𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago
♦️**عبدالکریمی علیه عبدالکریمی!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)**
پیش از این به کرّات به اهمیت دکتر عبدالکریمی در سپهر اندیشه این کشور اشاره کرده ام. نگارنده عبدالکریمی را ادامه و تکمیل شریعتی قلمداد و معرفی کردهاست، و کتابی نیز با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" به چاپ رسانده است.
لیکن اینک سخنی خلاف موضع پیشین مطرح خواهم کرد، لذا پیشاپیش از مخاطبان پیگیر خویش خواهانم که در فرازهای استدلالات بنده تأمل بفرمایند.
عبدالکریمی به درستی از ارتباط نوعی تفکر غیرتئولوژیک-غیرسکولار با تفکر شریعتی سخن گفته است، اما علی رغم این تشخیص صواب، خود در مواضع اخیر خویش به سطح تفکر تئولوژیک درغلتیده است، که جای بسی تعجب است از استاد فلسفهای که در نقد شبه تفکر تئولوژیک بالغ بر ۱۵ خطا را در کتاب "پایان تئولوژی" بر می شمارد خود اکنون در مواضع خویش دچار برخی از همین خطاهایی هست که به حق بر تفکر تئولوژیک وارد دانسته است.
عبدالکریمی، در جلد دوم کتاب پایان تئولوژی، ویژگیهای تفکر تئولوژیک را برمیشمارد. به باور وی تفکر تئولوژیک، بهدلیل فقدان بینش تاریخی، به تاریخیبودن باورهای خود، آگاه نیست، باورهای خود را حقایق ازلی و ابدی انگاشته و تفسیر تئولوژیک خود از شخصیتها و رویدادهای تاریخی را یگانه تفسیر ممکن برمیشمارد. او متوجه نیست که اندیشهٔ او، در یک جغرافیای خاص و در یک برههٔ تاریخی خاصی شکل گرفتهاند و این عدم آگاهی باعث میشود آنها گمان کنند که باورهایشان همواره حقایقی ازلی و ابدی هستند. تفکر تئولوژیک، برخلاف آنچه ظاهراً مقدس به نظر میرسد، نوعی تفکر «خودبنیاد» است که بیشتر از تعهد بر فهم حقیقت، به دفاع از سیستم باورهای خود تعهد دارد. درحالیکه اندیشهٔ غیرتئولوژیک یا انتولوژیک، متعهد به نفس هستی و خود حقیقت است. نکته اینجاست که معرفت ذاتاً هیچگاه تابع امیال و خواستههای فرد نمیتواند باشد. معرفت همیشه تابع چیزی است: آنچه قرار است شناخته شود. او خود را بر ذهن انسان تحمیل میکند و این در حالی است که تفکر تئولوژیک، ساخت ذهنی و ایدهآلهای خود را به واقعیت تحمیل میکند و از این نظر خودبنیاد است. ارادهٔ معطوف به حفظ و دفاع از مفروضات پیشین، باورها، علایق و گرایشات ایمانی، اجتماعی، تئولوژیک و ایدئولوژیک را میتوان بهنوعی ارادهٔ معطوف به قدرت (در مقابل ارادهٔ معطوف به پدیدار یا ارادهٔ معطوف به حقیقت) و لذا نوعی خودبنیادی تعبیر کرد که دیواربهدیوار مرگ حقیقت، و زمینهساز ظهور و غلبهٔ نیهیلیسم است. تئولوگها، همواره بهلحاظ خودبنیادبودن اندیشهشان، و عدم تعهد به حقیقت، معنا را در زندگیشان از دست میدهند و به نوعی نیهیلیسم دچار میگردند (عبدالکریمی. 1395: ص79-104).
