دکتر منوچهر خادمی

Description
دکترای تخصصی فلسفه
محقق، پژوهشگر، نویسنده و مدرس
در حوزه فلسفه، عرفان نظری و روانشناسی تحلیلی

ارتباط با مدیر کانال
@doctorkhademi_support

سایت دکتر منوچهر خادمی
dr-khademi.com

اینستاگرام دکتر خادمی
instagram.com/academikhademi

تلفن دفتر
۰۲۱-۲۸۴۲۹۰۶۰
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 5 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month ago

1 month, 2 weeks ago

میگوید:
گاهی نمیدانم چه احساسی باید داشته باشم!

میگویم:
اینکه "گاهی نمیدانم چه احساسی باید داشته باشم" خود، نوعی احساس است.

اینکه تصور میکنید "باید" احساسی داشته باشید و از واژه باید استفاده میکنید نشان از این دارد که همچون یک سوبژه مدرن به ساحت احساسات نگاه میکنید.

یعنی اراده معطوف به قدرت (غلبه بر ... سلطه بر ...) دارید. حال آنکه ساحت و قلمروی احساسات جای باید و نباید نیست. البته نه که نباشد، هست. ولی بستگی به خیلی چیزها دارد. اما مهم آنست که بصورت پیشینی چرا این نمیدانم برای من مطرح شده است!؟

چرا باید تعیین کنم که چه احساسی باید داشته باشم!؟ چرا اجازه نمیدهم احساسم جاری باشد؟ بیاید و برود، باشد و نباشد و ...

چرا مشاهده‌گر احساساتم نیستم بجای آنکه برای بودن یا نبودن آنها باید و نباید تعیین کنم!؟

راستی آیا ساحتی از وجود من، مرتبه‌ای از مراتب وجودی من هست که احساسات در آنجا نیست!؟ اگر چنانچه نیست پس چه چیزی آنجا هست!؟ (بنظر پرسش مهمی است)

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

2 months ago

میگوید:
برای تغییر، اول فکرِ تغییر لازم است.
میگویم:
برای تغییر، اول یک بن‌بست لازم است.
سپس فکرِ تغییر می‌آيد.

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

2 months, 1 week ago
[‍](https://attach.fahares.com/tIEy99ArKVs4YEohpNU+cw==) [#هزار\_و\_یک\_نکته](?q=%23%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D9%88_%DB%8C%DA%A9_%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87)

#هزار_و_یک_نکته

(این متن 490 کلمه است و 5 دقیقه و 40 ثانیه مطالعه آن زمان خواهد برد)

" آن‌زمانِ نوستالژیک و این‌زمانِ نیهیلیسم "

من جزو آن دهه شصتی‌هایی هستم که با پینک‌فلوید و متالیکا و گانزن روزز و ... بزرگ شدم. آنزمان که دیوید گیلمور با آن صدای مخملین اینگونه میخواند هنوز نمیدانستم که او به چه چیزی مینگرد و از چه چیزی خبر میدهد.

هنر از جمله موسیقی میتواند زبان عالم خویش باشد و از آنچه در حال رخ دادن است خبر دهد.
آری دیوید آنزمان از عالم خویش میخواند و خبر از بسط و سیطره نیهیلیسم در آنجا میداد.

با نفوذ نیست‌انگاری در تار و پود جان آدمی، گذشته در وضعیت نوستالژیک قرار میگیرد و با یادآوری آنچه قبلا رخ داده است آه از نهادمان برمیاید. همه چیز تیره و تار است. زمینِ جانمان خشک و بی‌آب و علف است. دیگر چیزی ما را سر شوق نمیاورد. ذو‌ق‌زده نمیشویم.

روزمرگی و تکرار، تقدیر ما شده است. انواع مخدرات کارکرد دارند. توده‌ها و پوپولیسم همه جا هستند. سیاست‌زدگی جای تفکر را گرفته است. تکنیک و کمیت جای کیفیت را پر کرده است. همه رنگ‌ها به رنگِ یکنواختی فروکاست داده میشوند. تنوع‌گرایی و رنگین‌کمان پُر سر و صدایِ تکثرِ مجازی و سایبر راه فرارِ از تأمل و سکوت و مراقبه و تنهایی است. زیر خروارها آوار اخبار و اطلاعات خفه شدیم. همگی در سطح در حال غرق شدنیم. دیگر معنایی یافت نمیشود.

