?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago
گوشه گرفتم ز خلق و فایدهای نیست
گوشهی چشمت بلای گوشهنشین است
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار:
دست او در گردنم، یا خون من در گردنش
ای رفیق آنچ از بلای عشق بر من میرود
گر به تُرک من نمیگویی، به تَرک من بگوی
هر که بی او زندگانی میکند
گر نمیمیرد گرانی میکند
من بر آن بودم که ندهم دل به عشق
سروبالا دلستانی میکند
مهربانی مینمایم بر قدش
سنگدل نامهربانی میکند
برف پیری مینشیند بر سرم
همچنان طبعم جوانی میکند
ماجرای دل نمیگفتم به خلق
آب چشمم ترجمانی میکند
آهن افسرده میکوبد که جهد
با قضای آسمانی میکند
عقل را با عشق زور پنجه نیست
احتمال از ناتوانی میکند
چشم سعدی در امید روی یار
چون دهانش درفشانی میکند
هم بود شوری در این سر بی خلاف
کاین همه شیرین زبانی میکند
پا بر وصیت پدرش میگذاشتند
اینگونه داغ بر جگرش میگذاشتند
چیزی به جز وفای علی در سرش نبود
با این بهانه سربهسرش میگذاشتند
تا دید هجمهها همه سوی علی است گفت
کاش این وسط مرا سپرش میگذاشتند
جبریل نیز دربهدر عشق او شدهست
آنها چگونه بین درش میگذاشتند؟
شان نزول سورهی کوثر اگر که اوست
باید همیشه روی سرش میگذاشتند
رفت و ندید با غم اسلام عدهای
پا بر جنازهی پسرش میگذاشتند
آن دشمنان که هیچ ولی گاه شیعیان
باری اضافه بر کمرش میگذاشتند
تو خوابگاه بعضی وقتا من و ابوالفضل میشینیم شعر میخونیم و راجع بهش حرف میزنیم. واقعا میچسبه و آدم سر حال میاد.
ابوالفضل لطف داره ولی تعریف شنیدن از کسی که شعر میفهمه و خودش هم اتفاقا شاعر خوبیه واقعا ذوق داره.
دیشب با یاسین یه دوساعتی درمورد شعر حرف زدیم.
خیلی خوبن شعراش?
بگید شعراشو بفرسته براتون
مخصوصا شعرش درمورد حضرت زهرا سلام الله علیها
تیر برقی چوبیام در انتهای روستا
بیفروغم کرده سنگ بچههای روستا
ریشهام جامانده در باغی که صدها سرو داشت
کوچ کردم از وطن تنها برای روستا
آمدم خوشخط شود تکلیفشبها، آمدم
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا
یاد دارم در زمین وقتی مرا میکاشتند
پیکرم را بوسه میزد کدخدای روستا
دیشب اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم
قدر یک ارزن نمیارزم برای روستا
کاش یک تابوت بودم، کاش آن نجار پیر
راهیم میکرد قبرستان به جای روستا
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداختهست
بد نگاهم میکند دیزیسرای روستا
من که خواهم سوخت، حرفی نیست، اما کدخدا!
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا
کاظم بهمنی
عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
بی سر و پا از طرفی به معنی بی مقدار و ناچیزه و از طرفی اشاره به حالت کروی ماه داره که باعث میشه سر و پا نداشته باشه.
یکی از شگردهای حافظه که با استفاده همزمان از معنی کنایی و معنی ظاهری یک اصطلاح، ایهام درست میکنه. به عنوان مثال:
ماهیّ و مرغ دوش ز افغان من نخفت
و آن شوخدیده بین که سر از خواب بر نکرد
در معنی کنایی شوخدیده چیزی معادل چشمدریده میشه و اشاره به معشوق داره، اما در معنی ظاهری میشه چشمِ گستاخ و اشاره به چشم معشوق داره نه خود معشوق.
بیت چهارم محشره.
شمع قصهاش اینجوریه که تو تاریکی قبل سحر روشنش میکردن و به محض اینکه خورشید طلوع میکرد سرش رو قیچی میکردن که خاموش شه.
اینجا حافظ از "روشن شدن" خیلی خوب کار کشیده. اولین معنیای که به ذهن متبادر میشه واضح شدنه که امروز هم ازش زیاد استفاده میکنیم، مثلا میگیم "قضیه برام روشن شد". از طرفی روشن در معنی دومش که همون روشنایی باشه هم با شمع و مهر تناسب داره.
از این بگذریم، باز مهر رو داریم که هم به معنی مهر و محبت میتونه باشه هم به معنی خورشید و در هر دو معنی تو این بیت میشینه.
باز از هر دوی اینها هم بگذریم، سر در مصرع دوم میتونه یه گوشه چشمی به نحوه خاموش کردن شمع، یعنی بریدن سرش، داشته باشه.
حافظ در جاهای دیگهای هم با هنرمندی از این موضوع استفاده کرده، به عنوان مثال:
گر خود رقیب شمع است، اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 2 weeks ago