از جمله شاخصههای تئولوژیک در مواضع اخیر عبدالکریمی عدم ارائه استدلالات منطقی در معرفی نیروهای نفی نظام سلطه در سپهر سیاسی ایران و جهان اسلام است که در بيانات ایشان مکرر بدون ارائه تحلیل مبسوط و منطقی به مخاطب تحمیل می گردد، چرا که در سیاقی که ایشان سخن می گویند زمانی "بورژوازی و روشنفکران بودند که نیروی نفی تاریخ بودند و نظام فئودالی و ارزشهای اشرافی و روابط ارباب رعیت را فرو ریختند. مارکس، پرولتاریا را نیروی نفی و منجی بشریت دانست که قرار است نظم جهانی و نظام ناعادلانه جهان را به هم بزند و آرمان و سوسیالیسم و عدالت و برابری را تحقق ببخشد. لنین بر روی روشنفکران دست گذاشت، امروز در جهان هیچ نیروی نفی وجود ندارد...امروز در جهان نیرویی وجود ندارد که بخواهد با مناسبات ناعادلانه جهان کنونی که خودش را در غزه به خوبی آشکار کرد به مبارزه برخیزد. تنها نیروی نفی همین نیروهایی است که روشنفکران ما آنها را تروریست دانستند..."، حال این نیروهای نفی مدنظر عبدالکریمی بایستی طی استدلالات تحلیلی نشان داده شوند که چگونه و با چه منطقی قرار است چنین نقش تاریخی عظیم را ایفا کنند؟
آیا به ضرورت تمهید یک نظام هستیشناختی جدید متناسب با عالم جدید در زیستجهان خویش اندیشیده اند که در آن حرمت جان آدمی حفظ شود؟! آیا خویش از پلیدی های همان اوصاف نیهیلیستیک نظام سلطه جهانی پاک و مبرا هستند؟!
آیا با توجه به تجربه های گذشته، راهکاری برای زیستن شرافتمندانه متصور هستند، یا صرفا با تکیه شعاری بر دال مقاومت از اندیشیدن به امکان زیستن میلیون ها انسان ایرانی و یا مردم سایر ملل مسلمان درماندهاند؟
*♦️*جستاری در جستجوی نیروهای اصیل نفی!
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعهشناس)**
هیچ نفی ای نباید به نفی اصل زندگی منجر شود چرا که نفی زندگی عین نیهیلیسم است من عاشق زندگی هستم ولی مرگ در غزه را به زندگی تحت سیطرهی نظام سلطه ترجیح می دهم، بر فرض محکومیت حماس و حامیانش در قضیه غزه آیا اسراییل و آمریکا محق بودند چنین فاجعهی دهشتناکی را در غزه رقم بزنند؟ آیا با این همه ادعایی که در دفاع از حقوق بشر دارند نمی توانستند راه حل دیگری به جز نسلکشی بالغ بر ۵۰هزار نفر در غزه را در اتاقهای کذایی فکر خویش جستجو کنند؟!
نوشته های من در یک سال گذشته در باب غزه گواه من است که من عمیقا نفی می کنم، من به اعتبار عشقی که به زندگی دارم این دستگاه آدم کشی را نفی می کنم؛ من حتی یک لحظه حاضر نیستم زیر بیرق این حکام ظالم ددمنش نفس بکشم، من به حرمت نام زندگی این دستگاه عریض و طویل آدمکشی را با تمام وجود خویش نفی می کنم.
اگر کسی هست که این عشق بی پایان من برای زندگی را درک کند، با من بگوید چگونه می توانم بی ننگ این نظام سلطه به زیستن ادامه دهم، بگوید مرا مجاب کند به زیستن در دنیایی که می توان در آن یک وجب جا برای زندگی بدون اعمال سلطه ی این وحوش نوظهور پیدا کرد؟! آنگاه من به نام نامی زندگی، به زندگی ادامه خواهم داد؟
اما با توجه به تکرار نیروهای نفی در لسان عبدالکریمی پرسشم از ایشان این است آیا این نیروهای به زغم ایشان نفی، به حقیقت حرمت زندگی را نگاه داشته اند و به میزان لازم از عشق به زندگی برخوردارند؟! آیا به ضرورت تمهید یک نظام هستیشناختی جدید متناسب با عالم جدید در زیستجهان خویش اندیشیده اند که در آن حرمت جان آدمی حفظ شود؟! آیا خویش از پلیدی های همان اوصاف نیهیلیستیک نظام سلطه جهانی پاک و مبرا هستند؟!