آنزمان هنوز نیهیلیسم وارد وطنِ جانِ ما ایرانیان نشده بود. مقدماتش در حال فراهم شدن بود اما نتیجه را اکنون ملاقات میکنیم.
آری؛
دورتر از افق آنجا در زمان جوانی زندگی میکردیم
در جهانی از شگفتی‌ها
چمن سبزتر بود
نور درخشنده‌تر بود
شبها شگفت‌انگیز بودن...

و اینگونه بود که ما در وطن خویش سکنی داشتیم.
خیلی دور خیلی نزدیک، عالمی داشتیم و قصه معناداری را می‌زیستیم.

میدانم که خیلی از شماها با آنچه گیلمور در این موسیقی سروده است همدل هستید. پس بدانید و آگاه باشید که هایدگر گفته است نیست‌انگاری، امری است تاریخی و تنها راه نجات بشر امروز فهماندن نیهیلیسم به اوست.

نیهیلیسم، کشف فلسفی بزرگی برای توضیح و شرحِ عالم ماست. این وضعیت؛ نوعی بودن است و با تغییر ذهن و مفاهیم، تکنیک و فن، مهاجرت، مبارزات سیاسی، ازدواج یا طلاق، فرزند‌دار شدن، پول و امکانات و انواع و اقسام موفقیت‌ها... حتی مکاتبِ روانشناختی عمیقی چون روانشناسی تحلیلی یونگی و پسایونگی؛ از بین نمیرود!

ما به قول حافظ نیاز داریم به عالَمی دیگر که بباید ساخت وز نو آدمی. و این افق گشوده نمیشود مگر اینکه:

اول توجه داشته باشیم که در چه عالَمی در حال زیست هستیم و مختصات و ویژگی‌های آن را بدانیم.

دوم بدانیم که استثنا نیستیم و اگر تاکنون بصورت فردی با نیهیلیسم ملاقات نکردیم، بی‌شک در آینده با این رویداد مواجه خواهیم شد.

سوم اینکه این مقوله‌ای فانتزی و انتزاعی و لوکس نیست که با فکر کردنِ به نان و آب آوردنِ خربزه بتوانیم از آن فرار کنیم.

چهارم باید جان خویش را باز و گشوده نگاه داریم تا آنچه قرار است از فراز نیهیلیسم طلوع کند و نمایان شود را، پذیرا باشیم.

ما آیندگانیم.

" دکتر منوچهر خادمی "

11 آذر 1403

اگر به کار کسی می‌آید، لطفا برایش ارسال کنید.

@doctorkhademi
@doctorkhademi

3 months ago

آدمی از ترس گم شدن به بیراهه میرود
در حالی که گم شدن، همان راه است!

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

3 months, 1 week ago

آدمی تا چه زمانی در تاريكی میماند؟
تا آنگاه که بتواند در تاریکی ببیند.

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

4 months, 2 weeks ago

میگوید:
چند سال پیش دچار افسردگی شدم و با مطالعه، ورزش، دنبال کردن کارهای مورد علاقه و خودشناسی توانستم از شب تاریک روح خارج بشوم‌‌. در آن زمان برای اینکه حالم خوب بشود تقریبا هر کاری کردم و مدتی هم خوب شدم اما اکنون مدتی است که حس میکنم دوباره اندوه در پی من آمده است! نگرانم دوباره همان بحران معنا و افسردگی را تجربه کنم! من و امثال من که دوران‌ هبوط را گذراندیم و بهتر شدیم و اکنون که دوباره در آستانه هبوط هستیم چه باید بکنیم!؟ چرا مدام این اتفاق تکرار میشود!؟ چه کنیم که در این چرخه گرفتار نشویم!؟

میگویم:
تاریخ زندگی انسان بصورت خطی نیست. یعنی اینطور نیست که چیزی را تجربه کنیم و سپس از آن عبور کنیم و دیگر هرگز با آن مواجه نشویم!
بلکه تاریخ سفر زندگی آدمی بصورت دَوَرانی و دایره‌وار به سمت عمق است. همچون گردبادی که به دور خود میچرخد و به سمت بالا حرکت میکند.
پس احتمال تجربه آنچه قبلا تجربه کردیم بالاست اما به نحوی دیگر و در افقی دیگر و برای عمقی بیشتر.
شما که قبلا آن را تجربه کردید پس واهمه نداشته باشید، چرا که شما دیگر آن انسان قبلی نیستید بلکه قوی‌تر شدید پس از این ملاقات دوباره نیز عبور خواهید کرد.
بنابراین بارها سقوط و صعود رخ خواهند داد و این چرخه به سمت عمیق‌تر شدن ادامه خواهد داشت.

