وایب خوبی بهم میده این مغازه،

Hot like rising sun, burning everything she touch
She don't even want yohow you turn me on
(I love it when you turn me on)
??

t.me/HidenChat_Bot?start=7372032161

ناشناس، حوصلم سر رفته

#PART_3 #خاطرات_پنهان امیلیا: این گاز چطور میتونی تکمیل کنی؟ نامجون بهم نیم‌نگاهی کرد و گفت" تکمیل شد ولی روی بدن ۲۰ تا حیون زنده هیچ عوارض جانبی روی حیوانات  نداشت فقط مونده انسان و واکنش بدنش به این محلول امیلیا:من میخوام آدم آزمایشگاهیت بشم. نامجون …

#PART_3 #خاطرات_پنهان امیلیا: این گاز چطور میتونی تکمیل کنی؟ نامجون بهم نیم‌نگاهی کرد و گفت" تکمیل شد ولی روی بدن ۲۰ تا حیون زنده هیچ عوارض جانبی روی حیوانات  نداشت فقط مونده انسان و واکنش بدنش به این محلول امیلیا:من میخوام آدم آزمایشگاهیت بشم. نامجون …

#PART_2 #خاطرات_پنهان نامجون با عصبانیت داد زد " تمومش کن تائو" از داد نامجون به خود لرزیدم ولی تائو دست بردار نبود و ادامه داد تائو:عه هنوز خیلی مونده این بدبخت باید بدونه با چه شیطان صفتی داره زندگی می‌کنه. نامجون با شتاب زیاد به سمت تائو حرکت کرد…

یادت باش آب روی گلای مصنوعی تاثیر نداره

?Why don't you accept my love?!
i am afraid.
?What are you afraid of?!
Because one day I will get tired of your love...

PART:15 #سر_زمین_آخرین فرمون ادامه بدی روی صندلی برقی میشنی. با صدای کوبیدن در به‌خودم امدم. ولی تا که بفهم چه خبر دوتا دست روی شونه هام سبز شد. یه مامور بود. بهش نگاه کردم دستبند زندان از جیبش در آورد روی دستان حلق آویز کرد، از دستام منو گرفتو با…

فکن تو لذت خواب عمیقی....
یه دفعه عرق میکنی،حس خفگی میاد سراغت میخوای خودتو تکون بدی تا یه خورد آروم بگیری میبینی هیچ جای بدنت حرکت نمیکنه انگاری فلج شدی، اونجا بدتر میشه که صدای عجب غریب پچ پچ کردن جیغ کلمات نامفهوم ولی ترسناک کنار گوشت زمزمه میشه از ترس چشماتو باز میکنی با این موجود مواجه میشه که داره، باارامش خفت میکنه و تو نمیتونی حتا با دستات هولش بدی