آیا با توجه به تجربه های گذشته، راهکاری برای زیستن شرافتمندانه متصور هستند، یا صرفا با تکیه شعاری بر دال مقاومت از اندیشیدن به امکان زیستن میلیون ها انسان ایرانی و یا مردم سایر ملل مسلمان درماندهاند؟
*♦نیروهای نفی در لسان عبدالکریمی️!*
دکتر عبدالکریمی می گوید: "امروز در جهان هیچ نیروی نفی وجود ندارد.اگر در قرن ۱۶ و ۱۷، بورژوازی و روشنفکران بودند که نیروی نفی تاریخ بودند و نظام فئودالی و ارزشهای اشرافی و روابط ارباب رعیت را فرو ریختند. مارکس، پرولتاریا را نیروی نفی و منجی بشریت دانست که قرار است نظم جهانی و نظام ناعادلانه جهان را به هم بزند و آرمان و سوسیالیسم و عدالت و برابری را تحقق ببخشد. لنین بر روی روشنفکران دست گذاشت، امروز در جهان هیچ نیروی نفی وجود ندارد. نه الگوی روشنفکر چریک انقلابی آنارشیست خشونتگرای مثل چگوارا،فیدل کاستر، بیژن جزنی و خسرو گل سرخی در روزگار ما معنا دارد. در غرب نیز با ظهور دولت رفاه، روشنفکران به تکنوکراتها و بروکراتهایی تبدیل شدند که در داخل نظام دولت رفاه کوشیدند به جامعه کمک کنند اما به دلیل شکاف عظیم دولت -ملت در جوامعی مثل جامعه ما، دولت رفاهی وجود ندارد که روشنفکر بتواند نقش ایفا کند. لذا روشنفکر خاورمیانه ای با بحران در عمیق ترین معنای کلمه مواجه است. امروز روشنفکران جهان از جمله روشنفکران خاورمیانه ای، از جمله روشنفکران ایرانی، به بخشی از نیروهای اثبات تبدیل شدند.
امروز در جهان نیرویی وجود ندارد که بخواهد با مناسبات ناعادلانه جهان کنونی که خودش را در غزه به خوبی آشکار کرد به مبارزه برخیزد. تنها نیروی نفی همین نیروهایی است که روشنفکران ما آنها را تروریست دانستند. سپاه پاسداران ما، بچههای بسیج ما، شیعیان حوثی، حزب الله لبنان، حماس و حشد شعبی. چرا روشنفکر ما با این جریانات همسویی نکرد چون اسیر آپاراتوس نظام سلطه جهانیست و نظام آپاراتوس، روشنفکر ایرانی را به اجزا و ابزارهای نظام بردگی جهانی تبدیل کرده است و به همین دلیل من در برابر روشنفکر ایرانی ایستادم".
آسمان ابری
همایون شجریان
مصاحبه با دکتر محمدحسن علایی
پیرامون فیلمی از بهرام بیضایی، با عنوان "باشو غریبهی کوچک"!
مصاحبه گر: سعید شیرخانقاه؛
🍀عضو آکادمی وفاق
دی ماه ۱۴۰۳
🔶«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
با آرزوی زندگی شیرین و خوب برای شما، اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در شاخههای گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیدهاست. امیدواریم با انتشار آن در کانالهای مختلف، به ترویج بینش جامعهشناختی یاری برسانید.
