریکایی یکی از عوامل بی‌ثباتی در منطقه ماست.

11 months ago

هجو تابلوی «شام آخر» با دراگ کویین‌ها در افتتاحیه المپیک پاریس نمادی است از آنچه نیروهای پیشرفت‌گرا و چپ امروزی برای تمدن غربی می‌خواهند. در هجو یکی از مهمترین عناصر میراث تصویری اروپا تصویری از زوال اروپا را می‌بینیم. امروز نسبی‌گرایی و هیچ‌انگاری دارد این تمدن را از درون می‌خورد و می‌جود. اما آنچه جالب است این است که چپ جهانی تصور می‌کند باید این نسبی‌گرایی و هیچ‌انگاری را به تمام جهان صادر کند. فرمول نهایی این است: «نسبی‌گرایی آزاد می‌کند.» این که تمدنی به جان اسطوره‌های بنیادی خود بیفتد و آنها را تخریب کند، نشان از بحرانی ژرف دارد. من چنین آینده‌ای را برای ایران نمی‌خواهم. پذیرش آزادی و حقوق انسان‌ها باید همواره با احترام به سنت‌ها و سمبل‌های بنیادی فرهنگ ایرانی همراه باشد. تخریب همه چیز آزاد نمی‌کند، منحط می‌کند. امیدوارم غرب خود را از این وضعیت برهاند.

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 7 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 9 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 5 months, 2 weeks ago