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

8 months, 2 weeks ago

دیگران در طول زمان تغییر نمیکنند
بلکه برای ما آشکار و شفاف میشوند.

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

8 months, 3 weeks ago

مگر نه اینست که خدا از هر چه كه فردا با آن روبرو خواهیم شد بزرگتر است.
خداوند همواره پیش از ما، آنجاست...

" دکتر منوچهر خادمی "

@doctorkhademi
@doctorkhademi

9 months ago

#هزار_و_یک_نکته

(این متن 496 کلمه است و 5 دقیقه و 45 ثانیه مطالعه آن زمان خواهد برد)

" از پذیرش تا پذیرش "

خامی و پختگی؛ دو صفت از صفاتِ منازل سفر زندگی هستند که در اکثر مقولات انسانی مصداق دارند.

مثلا مقوله پذیرش را بنگرید. زمانی که آدمی به دلیل ترس، نگرانی و اضطراب از موقعیت حاضر نیست با واقعیت روبرو شود پس پا پس میکشد و پشت مفهومی بنام پذیرش پنهان میشود. او از اراده برای تغییر هراس دارد اما بنا را بر پذیرشِ وضعِ کنونی میگذارد، نمیداند که میان پذیرش اولیه و پذیرش ثانویه تفاوت است.

پذیرش خام را آنهایی انتخاب میکنند که هنوز گامی برنداشتند، سفری نکردند و جاده‌ای را نپیمودند. اینان مدام از وظیفه و مسئولیتی که باید برای زندگی و خودشان انجام دهند، فرار میکنند. این خامی در طول زمان تولید خشم میکند و انفعال و واپسروی را در جان و روان آنها فعال میکند.

یک‌جای کار میلنگد!
قرار بود پذیرش، آرامش بیاورد اما وادادگی، کرختی و بی‌رمقی را نتیجه داده است.
چرا برای زندگیم کاری نمیکنم!؟

اما پذیرشی که از پختگیِ ناشی از طیِ سفر می‌آيد اینگونه است که آدمی با تجربه زیسته غنی در متن جان خویش یافته است که او بخشی از ماجراست نه همه آن؛ پس آنچه بر عهده نقش اوست را بازی میکند و وارد گود میشود و فراز و فرود زیستن را میچشد اما میداند که کجا باید رها کند تا باقیِ هستی؛ نقش خود را بازی کنند تا قصه به سرانجام برسد.

چنین مسافری در طول زمان در متن طوفان نیز آرامش دارد و پذیرفته است که الخیر فی ما وقع (هرچه پیش آید خیر در همان است.) او از بر عهده گرفتن مسولیتِ نقش خویش فرار نمیکند و این پذیرشِ مسئولیت برای او آرامش خاطر میاورد که من آنچه از عهده‌ام برمیامد را انجام دادم.

پذیرشِ مسئولیتِ زیستن در نهایت، پذیرشِ ماجرای کلِ قصه را در پی دارد و آرامش، نتیجه آن خواهد بود.
مولانا در وصف پذیرشِ دوم سروده است:

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام‌تر از آهو بی‌باک‌تر از شیرم

هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

یونگ گفته است:
آنچه انکار میکنی تو را شکست میدهد
و آنچه می‌پذیری تو را تغییر خواهد داد.

باگوان راجنیش اشو در وصف پختگیِ پذیرش پس از شیرجه زدن در دریای زندگی، اینگونه میگوید:
"خود را کاملا به او بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است.
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن نباید شنا کنی، فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد. دریا بسیار نزدیک است، دریای او در جان ماست اما فقط برای کسانی که شناورند، نه برای کسانی که شنا میکنند. از غرق شدن نترس زیرا ترس، تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که کسانیکه خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن زیرا کسیکه هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش، زمانیکه قایق زندگی‌ات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی
مقصد همانجاست."

با مهر ?

" دکتر منوچهر خادمی "

22 اردیبهشت 1403

اگر به کار کسی می‌آید، لطفا برایش ارسال کنید.
@doctorkhademi
@doctorkhademi

Telegram

attach 📎

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 2 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 5 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 1 month ago