🔸پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۳🔸
✍️ احمد فعال (بیان آزادی)
✴️ تحلیل های نظری در جامعه شناسی و سیاست
🔸 @bayane_azadi
✍️ گیتی خزاعی
✴️ جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
🔸 @EnvironmentalSociology
✍️ فاطمه موسوی ویایه
✴️ زنان و مسائل اجتماعی ایران
🔸 @womensocialproblemsofIran
✍️ مریم زارعیان
✴️ اجتماع و سیاست در ایران
🔸 @maryamzareian97
✍️ اصغر ایزدی جیران
✴️ آکادمی مردمنگاری
🔸 @academy_mardomneghari
✍️ عادل سجودی
✴️ جستاری در جامعه شناسی
🔸 @GILsociologist
✍️ حسین پرويز اجلالی
✴️ جامعه شناس ایرانی
🔸 @iransociologista
✍️ محمدحسن علایی
✴️ آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🔸 @sociologicalperspectives
✍️ نعمت الله فاضلی
✴️ تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🔸 @DrNematallahFazeli
✍️ سعید معدنی
✴️ هفت اقلیم
🔸 @Saeed_Maadani
✍️ فریبا نظری
✴️ جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🔸 @Sociologyofsocialgroups
✍️ رضا تسلیمی طهرانی
✴️ جامعه شناسی عمومی
🔸 @taslimi_tehrani
✍️ علی نوری
✴️ خانواده ایرانی و مسائل اجتماعی
🔸 @iranian_familyy
✍️ مینا شیروانی ناغانی
✴️ جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🔸 @Sociology_Development_economic
✍️ ح.ا. تنهایی
✴️ جامعهشناسی تفسیریپرگمتیستی، نظری و درمانی
🔸 @hatanhai
✍️ مصلح فتاح پور
✴️ تحلیل آسیب های اجتماعی
🔸 @Analysisisocialproblems
✍️ آرش احدی مطلق
✴️ جامعه شناسی و اخلاق
🔸 @Sociology_of_Ethics
✍️ سودابه حیدری
✴️ رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🔸 @Radio_Log
✍️ کاوه فرهادی
✴️ انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🔸 @kaveh_farhadi
✍️ بیتا مدنی
✴️ مطالعات فمینیستی با رویکرد تفسیری پرگمتیستی
🔸 @sociology_of_sport
✍️ فاطمه موسوی ویایه
✴️ کانال علمی مطالعات زنان
🔸 @womenstudiesisaorg
🔶〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️🔸🔸
🍁To join us, click here:
♦️**عاقبت دالهای تهی در گفتمان بیژن عبدالکریمی!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)**
در اوایل امسال ذیل یک جستار با عنوان "پرسش از غیبت وجوه ایجابی در گفتمان فلسفی-اجتماعی دکتر بیژن عبدالکریمی؟! " به طرح چند ملاحظه در باب دالهای تهی گفتمان عبدالکریمی پرداختم که مع الاسف از جانب ایشان بی پاسخ ماند اما برای هر مخاطب پیگیری چندان پوشیده نمانده است که در ماهها و روزهای اخیر بالاخره تکلیف این دال ها روشن شده است اما نه در سطحی فلسفی-اجتماعی که در سطح عمومی-رسانه ای.
در اینجا با باز نشر برخی فراز های وجوه سلبی و دالهای تهی این گفتمان به غیبت وجوه ایجابی در گفتمان عبدالکریمی در دو سطح "فلسفی-حکمی" و نیز "سیاسی-اجتماعی" به اجمال اشاره می گردد تا مخاطب آگاه خود در خصوص عاقبت این دالهای تهی و شناور در مواضع اخیر ایشان قضاوت کند!
الف) در سطوح فلسفی و حکمی دکتر عبدالکریمی آرای سلبی ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان به واقع محل تأمل است:
-امر قدسی؛ حقیقت نا متعین:
ایشان در جای جای آثار و اقوال خویش به اینکه امر قدسی چه نیست اشاره کرده اند فی المثل ایشان بارها تکرار کرده اند که امر دینی از دین به مثابه فرهنگ؛ و دین به مثابه تئولوژی؛ و دین به مثابه ایدئولوژی؛ و دین به مثابه ابژه مطالعه ممتاز و متفاوت است اما در بیان وجوه ایجابی آن شاید بتوان چنین بیان داشت که در مقام یک استاد توانمند فلسفه اهتمام چندانی نورزیدهاند.
-خرد ایرانی:
دکتر عبدالکریمی در خصوص اینکه خرد ایرانی آن فهم و برداشت خطایی نیست که حوزویان به نحوی و روشنفکران به نحوی دیگر از آن دارند بسیار سخن گفته اند اما اینکه مولفه های این خرد چیست کم و بیش در آثار خود ایشان هم غائب است. اهمیت وجوه ایجابی این مباحث در منازعات و مباحثات روزمره ایرانیان در باب ایرانیت و اسلامیت و ملاحظات ایرانشهری بیش از پیش احساس می شود.
