هراکلیتوس میگفت "همه چیز روان است". همه چیز پیوسته در گذر و حرکت است، هیچ چیز ثابت نیست. پس "در یک رود، دوبار نمیتوان پا نهاد".
زیرا بار دوم که پا در رود می‌نهم، نه رود همان است که بود، نه من.

•shadow•

"کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی.."

-خواجه نصیرالدین طوسی
•shadow•

Leave me be...
If I ever find myself in darkness and decay...

•shadow•

•shadow•

من بیشتر از تو، "تو" شده‌ام و تو بیشتر از من، درونِ من نفوذ کرده‌ای.
دیگر منی وجود ندارد.
در میان تاریکی ها گمش کرده‌ام.
من کیستم؟
بدنم؟ افکارم؟ خاطراتم؟
یا تو...؟
کاش برای لحظه‌ای آینه تصویر "مرا" به من نشان دهد.
خسته‌ام از نقش های ناپایدار و وهم‌انگیزی که روی پوستم می‌نشینند و چهاردیواری افکارم را تنگ‌تر میکنند.
من اصلا میخواهم من باشم؟
"من" کیست بجز انعکاس چهره‌هایی که خود، انعکاس چهره‌های دیگر هستند؟
اصلا فراموشش کن.
بگذار یک فنجان دیگر چای برایت بریزم، اینهمه آشفتگی باید خسته‌ات کرده باشد....

-یگانه
#letter
•shadow•

لعنت به شب و خواب خراب و منِ بیدار
لعنت به در و پنجره و ساعت و دیوار
لعنت به تو و قلب مریض منِ خسته
لعنت به غم و تیزی ظرف های شکسته
لعنت به فروشنده‌ی آن قهوه‌ی باطل
لعنت به دل سنگ و به بی‌رحمی قاتل
لعنت به مسیحی و مسلمان و به کافر
لعنت به عبای تن و عمامه‌ی بر سر
لعنت به همه از من و تو تا در و دیوار
لعنت به همین شعر پر از لعنت و بیمار

-یگانه
#poem
•shadow•

و اینو نوشتم