- تاملات نیچه ای-هایدگری:
همچنین دکتر عبدالکریمی در بحث از نیچه و هایدگر هم کمتر به لایه های فلسفی تر آرای این متفکران در آثار خویش می پردازند و از تشریح حاق تفکر و فلسفه ی این متفکران فلذا تمهید مقدمات فلسفه ورزی و تفکر در بطن آرای ایشان برای مخاطبان غالبا اجتناب می ورزند.
ب) در سطوح اجتماعی و سیاسی نیز دکتر عبدالکریمی سلبا آرای ارزشمندی در موارد زیر ابراز کرده اند اما وجوه ایجابی آرای ایشان حقیقتا پرسش برانگیز است:
-فلسفه سیاسی:
ایشان حضور دین در صحنه سیاست در یک جهان بالذات سکولار را نقد می کنند اما ضمن طرح گفتمان وفاق به لوازم تحقق آن با تاکید بر ضرورت بقای نظام سیاسی اشاره نمی کنند. یعنی سلبا انقلاب دوباره را برای ایران سم می دانند ولی با وجود بحران ها و انسدادها و شکاف ها در ارائه چشم انداز ایجابی بدیل کمتر احتجاح تئوریک از خویش به نمایش می گذارند.
-خودآگاهی تاریخی:
با وجود خلا عظیم گفتمانی و افت شدید سرمایههای اجتماعی و همدلی و وحدت ملی در کشور و علی رغم اهمیت گفتمان های وحدت آفرین باید اذعان داشت در خصوص مبحث خودآگاهی تاریخی هم آرای ایجابی در باب مولفه های این خودآگاهی تاریخی منطبق بر واقعیت گسسته طبقات اجتماعی "ما" -به خصوص ناظر بر تحولات شتابناک سال های اخیر ایران امروز- را کمتر از جانب دکتر عبدالکریمی شاهد هستیم.
- اجماع نخبگانی:
دکتر عبدالکریمی مدام از ضرورت این اجماع سخن می گویند و سلبا هزینه های عدم شکل گیری آن را بر می شمارند اما کمتر از لوازم تمهید و امکان آن به صورت ایجابی حرف می زنند. در صحنه ی عمل نیز توفیق چندانی در نضج گرفتن آن مخصوصا ناظر به افزایش شقاق ها در پیکره ی اجتماعی ایران پسارخداد قابل احصا نمی باشد. ضمنا نوعی ارادهگرایی نیز در این مورد در تأکید فراوان ایشان بر نقش نخبگان به نظر می رسد فارغ از اینکه نگارنده به هیج وجه نسبت به اصل اراده ورزی نخبگان و اهمیت حیاتی آن تشکیکی وارد نمی دارد.
-دولت-ملت شبه مدرن:
دکتر عبدالکریمی به درستی به خطرات و تهدیدات ضعف در بعد نیروی نظامی قدرتمند برای داشتن دولت-ملت قوی برای رسیدن به توسعه اشاره می کند ولی به دیگر عناصر اساسی و ایجابی دولت-ملت اشاره نمی کند.
-نقد جریان روشنفکری در نسبت با نظام سلطه:
مخصوصا در این باب که موضوع مکاتبات اخیر نگارنده با ایشان نیز بوده است دکتر عبدالکریمی سلبا و یک طرفه روشنفکران را رد می کند در حالی صرف نظر از شبه روشنفکران؛ بسیاری از اهل نظر از علمای جامعه شناسی؛ اقتصاددانان؛ متخصصین جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل و حتی کارشناسان امنیتی و ... نظرات مستدل و مستوفای دیگری در نسبت با نحوه تعامل با نظام سلطه در راستای حفظ منافع ملی ابراز می دارند که در مواضع دکتر عبدالکریمی ایجابا هیچ استدلالی در پاسخ به این روشنفکران و متخصصین دیده نمی شود.
*♦️*وفاق به مثابه نظریه و روش؛ ضرورتی بیبدیل برای ایران !
✍دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس و مولف کتاب گفتمان وفاق)**
🔸️روزنامه همدلی
۲۵ مهر ۱۴۰۳
https://hamdelidaily.ir/index.php?newsletternumber=2519&page=8
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago